شفافیت و نقدشوندگی؛ تنها حمایت مؤثر از بازار سرمایه

تنها مسیر پایداری بورس، پرهیز از مداخلات هیجانی، حفظ نقدشوندگی و شفافیت است نه تزریق منابع و حمایتهای بیاثر.
جهان صنعت نیوز: جنگ ۱۲ روزه، باعث شد تا شاخص کل، افتی بیش از ۱۱ درصد را تجربه کند که بزرگترین ریزش از سال ۱۴۰۱ به حساب میآید. وزارت اقتصاد، بانک مرکزى و سازمان بورس، شروع به حمایت کردند به طورى که در هفته کذشته قریب به ۶۰ همت نقدینگی روانه بازار شد اما تنها اثر آن نه برچیده شدن صفوف فروش، بلکه کاهش حجم آن ها بود. براى هفته جارى نیز ، شاهد تزریق ۳۵ همتى به بازار خواهیم بود که مى تواند امید و اعتماد را به بازار برگرداند.
بازار سرمایه، برخلاف تصور رایج، نه ذاتاً روشن است و نه تاریک؛ بلکه بازاری پویا و واقعگراست که تابعی از عملکرد شرکتها، وضعیت اقتصادی، و رفتار سرمایهگذاران است. بورس محلی است که شرکتها با داراییها، سودآوری، و ریسکهای متغیر حضور دارند و قیمتها بر اساس تحلیل، احساسات، و شرایط سیاسی و اقتصادی بالا و پایین میروند. تجربه اخیر بستن بازار نشان داد که مداخلات دستوری، نه تنها مانع از تحقق واقعیتهای اقتصادی نمیشوند، بلکه تبعات روانی و مالی منفی برای سرمایهگذاران ایجاد میکنند. در چنین شرایطی، تأکید بر شفافیت، نقدشوندگی و پرهیز از مداخلات غیرضروری، تنها مسیر پایداری و تعادل بازار است.
برهمین اساس، گفتگویی با روزبه عسکری، کارشناس بازار سرمایه داشتیم.
رفتارهای پساجنگ
چشمانداز بورس هیچوقت نه کاملاً روشن است و نه کاملاً تاریک. این بازار، یک ساختار ساده دارد: مجموعهای از شرکتها هستند که دارایی و سود مشخصی دارند؛ گاهی گراناند، گاهی ارزان، و گاهی دقیقاً به قیمت. درآمدشان هم مانند هر بنگاه اقتصادی دیگری، دورههایی افزایش مییابد و دورههایی کاهش. این بازار، زمانی که به وجود آمد، آمد تا بماند. فعالان میآیند و میروند، اما بازار باقی میماند.
انگلیسیها اصطلاحی دارند:
“What has to happen, will happen.”
یعنی چیزی که باید اتفاق بیفتد، اتفاق میافتد؛ صرفنظر از اینکه ما چه میخواهیم یا چه میکنیم. حالا وقتی شرایط جنگی وجود دارد، طبیعتاً باید فروش اتفاق بیفتد، باید ترس وجود داشته باشد و کاهش قیمت هم اجتنابناپذیر است. بههرحال، پیش از ظهور رمزارزها، سهام در همه جای دنیا پرریسکترین دارایی بوده و طبیعت انسان، در شرایط ابهام یا ترس، از دارایی ریسکی به سمت دارایی امن مثل پول نقد یا طلا تمایل پیدا میکند.
بنابراین، زمانی که بازار را بستند، عملاً فروشها را به تعویق انداختند و حتی به حجم آنها افزودند؛ چون فروشندهای که فقط به اندازه نیاز مالی یا روانیاش میخواست با فروش سهام، از ریسک فرار کند و حاشیه امنیتی ایجاد کند، حالا با یک ترس جدید مواجه شده: «اگر بخواهم، شاید دیگر نتوانم بفروشم.» یعنی حتی حق انتخاب برای تبدیل داراییاش به پول نقد، ولو با پذیرش زیان، از او گرفته شده. پس این بازار از ملک هم بدتر شده! چرا؟ چون در بازار ملک، اگر خیلی پول لازم داشته باشی، بالاخره یک قیمتی هست که کسی ملک را از تو بخرد؛ حتی نصف قیمت. اما اینجا؟ بازار بسته است!
بههرحال، آن فروشی که باید اتفاق میافتاد، رخ داد. فقط اگر طی همان ۱۲ روز اتفاق میافتاد، خبر آتشبس میتوانست باعث رشد سریعتر و بهتر بازار شود. اما نهایتاً بازار به این نگاه میکند که: «این شرکت، با این دارایی، با این سود، ارزشش چقدر است؟» و بعد، با درنظر گرفتن ریسک، قیمت مناسب را پیدا میکند. در نهایت، خرید اتفاق میافتد. اتفاقی هم که اکنون در حال وقوع است، به نظر من دقیقاً همین است. به نظر من، ما یک بازار حبابی نداشتیم که بخواهیم مثل سال ۱۳۹۹ با سقوط سنگین مواجه شویم.
بنابراین، نه شاهد خرید هیجانی هستیم، و نه با پدیدهای مانند Dead Cat Bounce (بازگشت موقت قیمت در روند نزولی) روبهرو شدهایم. حجم و مدل خریدها نیز مؤلفههای هیجان را القا نمیکنند.
آیا میتوان به تزریق ۳۵ همتی به بازار امیدوار بود؟
به نظر من، این کار اتلاف منابع است؛ مانند دور ریختن منابع ارزی برای کنترل قیمت ارز. اتلاف منابع است. حرف من به مسئولان این است: دوست عزیز، ما را به خیر تو امیدی نیست، شر مرسان. نخواستیم حمایتتان را. نیازی نداریم دستمان را بگیرید و مواظب باشید زمین نخوریم. شما فقط دو مسئولیت دارید: نقدشوندگی و شفافیت. برای نقدشوندگی، کافیست بازار را نبندید، نمادها را بهموقع بازگشایی کنید و خلاقیتهایی مثل دامنه نوسان را حذف کنید. همین برای ما کافی است. برای شفافیت هم لطفاً ببینید بقیه دنیا چه میکنند، و یاد بگیرید. ننشینید و هماندیشی نکنید، خلاق نباشید، چرخ را دوباره اختراع نکنید.
هر وقت سؤالی داشتید، از GPT بپرسید که در آمریکا و بازارهای توسعهیافته چه میکنند، و همان را اجرا کنید. بگردید دنبال معاملات داخلی و دستکاری در بازار…بازار اگر آزاد باشد، در بلندمدت همیشه بهترین تصمیم را میگیرد. اما متأسفانه، همان سیاستهایی که در تنظیم بازار ارز، مرغ، گوشت، گوجه و سیبزمینی جواب نداده، در اینجا هم پیاده میشود.
ما با همین شرایط و همین مسائل تصمیم گرفتیم در این بازار باشیم و این حضور را پذیرفتهایم. ما معتقدیم بازار گاهی اشتباه میکند، اما همیشه خودش اشتباهاتش را اصلاح میکند.کار ما این است که بفهمیم بازار اشتباهی گران خریده یا اشتباهی ارزان، و از همین اشتباهات، سود بگیریم.
و به مردم توصیه میکنم: عزیزان، از مسئولان نخواهید کاری کنند؛ این یک چرخهی باطل است. شما چیزی میخواهید، آنها هم سعی میکنند کاری کنند، اما هیچوقت هم کارشان پاسخگوی نیازها نیست. چون یک اصل وجود دارد: همواره، حجم نادانستههای هر گروه دولتی در دنیا، از حجم دانستههایشان بیشتر است. اگر میخواهید وارد بازار شوید، اول ببینید کجا میروید. چشمبسته، با وعده و تبلیغ و اغوا وارد نشوید. همانطور که هیچکس نباید به آدرسی ناشناخته برود. اینجا شرایط خاص خودش را دارد. ریسکهایی دارد. اگر این ریسک را پذیرفتید، به امید سود وارد شوید. پس وقتی قرعه به نام شما افتاد و ضرر کردید، یادتان باشد که میدانستید ممکن است چنین شود. آرامشتان را حفظ کنید. هیچوقت نگاه کمتر از یک سال به بازار نداشته باشید؛ هرچه نگاهتان بلندمدتتر باشد، بهتر است. لطفاً از مشاوران واقعی و صالح کمک بگیرید، نه با معیارهایی نظیر «تعداد فالوور» و «شوآف»! و بدانید که «سهم» گزینه مناسبی برای افراد عام نیست. سعی کنید سبدی از صندوقهای سرمایهگذاری داشته باشید. اجازه دهید متخصصین از طریق این صندوقها یا واسطههای مشابه، برایتان سهام انتخاب کنند. با سرمایهای وارد شوید که نیاز فوری به آن ندارید. هیچوقت با فکر «اگر بشه چی میشه؟» وارد نشوید. هیچوقت روی سود تمرکز نکنید. همیشه چشمتان به زیان و ریسک باشد.ببینید اگر ضرر کردید، آیا تحملش را دارید؟ آیا فشار روانی نمیآورد؟ آیا زندگیتان را دچار آسیب نمیکند؟
اخبار برگزیدهبورسلینک کوتاه :