نقشه راه تنش زدایی ایرانی- عربی
عرفان ناظریه – جهان صنعت نیوز؛ سرانجام پس از ۹ سال قطعی روابط میان تهران و منامه، وزرای خارجه دو طرف طی نشستی در حاشیه مجمع گفتگوی همکاری آسیا، گفتوگوهای اولیه را برای از سرگیری روابط با یکدیگر صورت دادند. در این دیدار که میان عبداللطیف الزیانی، وزیر خارجه بحرین و علی باقری کنی، سرپرست وزارت خارجه ایران، روز یکشنبه هفته گذشته در تهران برگزار شد، دو طرف بایکدیگر دیدار کرده و مقرر شد که مذاکرات بررسی ازسرگیری روابط، میان هیات دو کشور آغاز شود.
در همین راستا باید گفت که روابط ایران و بحرین پس از انقلاب اسلامی به این سو، دچار تنشهای اساسی بوده و پس از تضادهای جدیتری که از سال ۱۳۹۱، دو کشور با یکدیگر پیدا کردند، سرانجام در سال ۱۳۹۴ و پس از ماجرای سفارت عربستان سعودی در تهران، منامه تصمیم به قطع روابط دیپلماتیک و سیاسی خود با ایران گرفت. حالا که پس از نزدیک به یک دهه، دو کشور به سوی عادیسازی و از سرگیری روابط حرکت کردهاند، سوال مهم و اساسی این است که چنین توافقی مبنایی صرفا امنیتی داشته، یا اینکه تهران به دنبال ایجاد معادلههای جدید مانند تشکیل زیرساختهای همگرایی منطقهای است؟
ماهیت چنین توافقانی
در همین رابطه باید گفت که در شرایط امروز منطقه و وضعیت حاکم بر آن، هرگونه توافقی که بتواند ایران را به همسایگان خود نزدیکتر کرده و تهران را در تعامل با آنها قرار دهد، در کوتاهمدت مفید و مطلوب است، اما مسئله مهم این است که در ابتدای امر، ماهیت این توافقات را شناسایی کنیم و در وهله دوم بررسی کنیم که آیا اساسا چنین توافقاتی در بلندمدت نیز با دوام و قابل اتکا خواهد بود یا خیر؟
در واقع موضوع اصلی که در این خصوص به ذهن خطور میکند، این است که حرکت کشورهایی همچون بحرین به سوی چنین توافقاتی بیشتر از هرچیز پایهای امنیتی و ترسمحور داشته و منامه به دنبال رفع سایه خطر ادعایی ایران از سر خود است. به همین جهت بحرین که در اواخر سال ۲۰۲۰ میلادی در کنار امارات متحده عربی به سوی عادیسازی با اسرائیل قدم برداشته است، همیشه این تهدید را بر سر خود میبیند که کشورش یا محل درگیری نیابتی میان تهران و تلآویو شود و یا اینکه فضایی مانند اقلیم کردستان برای آن به وجود بیاید.
مسائلی که در مجموع ذهن را به این سمت هدایت میکند تا چنین تحلیلی را مطرح کنیم که بحرین از توافق با ایران بیش از هرچیز به دنبال ایجاد توازن بوده و میخواهد در عین داشتن ارتباط با ایالات متحده آمریکا و متحد اصلی منطقهای آن یعنی اسرائیل، تهدیدِ تنش با ایران که منتج از رابطه با تلآویو است را کنترل و مدیریت کند. این مسئله از آنجا برای کشورهای عربی خلیج فارس مانند بحرین مهمتر میشود که آنها عزم ایران برای پاسخ به اقدامات مخرب اسرائیل را دیده و با خود چنین محاسبه کردند که تهران در خصوص خطوط قرمز امنیت ملی خود با کسی تعارف نداشته و تهدیدات و اقداماتی که قرار باشد از سوی هر کشوری، منافع ایران را در معرض خطر قرار دهد، در پاسخ به آن ملاحظهای نخواهد داشت.
البته باید گفت چنین دلیلی برای توافق با ایران مسبوق به سابقه بوده و حتی عادیسازی رابطه تهران و ریاض هم در چارچوب نیاز امنیتی دو طرف قابل تحلیل است. کما اینکه مشاهده میشود بعد از احیای روابط میان دو کشور، هنوز هم حجم تجارتها تغییری نکرده و عربستان درحالی که با ایران در توافق است، اما هنوز هم به واسطه تهدیداتی که متوجه خود میبیند، به دنبال انعقاد پیمان ۲ جانبه امنیتی – دفاعی با واشینگتن و همچنین دریافت تسلیحات استراتژیک از این کشور است.
به همین جهت اگر بخواهیم در انتهای امر به موضوع اصلی گزارش خود یعنی مسئله بحرین بازگردیم، باید بگوییم که معلوم نیست چنین توافقاتی اساسا تا چه میزان پایدار بوده و در بلندمدت چه وضعیتی خواهد داشت؟ آنهم در شرایطی که اکثر توافقات موفق به لحاظ تاریخی حاصل ایجاد همگرایی و نیاز مبتنی بر رضایت (نه ترس) دو طرف به یکدیگر است؛ مانند همگراییهای اقتصادی. البته شایان ذکر است که شرایط خاورمیانه و علیالخصوص موقعیت ایران در این منطقه به گونهای است که نمیتوان انتظار مدل همگرایی به سبک اتحادیه اروپا را داشت، اما از طرفی دیگر هم باید توجه داشت که چنین پایههایی برای توافق آن چنان استوار و قابل اتکا برای بلندمدت نبوده و نخواهد بود.
اخبار برگزیدهسیاسیلینک کوتاه :