بیش از نیمی از جمعیت ایران زیر خط فقر مسکن به سر میبرند
به گزارش جهان صنعت نیوز، جمعیت دچار به «فقر مسکن» در ایران براساس جزئیات یک گزارش رسمی، رکورد معناداری زده است. بهطوریکه ۵۵درصد خانوارها از «مسکن مناسب و در استطاعت» محروم هستند.
در ابتدای دهه۹۰ این رقم معادل ۳۳درصد کل خانوارها بود. اما بر اساس گزارش مرکز پژوهشهای مجلس در پایان دهه۹۰، «تورم بالا، بیثباتی متغیرهای اقتصادی و افت درآمد سرانه» در کنار جهش تاریخی قیمت مسکن و البته پافشاری سیاستگذار بر «سیاست نادرست برای تامین مسکن» دست به دست هم دادند تا «دسترسی اقشار کمدرآمد به مسکن مناسب، قطع شود» و رفاه ملکی کل خانوارها آسیب ببیند.
فقر مسکن چیست؟
فقر مسکن در دنیا با دو شاخص، تعریف میشود و نرخ طبیعی آن حداکثر معادل ۲۰درصد جمعیت یک کشور است. در ایران اما این نرخ تا ۲.۷ برابر میانگین جهانی پیش رفته است.
در تعریفی که پیش از این از سوی دفتر اسکان بشر سازمان ملل متحد (هبیتات) ارائه شده، دو معیار برای تعریف فقر مسکن وجود دارد؛ اولین معیار فقر مسکن، عدمبرخورداری محل سکونت افراد یا مسکن خانوار از امکانات حداقلی یک واحد مسکونی معمولی است و معیار دوم، اختصاص بیش از ۳۰درصد سبد هزینهای خانوارها به هزینه تامین مسکن است.
بازوی پژوهشی مجلس، نجات کشور از نرخ بالای فقر مسکن را در «مهار تورم» به عنوان گام اول و «توجه دولت به الگوی موفق تامین مسکن در جهان» بهعنوان گام مکمل میداند.
بیش از نیمی از جمعیت ایران در فقر مسکن به سر میبرند
نتایج یک مطالعه جدید مرکز پژوهشهای مجلس نشان میدهد، نرخ بدمسکنی در کشور به ۵۵درصد رسیده است. این میزان بیشترین سطح فقر مسکن نسبت به سالهای گذشته است.
بر اساس این مطالعه که با عنوان «عملکرد احکام قانون برنامه پنجساله ششم توسعه در حوزه تامین مسکن اقشار کمدرآمد» صورت گرفته است، ۵۵درصد خانوارهای ایرانی از مسکن مناسب محرومند.
فقر مسکن یا محرومیت خانوارها از دسترسی به مسکن در استطاعت و مناسب در سال ۸۴ برابر با ۲۴درصد کل خانوارهای ایرانی بوده است. این میزان در ابتدای دهه ۹۰ معادل ۳۳درصد خانوارها، در اواسط عصر جهش قیمت مسکن یعنی در سال ۹۸ معادل ۳۶درصد و در سال ۱۴۰۰ به ۵۵درصد افزایش یافته است.
به این معنا که هماکنون بیش از نیمی از خانوارهای ایرانی به مسکن مناسب و در استطاعت که هزینه تامین آن برایشان کمتر از ۳۰درصد کل هزینه خانوار باشد، دسترسی ندارند.
این در حالی است که پیش از این، عرف جهانی فقر مسکن در دنیا را معادل محرومیت ۲۰درصد خانوارها از دسترسی به مسکن در استطاعت عنوان کرده بود.
چرا فقر مسکن جهش پیدا کرد؟
دستکم دو عامل مهم در دوپینگ تورمی فقر مسکن و رکوردزنی میزان محرومیت خانوارها از دسترسی به مسکن مناسب نقش داشته است. این دو دسته عامل در نقش همدستان جهش قیمت مسکن عامل افزایش فقر مسکن به ۵۵درصد کل خانوارها در سال ۱۴۰۰ و رشد محسوس تعداد خانوارهای دچار به این فقر بودهاند.
اولین عامل، «تورم و بیثباتی در متغیرهای اقتصادی» است. دومین عامل به «اجرای سیاستهای نادرست و عملا شکستخورده در تامین مسکن در استطاعت برای همه خانوارهای نیازمند به مسکن در سالهای اخیر» تاکنون محسوب میشود.
در گزارش مرکز پژوهشهای مجلس در این باره آمده است: در سالهای اخیر، تورم بالا و بیثباتی در متغیرهای کلان اقتصادی، مهمترین مانع سیاستگذاری در این حوزه بوده است. قیمت هر مترمربع مسکن در شهر تهران در آذرماه ۱۴۰۱ نسبت به ۵سال گذشته در ماه مشابه، (آذر ۱۳۹۶)، بیش از ۸۴۴درصد افزایش یافته است. همچنین در کل خانوارهای شهری، شاخص قیمت مسکن در آذر ۱۴۰۱ نسبت به آذر ۱۳۹۶ حدود ۲۴۷درصد رشد داشته که در همین بازه شاخص کل قیمتها برای خانوارهای شهری ۴۰۳درصد افزایش یافته است.
بنابراین یکی از شروط الزام اثرگذاری سیاستهای حوزه مسکن، «مهار تورم» است. ازاین رو، طرحهای ساخت و احداث گسترده واحدهای مسکونی بدون در نظر گرفتن منابع پایدار برای تامین مالی آنها، به تشدید کسری بودجه دولت و افزایش تورم منجر خواهد شد که دسترسی خانوارها خصوصا اقشار کمدرآمد جامعه را به مسکن مناسب، دشوارتر خواهد کرد.
ساخت مسکن عامل تشدیدکننده بدمسکنی است
ازسوی دیگر، «محدود کردن برنامههای حمایتی حوزه مسکن به ساخت مسکن» یکی از دلایل عملکرد نامطلوب در این حوزه است. هزینههای بالای زمین و احداث یک واحد مسکونی بهویژه در مناطق شهری موجب میشود اعتبارات مربوطه تنها به بخش کوچکی از جامعه هدف اصابت کند.
همچنین ساخت مسکن و انتقال کامل مالکیت آن به مصرفکننده، انگیزه بازفروش مسکن و سوداگری این واحدها را افزایش میدهد. در این شرایط ممکن است افرادی خارج از گروههای هدف این سیاست (نیازمندان و اقشار ضعیف)، با انگیزههای سودجویانه در صف دریافت این تسهیلات قرار گیرند. درصورتیکه تجربیات جهانی دیگری در زمینه تامین مالی مسکن محرومان (بهجز ساخت مسکن) مانند کمک ودیعه مسکن و مسکن اجتماعی اجارهای وجود دارد که قابل مطالعه و بررسی است.
همچنین فاصله بسیار عملکرد احکام با اهداف کمی آنها حاکی از هدفگذاریهای کمی غیرواقعبینانه است. بنابراین باید احکام مربوطه بهگونهای تدوین شود که با در نظر گرفتن محدودیت منابع مالی دولت، ظرفیت موجود در احداث مسکن و حفظ تنوع در برنامههای حمایتی مسکن، بخش قابلتوجهی از اقشار کمدرآمد امکان بهرهمندی از تسهیلات مربوطه را داشته باشند. بدیهی است لازمه سیاستگذاری موفق در این حوزه، در گام اول، کنترل تورم و ثباتبخشی به اقتصاد است.
اخبار برگزیدهمسکنلینک کوتاه :