xtrim

بحران طبقه متوسط

جهان صنعت نیوز – طبقه متوسط آسیا دیگر با همان سرعت گذشته رشد نمی‌کند. تحلیل‌ها نشان می‌دهد که بین سال‌های ۱۹۹۱ تا ۲۰۱۴، نرخ رشد سالانه تعداد خانوارهای طبقه متوسط آسیایی به‌طور میانگین ۶ درصد بود. اما در دهه گذشته، این نرخ به ۲ درصد کاهش یافته است. در برخی کشورها، از جمله چین، طبقه متوسط کوچک‌تر شده است. اگر هند را، که طبقه متوسط آن هنوز در حال رشد است، کنار بگذاریم، طبقه متوسط در سایر نقاط آسیا تقریباً متوقف شده است.

این مسئله سرنوشت ۲.۷ میلیارد نفر از طبقه متوسط، یا ۷۲ درصد جمعیت آسیا در حال توسعه را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

چرا طبقه متوسط مهم است؟

رشد طبقه متوسط بسیار مهم است و این اهمیت فقط به کاهش فقر یا سود شرکت‌های بین‌المللی بزرگ محدود نمی‌شود. طبقه متوسط توانمند می‌تواند حقوق فردی را گسترش دهد و به ایجاد یک دولت پاسخگوتر منجر شود. بر اساس یک نظریه مهم، طبقه متوسط در حال رشد می‌تواند به تصویب قوانینی برای ممنوعیت کار کودکان منجر شود؛ زیرا با افزایش بازده نیروی کار ماهر در نتیجه تغییرات فناورانه، والدین طبقه متوسط تمایل بیشتری به تحصیل فرزندانشان پیدا می‌کنند تا فرستادن آن‌ها به کارخانه‌ها. بیشتر دموکراسی‌های پایدار دارای طبقه متوسط بزرگی هستند.

opal

تعریف طبقه متوسط

تعریف «طبقه متوسط» می‌تواند به صورت مطلق، با استفاده از آستانه‌های درآمدی ثابت در کشورهای مختلف، یا به صورت نسبی، با اندازه‌گیری بر اساس توزیع درآمدی هر کشور باشد. بسیاری از کشورها و پژوهشگران، تعاریف مورد علاقه خود را دارند. بهترین داده‌های موجود نیز ناقص بوده و با تأخیر منتشر می‌شوند.

برای مقابله با این چالش، اکونومیست شاخصی ایجاد کرده تا طبقه متوسط آسیا را ردیابی کند. این شاخص بر اساس داده‌های واحد اطلاعات اکونومیست است و از یک معیار مطلق استفاده کرده است. بر این اساس طبقه متوسط را به‌ عنوان خانوارهایی تعریف شده که سالانه درآمد قابل تصرفی بین ۳۰۰۰ تا ۲۵۰۰۰ دلار دارند (با تعدیل تورم و نرخ ارز ثابت). داده‌ها  ۳.۷ میلیارد نفر، یعنی حدود ۸۰ درصد جمعیت آسیا را پوشش می‌دهند، اما اقتصادهای ثروتمند (ژاپن، تایوان، کره جنوبی، هنگ‌کنگ و سنگاپور) و کشورهایی با داده‌های محدود مانند افغانستان، بنگلادش، بوتان، کامبوج، میانمار و نپال در این تحلیل گنجانده نشده‌اند.

آسیا و طبقه متوسط در بحران

بزرگ‌ترین یافته کاهش پیوسته رشد طبقه متوسط است. در دهه‌های ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰، سالانه به‌طور متوسط ۱۹ میلیون خانوار آسیایی به طبقه متوسط پیوستند، و این روند با سرعتی فزاینده ادامه داشت. اما این شتاب در دهه ۲۰۱۰ کاهش یافت.

از سال ۲۰۲۱، فقط ۱۲ میلیون خانوار در سال به طبقه متوسط افزوده شده‌اند و بخش عمده این رشد تنها از هند نشأت گرفته است. بدون هند، نرخ رشد پس از همه‌گیری به تنها ۱.۷ میلیون خانوار در سال کاهش می‌یابد. پیش‌بینی‌ها نشان می‌دهند که خارج از هند، طبقه متوسط آسیایی به‌زودی رشد خود را متوقف کرده و حتی ممکن است کوچک‌تر شود. این تنها به دلیل کندی رشد جمعیت کلی نیست.

طبقه متوسط اندونزی با وجود حمایت جمعیتی، در حال رکود است. در چین، طبقه متوسط پیش از کاهش جمعیت شروع به کوچک شدن کرد و این تغییر نیز شدیدتر بود. در ۶ کشور از ۹ کشوری مورد بررسی، سهم خانوارهای طبقه متوسط دیگر در حال افزایش نیست، و در چهار کشور از این ۹ کشور، این سهم در حال کاهش است.

حتی در هند، رشد طبقه متوسط که چشمگیر است، نامتوازن بوده است. این رشد عمدتاً از سوی ۱۳۰ میلیون خانوار طبقه متوسط بالای هند، یعنی خانوارهایی که بین ۵۰۰۰ تا ۲۵۰۰۰ دلار درآمد دارند، هدایت شده است. در مقابل، درآمد واقعی میان ۱۵۰ میلیون خانوار با درآمد بین ۱۰۰۰ تا ۵۰۰۰ دلار، راکد مانده است.

این رکود درآمدی، تا حدی نشان‌دهنده حرکت به سمت بالا در طبقه‌بندی درآمدی است. در قرن حاضر، طبقه متوسط بالای هند بیش از ۱۰۰ میلیون خانوار جدید اضافه کرده است. اما این رشد همچنین منعکس‌کننده اختلاف روزافزون در سطح رفاه در کشور است. از زمان همه‌گیری، رشد درآمد واقعی هر خانوار در طبقه متوسط پایین ۹ درصد کمتر از طبقه متوسط بالا بوده است و پیش‌بینی می‌شود این فاصله بیشتر هم شود.

چرا رشد طبقه متوسط در آسیا متوقف شده است؟

بخشی از این مسئله نتیجه طبیعی توسعه اقتصادی است. با رشد کشورها، طبقه متوسط (که به‌صورت مطلق اندازه‌گیری می‌شود) تمایل دارد به نسبت ثابتی از جمعیت برسد. اما در آسیا، این تمام ماجرا نیست. مشکلات ساختاری حل‌نشده همچنان مانع رشد طبقه متوسط می‌شوند. بسیاری از کشورهای در حال توسعه آسیایی با اشتغال غیررسمی گسترده دست‌وپنجه نرم می‌کنند. مطالعه‌ای در سال ۲۰۲۱ نشان داد که کارگرانی در اندونزی که در نتیجه بحران مالی آسیا در سال ۱۹۹۷ به اشتغال غیررسمی سقوط کرده بودند، کاهش دائمی ۳۲ درصدی در درآمدهای بعدی خود را تجربه کردند. شیوع کووید-۱۹ باعث شد اشتغال غیررسمی در اندونزی پس از سال ۲۰۲۰ پنج درصد افزایش یافته و به ۶۱ درصد از نیروی کار برسد.

در همین حال، در تایلند، بدهی بالای خانوارها فشار سنگینی بر طبقه متوسط وارد کرده است. عواملی که قبلاً محرک رشد بودند نیز دیگر کارایی سابق را ندارند. در دهه گذشته، سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی و صادرات توانستند طبقه متوسط ویتنام را با نرخ سالانه ۳ درصد، سریع‌تر از میانگین منطقه رشد دهند. اما این نرخ نصف سرعت رشد بین سال‌های ۱۹۹۰ تا ۲۰۱۴ است. ویتنام در آموزش نیروی کار خود با چالش روبرو است. بهره‌وری نیروی کار کمتر از کشورهای هم‌تراز است و شرکت‌ها با کمبود نیروی کار ماهر مواجه هستند.

حتی در شرایطی که رشد درآمد واقعی در برخی نقاط کند شده است، تورم بالاتر باعث ایجاد این تصور شده که استانداردهای زندگی در حال کاهش است و این موضوع بسیاری از رأی‌دهندگان طبقه متوسط را خشمگین کرده است. قیمت مواد غذایی نقش ویژه‌ای در این مسئله دارد. در آسیا، مواد غذایی یک‌سوم مصرف خانوار را تشکیل می‌دهد، در حالی که این رقم در آمریکا تنها ۹ درصد است. قیمت مواد غذایی در دهه‌های ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰ عمدتاً ثابت بود، تا اینکه خشکسالی‌ها بحران قیمت غذا را در سال‌های ۲۰۰۷-۰۸ و دوباره در سال‌های ۲۰۱۰-۱۲ ایجاد کردند. این افزایش قیمت هرگز به طور کامل کاهش نیافت. بر اساس گزارش سازمان ملل، قیمت مواد غذایی به طور میانگین در دهه ۲۰۱۰، ۴۶ درصد بالاتر از دهه ۲۰۰۰ بود. جنگ اوکراین و اختلال در بازارهای غلات نیز اثرات دردناکی داشت. متوسط قیمت مواد غذایی در این دهه ۱۵ درصد بیشتر از دهه قبل شده است.

این رکود چگونه بر سیاست‌ها تأثیر می‌گذارد؟

 آسیا در مقایسه با سطح رفاه خود، شبکه‌های تأمین اجتماعی بسیار ضعیفی دارد. در برخی رده‌بندی‌ها، آسیا فقط از آفریقای جنوب جلوتر است. در برخی مناطق، رهبران با اعطای کمک‌های مالی به این موضوع واکنش نشان می‌دهند. برای مثال، تایلند در حال اجرای پرداخت‌های یک‌باره ۱۰,۰۰۰ بات (۳۰۰ دلار) به شهروندانی است که درآمد سالانه آن‌ها کمتر از ۸۴۰,۰۰۰ بات است.

در مناطق دیگر، خشم مهار نشده طبقه متوسط قدرت را تهدید می‌کند. جاکارتا امسال شاهد اعتراضاتی علیه تلاش‌های قانونی برای منصوب کردن یکی از پسران جوکووی (نامی که رئیس‌جمهور سابق اندونزی به آن معروف است) به عنوان فرماندار جاوه مرکزی بود. نظرسنجی‌ها نشان داد که در مقایسه با سایر طبقات، اندونزیایی‌های طبقه متوسط بیشترین نگرانی را از فساد داشتند و از حکومت جوکووی بیشترین نارضایتی را ابراز کردند، هرچند که او همچنان محبوب باقی مانده است. احتمالاً این آخرین موج اعتراضات نخواهد بود.

به همین ترتیب، حتی با اینکه طبقه متوسط هند از نظر اقتصادی بهتر از طبقات پایین عمل کرده‌اند، آن‌ها بودند که در انتخابات امسال حزب حاکم بهاراتیا جاناتا را مجازات کردند. بر اساس مرکز مطالعات جوامع در حال توسعه، سهم آرای طبقه متوسط برای این حزب نسبت به انتخابات سال ۲۰۱۹ سه درصد کاهش یافت.

نمونه‌ای از مالزی

مالزی نمونه آموزنده‌ای است. در دهه‌های ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰، یک طبقه متوسط فعال و در حال رشد، اصلاحاتی تحت عنوان Reformasi را مطالبه کرد. این اصلاحات شامل آزادی بیان بیشتر، برگزاری انتخابات پاک و پایان دادن به سرکوب‌های امنیتی بود. یوهان ساراواناموتو، دانشمند علوم سیاسی، می‌گوید: «Reformasi توانست افکار عمومی را فراتر از مرزهای قومیتی متحد کند، زیرا ما همچنین شاهد ظهور یک طبقه متوسط [از قومیت عمده] مالایی بودیم که آگاهی طبقه متوسط را ایجاد کرد.»

اما با تنگ‌تر شدن شرایط طبقه متوسط در کشور، این اصلاحات کمرنگ شد و سیاست‌های هویتی، از جمله احیای سیاست‌های بنیادگرای اسلامی، رشد یافت. انور ابراهیم، نخست‌وزیر مالزی، متوجه شده است که «اکنون هنوز زمان اصلاحات لیبرال نیست» و به جای آن، خود را به‌عنوان فردی که سرمایه‌گذاری جذب می‌کند و مشاغل ایجاد می‌کند، معرفی کرده است.

هنوز زود است که بگوییم رکود فعلی طبقه متوسط در آسیا منجر به مطالبه اصلاحات بیشتر خواهد شد یا به تضعیف سیاست‌های لیبرال منجر می‌شود. اما یک چیز قطعی است: طبقه متوسط ناراضی به بخشی ماندگار از شرایط اجتماعی-سیاسی تبدیل شده است.

اخبار برگزیدهاقتصاد کلان
شناسه : 470682
لینک کوتاه :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *