نبرد سه روزه دیپلماتهای ایران و جهان
علی محمد نجاتی * هفتاد و چهارمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد درحالی وارد جدی ترین روزهای خود شده است که محافل خبری و سیاسی دنیا در انتظار ارزیابی از دو سخنرانی مهم هستند که به فاصله یک روز از یکدیگر انجام می شوند.
سخنرانی ترامپ همچنان که انتظار میرفت با فهرستی از مسائل مورد توجه او برگزار شد و سخنان قابل پیش بینی او نتوانست گره مهمی از مسائل موجود حل کند.
حالا نوبت حسن روحانی است که علاوه بر واکنشی مناسب به سخنان رییس جمهور آمریکا از مهمترین استراتژیهای سیاسی ایران در این بزنگاه تاریخی و جهانی رونمایی کند.
اهمیت این گردهمایی جهانی از آن جا ناشی میشود که در دو ماه گذشته، به طور پیوسته خبرهای ضد و نقیضی درباره احتمال دیدار دونالد ترامپ و حسن روحانی در حاشیه این نشست مخابره شده و طرفین به کرات درباره احتمال و یا عدماحتمال و پیش شرط های این دیدار احتمالی سخن گفتهاند.
همه اینها باعث شده است که چشم جهانیان بویژه ایرانیان به چند روز باقیمانده از این گردهمایی بوده و به دقت خبرهای مرتبط با این موضوع را (بویژه امروز) رصد کنند.
فعالیت گسترده گروههای مختلف، افراد سرشناس، سیاستمداران و کنشگران مدنی و محیط زیستی از جمله موارد قابل توجه درحاشیه این نشست بوده است.
از فعالیتهای گسترده مکرون، رییس جمهور فرانسه که تلاش دارد نقش میانجی را بین ایران و آمریکا بازی کند و بیانیه سه کشور اروپایی در مقصر قلمداد کردن ایران درخصوص حمله به تاسیسات نفتی عربستان سعودی، همه و همه باعث داغتر شدن تنور مباحثات مرتبط با این رویداد شده است.
علاوه بر نشست ها و پنل های جانبی متعدد، در اجلاس های جانبی مجمع عمومی سازمان ملل متحد برگزاری کنفرانسهای خبری و دیدارهای دوجانبه نیز بسیار مورد توجه بوده است.
محمد جواد ظریف، وزیر خارجه ایران به سیاق سفرهای گذشته خود به نیویورک تلاش کرد با استفاده از رسانههای جهانی به تبیین دیدگاه های طرف ایرانی درخصوص مسائل اخیر و مناسبات جهانی بپردازد.
ظریف که با یک ویزای محدود پیشتر به نیویورک سفر کرده است، در گفت و گو با شبکه خبری سی ان ان اظهار داشت که پیش شرط ملاقات روحانی با ترامپ برداشتن تحریم ها از سوی آمریکا و برداشتن گام های نخست از سوی دونالد ترامپ است.
هیات سیاسی ایران که برخی از اعضای آن حتی موفق به دریافت ویزای آمریکا نشدند، در این نشست تلاش می کنند، ضمن عادی سازی روابط خود با کشورهای همسایه و جهان، اقتصاد ایران را از زیر بار تحریم های شکننده آمریکایی بیرون بیاورند.
در این راستا، طرح صلح حسن روحانی با عنوان «ابتکار صلح هرمز» و اظهار نظر ظریف در مصاحبه با کریستین امانپور با این مفهوم که «ایران شاخه زیتون را روی میز دارد و به دنبال عادی سازی روابط خود با جهان است»، از نمونههای قابل ذکر این تلاشهاست.
حالا همه نگاهها به رئیس جمهوری ایران است که انتظار میرود هفتاد و چهارمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل برای وی علاوه بر محلی برای تشریح و تبیین مواضع ایران درخصوص آخرین تحولات منطقهای و بینالمللی، نقطه عطفی در کارنامه سیاسی وی برای مردم ایران باشد.
نکته جالب اینجاست که هم برای طرف ایرانی، که انتخابات مجلس را پیش رو دارد و هم برای طرف آمریکایی که چشم به انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده دارد، دستاوردهای حاشیه ای این رویداد بین المللی به لحاظ مصرف داخلی بسیار حائز اهمیت خواهد بود.
دیدار روحانی با مقامات سایر کشورها از جمله ملاقاتهایی با روسای جمهور ایرلند و عراق و همچنین نخست وزیر مالزی و ملاقات آنتونیو گوترش دبیرکل سازمان ملل متحد از جمله سایر فعالیت های وی در حاشیه این نشست است که به طور طبیعی قابل انتظار بود.
گفت وگوی روحانی به سیاق وزیر امور خارجه اش، با شبکه تلویزیونی ABC NEWS و همین طور نشست با جمعی از نخبگان سیاست خارجی آمریکا نیز بخشی از تلاش های روحانی برای ارائه چهره متفاوتی از عملکرد ایران در سیاست خارجی و تعاملات بین المللی است که اگرچه به اندازه معامله ایران با آمریکا اهمیت ندارد اما به خودی خود می تواند از انزوای سیاسی ایران بکاهد.
با همه این اوصاف، طرح صلح روحانی که بعضا به طرح «امید» هم موسوم شده است، مهمترین تیر در ترکش حسن روحانی است تا بتواند این آوردگاه مهم سیاسی را با موفقیتی قابل ملاحظه ترک کند.
او که طی دو روز گذشته، دیدارهایی با صدراعظم آلمان، نخست وزیران کشورهای انگلستان، ژاپن، پاکستان، اسپانیا و سوئد و روسای جمهور فرانسه و سوئیس هم داشته، در تلاش است که بتواند از موقعیت پیش آمده برای زدودن سوءتفاهمهای مربوط به حمله به تاسیسات نفتی عربستان و همین طور اتهامات وارده از سوی طرف های غربی درخصوص ایجاد ناامنی در منطقه از بین ببرد. رهیافتی که اگر روحانی موفق به پیشبرد آن شود، می تواند در عادی سازی روابط بین المللی ایران، علی رغم تلاش های گروه های تندرو که این مقوله را نمی پسندند، بسیار موثر باشد.
وزیر امور خارجه جمهوری ایران که تاکنون درحاشیه مجمع عمومی سازمان ملل متحد با وزرای امور خارجه و دیپلماتهای ارشد چند کشور دیدار و گفتگو کرده است درواقع به عنوان دستیار ارشد رییس خود، تاکنون عملکرد قابل قبولی در پنل از پیش طراحی شده فعالیت های این دو نفر داشته است. اگرچه حدت و شدت موضع گیریهای طرف های خارجی این بار کار این دو سیاستمدار ارشد ایرانی را سخت تر کرده است.
حال سوال این است که حضور حسن روحانی در همایش جهانی نیویورک قرار است منجر به چه دستاورد ملموسی بشود.
این سوالی است که محافل سیاسی داخلی و منطقه و حتی بین المللی در این چند روز از خود میپرسند و منتظر پاسخ به آن هستند.
در واقع سوالی که مکمل پرسش فوق است، این است که آیا نظام جمهوری اسلامی در بطن این رویدادها و به شکل واقعی در صدد کاهش تنش با آمریکاست یا خیر؟
اگر پاسخ به این سوال مثبت باشد، سوال بعدی این خواهد بود که مجموعه کنشها و واکنشهای ترامپ حاکی از آن است که او قصد عقب نشینی از مواضع افراطی خود دارد یا خیر؟
حال که سخنرانی ترامپ با همان رویکردهای گذشته و با اتخاذ سیاست «یکی به نعل و یکی به میخ» به پایان رسیده است، چشم جهانیان به سخنرانی روحانی است که می تواند به عنوان تمام کننده این پازل پییچیده به تحلیل گران امکان استنباط های نزدیک به واقعیت را بدهد.
اگر این همه را با اشارات یکی دو روز گذشته ترامپ مبنی بر این که درباره ایران مسائلی وجود دارد که خبرنگاران از آن بیاطلاع هستند و یا این عبارت که «در باره ایران به زودی خبرهای مهمی خواهد بود» در کنار هم قرار دهیم، به این نتیجه خواهیم رسید که قرار است در این بزنگاه سیاسی و بین المللی تحولات خارق العاده ای در زمینه روابط ایران و آمریکا روی دهد؟
آیا شاخه زیتون ظریف و پیشنهاد او مبتنی بر پذیرش پروتکل الحاقی از سوی مجلس ایران و پیشنهاد معمولی روحانی مبنی بر دادن اجازه بارزسی از تاسیسات هسته ای و موافقت با برخی تغییرات جزئی در توافق برجام آن قدر وسوسه کننده هست که طرف آمریکایی را متقاعد کند که ایرانی ها برای حل و فصل مسائل خود با دنیا به نیویورک سفر کردهاند؟
از سوی دیگر مقامات ایرانی حاضر در نیویورک به طور پیوسته تاکید کرده اند که تمام گفتوگوهای مربوط به برجام و سایر مشکلات بین المللی، صرفا در قالب گروه ۵+۱ صورت خواهد گرفت. درحالی که تمایل ترامپ برای ملاقات مستقیم با ایران هنوز پابرجاست و او درباره احتمال حضور آمریکا دور میزی که یکی از شش مذاکره کننده باشد، اظهار نظری نکرده است.
اگر توییت حسامالدین آشنا، مشاور روحانی را با این مفهوم که «رئیسجمهور درآستانه انجام مأموریتی دشوار از جانب ملت ایران است»، جدی و ناشی از اطلاع او از یک استراتژی تدوین شده از سوی تیم ایرانی برای حضور درنیویورک تلقی کنیم، این سوال پیش می آید که دشواری ماموریت روحانی از کجا ناشی می شود و حاکی از از کدام معضل جدی است؟
ماموریتی که برای روحانی در نظر گرفته شده است، تا چه اندازه می تواند حاوی پیشنهادات خارق العاده و غافلگیر کننده باشد؟ آیا این ماموریت با گفته ابراهیم رییسی و سایر مقامات ارشد نظام که معتقدند «راهبرد، مقاومت است و مذاکره در هیچ سطحی صورت نخواهد گرفت.» در تناقض آشکار نیست؟
به نظر می رسد انتشار سخنرانی روحانی که امروز چهارشنبه رونمایی خواهد شد، می تواند به بسیاری از پرسشهای فوق پاسخ دهد. در واقع متنی که هم اکنون در جیب حسن روحانی قرار دارد و چند ساعت دیگر محتوای آن برای جهانیان فاش خواهد شد، می تواند مشخص کند که معادله چند مجهولی فعلی بین ایران و جهان در آستانه حل شدن است یا این که مانند سایر بزنگاه های مشابه، در، بر روی همان پاشنه خواهد چرخید. مخصوصا که باید توجه کرد مانند ایران، در ایالات متحده هم هسته سخت قدرت بین نهادهای مختلفی توزیع شده است و تصمیم گیرنده نهایی در باره صلح یا جنگ با ایران فقط کاخ سفید نیست.
نقطه سفید این معادله درهم تنیده را شاید بتوان این مساله دانست که از مجموع عملکردها و اظهار نظرهای دونالد ترامپ می توان فعلا به این نتیجه رسید که او به دنبال گشودن جبهه جدیدی برای ارتش آمریکا نیست. مساله ای که نه صرفا به رویکردهای اصلی سیاست خارجی آمریکا، شاید به خاطر حساب و کتاب های اقتصادی این رییس جمهور کاسبکار باز می گردد که در هر حرکتی در وهله اول به دنبال منافع اقتصادی و دخل و خرج و سود و زیان اقتصادی است.
به نظر می رسد مرکز ثقل تمام این تحولات در یکی دو نقطه مرکزی قرار دارد. نقطه اول تصمیم قطعی ساختار قدرت در ایران برای حل و فصل مساله خود با آمریکا و جهان است و نقطه دوم به تصمیم گیری نهایی جامعه جهانی برای کنار آمدن با ایران «به همین شکلی که هست» باز میگردد.
صرف نظر از این دو گرانیگاه اصلی، به نظر نمی رسد حتی ملاقات حضوری و گفت و گوی چند ساعته ترامپ و روحانی هم گره ای از مشکلات موجود حل کند. هرچند این ملاقات صرفا به لحاظ نمادین و به عنوان «آبی بر آتش» موجود، در کوتاهمدت، شعله های اختلاف را اندکی فرو بنشاند.
علاوه بر اینها تحولات چند هفته اخیر به عمق و پیچیدگی معادلات روی کاغذ اضافه کرده است. برای مثال اگر جامعه جهانی آن چنان که در بیانیه سه کشور اروپایی که مورد استقبال آمریکا و اسرائیل هم قرار گرفت، قطعا به این نتیجه برسند که حمله به آرامکو کار ایران بوده و این به منزله شروع رسمی یک درگیری جدی با کشورهای منطقه و جهان قلمداد شود، در چنین شرایطی ارائه طرح صلحی با همین کشورها با عنوان «صلح هرمز» یا هر عنوان و محتوای دیگر میتواند آتش مناقشات را کاهش دهد. چه، در این صورت طرف های غربی قطعا در حسن نیت ایران نسبت به طرح ارائه شده با دید تردید نگاه خواهند کرد.
به هرحال باید در انتظار سخنرانی روحانی و تحولات پیش رو ماند و دید که آیا تیم ایرانی که حتی صدور ویزایشان با اگر و اماهای جدی مواجه بود و با پادرمیانی دبیر کل سازمان ملل ویزاهای محدود خود برای حضور در نیویورک را دریافت کردهاند، با دست های پر به کشور برخواهند گشت؟
آیا در طرف مقابل، دونالد ترامپ که اخیرا از آغاز تحقیقات برای استیضاحش در مجلس نمایندگان سخن به میان آمده است، از این رویداد جهانی طرفی خواهد بست، یا این که باید منتظر به پایان رسیدن ریاست جمهوری یک دوره ای او به خاطر عدم موفقیت هایش در هماوردی که آغاز کرده است، بود.
*روزنامه نگار
اخبار برگزیدهپیشنهاد ویژهسیاسیلینک کوتاه :