دشواری‌های دنیای چینی

تنی چند از مدیران بنگاه‌های اقتصادی که یا افتخار مشاوره و یا کوچینگ برایشان داشته و دارم چندین و چند بار از من درباره‌ی علل دشواری رابطه اقتصادی با چینی‌ها چه در کشور چین و چه در ایران که “خوشبختانه“ این روزها تعدادشان کم هم نیست را جویا شدند.

فکر کردم بد نیست باهم نگاهی جامع به دنیای چینی بیندازیم؛
[مقصود از دنیای چینی، کشورها و جوامعی هستند که مردم با زبان چینی و فرهنگ چینی در آن زندگی میکنند و یا بخش عمده‌ی جمعیت آنها را تشکیل می‌دهند.]

همانطور که میدانید بزرگترین محله‌ی چینی‌ها در دنیا در سانفرانسیسکو واقع شده است، ولی مستقل از جمعیت چینی‌های قاره‌ی آمریکا، دنیای چینی امروز [ اگر جمعیت چینی نسبتا مهم کشورهای جنوب شرقی آسیا را در نظر نگیریم ] دارای سه بخش متمایز است که هر بخش به اندازه‌ی خود توانمند و نیز متقابلاً برای یکدیگر چالش هستند، به طوری که مستقیم و یا غیر مستقیم یکدیگر را تقویت می‌کنند.
از کوچکترین آنها شروع کنیم؛

اول سنگاپور:
کشور/شهری که عمدتاً از مستقل شدن جمعیت تعدادی از “نوکران خادم“ امپراطوری انگلستان شکل گرفت و یک شخصیت تاریخی به نام “لی کوآن یو“ سنگاپور را به جایگاه یک پایگاه مالی مهم چینی‌ها در خارج از چین تبدیل کرد و در سال‌های آخر عمرش بخش زیادی از توانایی‌هایش را صرف بهره‌گیری از توانایی‌های سنگاپور برای توان افزایی جمهوری خلق چین بعد از پایان انقلاب فرهنگی کرد.

سپس هنگ‌کنگ:
مورد دوم از این دنیای چین، شهر/بندر هنگ‌کنگ است که پایگاه حضور مستقیم امپراطوری انگلستان هم برای بهره‌گیری از موقعیت استراتژیک این شهر و هم برای حفظ موقعیت مخاطب ممتاز با جمهوری خلق چین مورد استفاده قرار می‌گرفت.
این شهر برای چندین دهه یکی از خشن‌ترین فضاهای بهره‌وری سرمایه‌داری جهانی بود و به تدریج به یک پایگاه مالی مستقل در شمال شرقی آسیا تبدیل گردید، توانایی که چین قدرت یافته، دیگر نمی‌توانست اجازه بدهد خارج از کنترل خودش بماند. امری که سرانجام در سال ۱۹۹۸ با توافق بین انگلستان و جمهوری خلق چین به این کشور مسترد گردید.

و در آخر تایوان:
بُعد دیگر پیچیده‌ی دنیای چین تایوان است، که از آخر قرن نوزدهم تا پایان جنگ جهانی دوم مستعمره‌ی ژاپن بود.
شکست ژاپن در جنگ جهانی دوم شرایط قانونی استقلال سیاسی برای تایوان را به وجود آورد. این استقلال به تدریج با عمق جامعه مدنی تایوان، جامعه‌ای کاملا مجزا شکل داده است که در آن پویایی اقتصادی و خواست‌های دموکراتیک هر دو رشد کرده‌اند و این ویژگی تایوان معضل بزرگی برای چین ساخته است زیرا تایوان را جزء لاینفکی از سرزمین چین می‌داند آن هم در شرایطی که ماهیت سیاسی جمهوری خلق چین تحمل این ویژگی‌های سیاسی و اجتماعی تایوان امروز را ندارد.

جمهوری خلق چین با بیش از یک میلیارد و هفتصد میلیون جمعیت امروز پویاترین بخش از اقتصاد سرمایه‌داری جهان است که تحت رهبری حزب کمونیست به طور تمرکز یافته‌ای از اقتصاد، قبل از هر چیز، یک برداشت سیاسی/ایدئولوژیک دارد.

این که چرا مدیران اقتصادی فعلی چین روابطی بس پیچیده دارند را امیدوارم در مقالات دیگری بتوانیم بیشتر و مفصلتر مطرح کنیم، ولی امروز نیتم از مطرح کردن این مقاله پازلی بود که دنیای پیچیده‌ی چین را در رابطه با کشورهایی که در بالا به آن اشاره کردیم [ که هر یک جایگاه‌های ویژه‌ی خودشان را در این تعاملات با حزب کمونیست چین و بقیه‌ی کشورهای دنیا دارند ] را مطرح کنم و از طرفی توانایی‌های مختلف هر یک از این سه جامعه و روابطشان با هم و مستقل از چین [ که برای خودشان نیز بس چالش برانگیز است ] را بررسی کنیم و برای عزیزانی که دشواری رابطه با دنیای چین را مطرح می‌کنند توضیح بدهم که فقط یک دنیای چین نیست؛ تک‌تک اجزای آن پیچیدگی‌های روابط خود را با دنیای چین دارند.

مجتبی صدریا، اندیشمند و فیلسوف ایرانی و نظریه پرداز اجتماعی- فرهنگی

وب سایت پروفسور صدریا

 
 

یادداشت

شناسه : 363816
لینک کوتاه :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا