xtrim

 رشد از خاکستر ویرانه‌ها

جنگ کوتاه اما پرهزینه ایران و رژیم صهیونیستی، پیش از آن‌که مرزهای سیاست را بلرزاند، بنیان خانه‌های مردم را لرزاند. حملات موشکی و پهپادی در چند استان غربی و مرکزی، علی‌الخصوص مناطقی در تبريز، كرج و تهران، خسارات مستقیمی به زیرساخت‌های مسکونی وارد کرد. با اعلام آتش‌بس موقت، حالا نه فقط سیاست‌مداران، بلکه خانواده‌های بی‌خانمان و آوارگانی که خانه‌های‌شان با خاک یکسان شده، منتظرند ببینند دولت با این خرابی‌ها چه خواهد کرد.

محمد اصغرزاده- جهان صنعت نیوز: حالا که صدای انفجارها خاموش شده، بحران تازه‌ای خودش را نشان می‌دهد: ویرانه‌های مسکونی، کمبود منابع بازسازی و صدها خانواده آسیب‌دیده که نه‌فقط در جنگ، که در سکوت پس از آن رها شده‌اند.

چه کسی پاسخگوست؟

نخستین سوالی که ذهن مردم را درگیر کرده، آن است که مسئولیت این خسارات با کیست؟ آیا دولت پرداخت خسارت را آغاز می‌کند؟ یا این‌بار هم مردم باید منتظر کمک‌های قطره‌چکانی از نهادهای حمایتی بمانند؟

در حال حاضر نهادهای زیر درگیر موضوع بازسازی شده‌اند:

  • بنیاد مسکن انقلاب اسلامی به‌عنوان نهاد اصلی بازسازی مناطق آسیب‌دیده
  • ستاد مدیریت بحران برای تعیین سطح فاجعه و نیازهای اضطراری
  • وزارت کشور برای هماهنگی با استانداری‌ها و تخصیص منابع استانی
  • صندوق بیمه حوادث طبیعی ساختمان‌ها که از سال ۱۴۰۱ فعال شده اما پوشش محدودی دارد
  • سازمان برنامه و بودجه برای تأمین منابع مالی بازسازی

تاکنون بنیاد مسکن وعده داده که تا پایان ماه جاری، ارزیابی کامل از میزان خسارات ارائه می‌شود و در مرحله اول، خانه‌های کاملاً تخریب‌شده در اولویت بازسازی قرار دارند. اما برخی منتقدان، عملکرد دستگاه‌های دولتی را کند و بی‌برنامه ارزیابی می‌کنند چراکه بسیاری از خانواده‌ها هنوز در نیازمند امداد فوری هستند و می‌خواهند به خانه‌های خود برگردند.

۴ سناریو برای جبران خسارت

برای جبران این خسارات، دولت می‌تواند یکی از چهار سناریوی اصلی زیر را در پیش بگیرد:

۱. اعطای وام بازسازی با نرخ ترجیحی و تنفس بازپرداخت

در این مدل، دولت از طریق بانک مسکن یا بانک‌های توسعه‌ای، به خانواده‌های آسیب‌دیده وام‌های بدون بهره یا با سود ۴ تا ۶ درصد اعطا می‌کند. بازپرداخت می‌تواند با یک تا دو سال تنفس آغاز شود و تا ۱۵ سال ادامه داشته باشد. مزیت این سناریو، سرعت عمل و پوشش گسترده است. اما خطر آن این است که بسیاری از مردم توان بازپرداخت اقساط حتی با سود پایین را ندارند و این تسهیلات تبدیل به بدهی غیرقابل بازگشت می‌شود.

۲. بازسازی مستقیم توسط بنیاد مسکن و واگذاری واحدهای جدید

در این مدل، بنیاد مسکن یا شرکت‌های پیمانکاری دولتی، به‌طور مستقیم ساخت‌وساز را آغاز می‌کنند و پس از تکمیل، خانه‌ها را به صاحبان قبلی واگذار می‌کنند. این روش در زلزله بم و سی‌سخت استفاده شد.

اما مشکل این روش، زمان‌بر بودن و کیفیت پایین برخی پروژه‌های قبلی است که مردم را نسبت به آن بی‌اعتماد کرده.

۳. تخصیص یارانه بلاعوض به خانوارهای جنگ‌زده

سومین راهکار، اعطای کمک‌های بلاعوض نقدی یا کالایی به مردم برای تعمیر یا بازسازی خانه‌هاست. این روش بار مالی سنگینی دارد اما می‌تواند در کوتاه‌مدت اعتماد عمومی را احیا کند. اگرچه دولت منابع مالی محدودی دارد، اما می‌تواند از محل صندوق توسعه ملی یا منابع هدفمندی یارانه‌ها، بودجه‌ای ویژه برای این منظور تخصیص دهد.

۴. راه‌اندازی کمپین‌های بازسازی با مشارکت مردم و خیریه‌ها

در این مدل، مشابه طرح بازسازی مناطق سیل‌زده، کمپین‌های مردمی و خیریه‌ای برای کمک به بازسازی مناطق آسیب‌دیده به راه می‌افتند و بخشی از هزینه‌ها از طریق نهادهای غیردولتی جبران می‌شود. البته این مدل به هماهنگی بالا، شفافیت عملکردی و جلب اعتماد عمومی نیاز دارد.

به نظر می‌رسد ترکیبی از این ۴ سناریو، می‌تواند به‌عنوان بسته‌ی جبرانی جامع مدنظر دولت قرار گیرد.

آیا از زلزله‌ها آموخته‌ایم؟

بازسازی پس از سانحه، در ادبیات مدیریتی ایران تازه نیست. تجربه زلزله بم در سال ۱۳۸۲، زلزله کرمانشاه در ۹۶ و زلزله سی‌سخت در ۹۹ نشان داده که الگوی بازسازی در ایران با چند مشکل مزمن روبه‌روست:

  • طولانی شدن روند ارزیابی خسارت‌ها و تأخیر در آغاز ساخت‌وساز
  • کیفیت پایین ساختمان‌های جدید و عدم نظارت فنی مناسب
  • توزیع ناعادلانه منابع و فساد اداری در تخصیص وام‌ها
  • نبود بانک اطلاعات دقیق از خانوارها و وضعیت ملکی آن‌ها

اکنون با تجربه جنگ، این ضعف‌ها می‌توانند بحران را دوچندان کنند. از سوی دیگر تفاوت جنگ با زلزله در آن است که تهدید امنیتی هنوز تمام نشده و امکان درگیری دوباره وجود دارد. بنابراین بازسازی بدون برنامه‌ای برای مقاوم‌سازی و دفاع غیرعامل، عملاً دوباره‌کاری  است.

ترمیم یا استراحت بین دو نیمه؟

در نهایت، فراتر از بتن و آجر، بازسازی خانه‌ها باید به ترمیم روان و اعتماد مردم نیز بینجامد. خانواده‌هایی که در عرض چند روز همه چیز را از دست داده‌اند، تنها به سقف بالای سر نیاز ندارند؛ بلکه نیاز به امنیت روانی، حمایت اجتماعی و بازگشت به زندگی نرمال دارند. از سوی دیگر نه دولت و نه ملت مطمئن نیستند که متجاوز دست از اقدامات جنایت‌کارانه خود برداشته باشد. حال که حداقل فعلا شرایط آرام است، کارشناسان روانشناسی بحران پیشنهاد‌هایی نظیر موارد زیر را ارائه می‌دهند:

  • راه‌اندازی مراکز روان‌درمانی رایگان در مناطق آسیب‌دیده
  • ایجاد اشتغال برای جوانانی که خانه و کار خود را از دست داده‌اند
  • تسهیل در بازگشایی مدارس و آموزش‌های حضوری کودکان این مناطق

اگر دولت بتواند از تجربه تلخ جنگ، یک الگوی موفق اجتماعی و بازسازی عادلانه بسازد، شاید بتوان از دل این فاجعه، الگویی برای آینده استخراج کرد. اما اگر مانند بحران‌های پیشین، مردم تنها بمانند، آوار تنها بر خانه‌ها نخواهد ماند که بر اعتماد عمومی هم فرود خواهد آمد.

اخبار برگزیدهاقتصاد کلان
شناسه : 518662
لینک کوتاه :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *