سراب تامین مالی از بورس؛ شرکتها بینصیب از نقدینگی

تنها ۱۰ درصد از تأمین مالی ۱,۸۱۴ هزار میلیارد تومانی از بازار سرمایه در سال ۱۴۰۳ به شرکتها رسیده و بخش عمده آن یا غیرواقعی بوده یا در اختیار دولت قرار گرفته است.
جهان صنعت نیوز – تامین مالی، ستون فقرات حیات و توسعه هر بنگاه اقتصادی است و بدون آن حتی سودآورترین کسبوکارها نیز در اجرای طرحهای توسعهای یا حفظ سهم بازار با چالش مواجه میشوند. در بسیاری از اقتصادهای پیشرفته بازار سرمایه نقشی کلیدی در تأمین منابع بلندمدت برای شرکتها ایفا میکند و با تنوع ابزارها و عمق مالی نه تنها مکمل سیستم بانکی بلکه در بسیاری موارد جایگزینی کارآمد برای آن است.
با این حال در ساختار اقتصادی ایران، ظرفیت بالقوه بازار سرمایه برای تجهیز منابع مالی بخش خصوصی بهطور کامل فعال نشده است. در حالی که آمارهای رسمی از رشد چشمگیر حجم تأمین مالی در بازار سرمایه حکایت دارند، واکاوی این ارقام واقعیتی متفاوت را آشکار میکند: بخش عمده این رشد ناشی از ابزارهایی است که نقدینگی واقعی وارد شرکتها نمیکنند یا عمدتاً در خدمت تأمین مالی دولت قرار گرفتهاند.
بررسی دادههای ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۳ نشان میدهد که کل تأمین مالی از بازار سهام در این دوره از ۷۱۸ هزار میلیارد تومان به ۱,۸۱۴ هزار میلیارد تومان رسیده، اما تنها ۱۰ درصد آن تأمین مالی واقعی بخش خصوصی بوده است. در بخش سرمایهای بیش از ۵۸ درصد منابع سال ۱۴۰۳ ناشی از افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی داراییها بوده که نقدینگی جدید برای شرکتها ایجاد نمیکند. در بخش بدهی نیز بیش از ۸۹ درصد اوراق منتشرشده به دولت و شهرداریها تعلق داشته و سهم شرکتها بهشدت محدود بوده است. این روند نشان میدهد رشد عددی تأمین مالی در بازار سرمایه بیش از آنکه بازتاب بهبود واقعی وضعیت شرکتها باشد، حاصل ابزارهای غیرنقدی یا وابسته به دولت است.
اهمیت تامین مالی از بازار سرمایه
اهمیت تأمین مالی شرکتها از بازار سرمایه را میتوان در چند محور اساسی تحلیل کرد. اولین و مهمترین موضوع این است که بازار سرمایه با فراهمکردن امکان تأمین منابع بلندمدت، نقش مکمل و در بسیاری موارد جایگزین سیستم بانکی را ایفا میکند. اتکای صرف به تسهیلات بانکی نهتنها باعث محدودیت در تنوع منابع مالی میشود، بلکه با افزایش بدهی و هزینههای مالی، ریسک ورشکستگی را نیز بالا میبرد. در مقابل، تأمین مالی از طریق انتشار سهام یا اوراق بدهی در بازار سرمایه، ساختار سرمایه شرکت را متعادلتر کرده و قدرت تابآوری آن را در برابر شوکهای اقتصادی افزایش میدهد.
موضوع مهم دیگر به هزینه تامین مالی از بازار سرمایه باز میگردد. در بسیاری از موارد تأمین مالی از بازار سرمایه میتواند ارزانتر از تأمین مالی بانکی باشد. اما این موضوع مطلق نیست و به شرایط شرکت، وضعیت بازار و نوع ابزار تأمین مالی بستگی دارد. در حالت کلی، چند دلیل باعث میشود هزینه سرمایه در بازار سرمایه کمتر باشد. بانکها علاوه بر نرخ بهره، کارمزدها و حاشیه سود خود را نیز به وامها اضافه میکنند. در بازار سرمایه، شرکتها مستقیماً به سرمایهگذاران وصل میشوند و بخشی از این هزینهها حذف میشود. از سوی دیگر، شرکتهای بورسی که اطلاعات مالی شفاف و عملکرد قابل پیشبینی دارند، معمولاً میتوانند اوراق بدهی یا سهام را با نرخ بازده مورد انتظار پایینتر عرضه کنند، چون سرمایهگذاران ریسک کمتری احساس میکنند. همچنین در بازار سرمایه ابزارهایی مثل اوراق مشارکت، صکوک اجاره یا افزایش سرمایه وجود دارد که میتواند با نرخ مؤثر کمتر از نرخ بهره بانکی تأمین مالی را انجام دهد.
یکی دیگر از پیامدهای مثبت تامین مالی از بازار سرمایه، ایجاد ظرفیت جذب سرمایههای خرد و هدایت آنها به سمت فعالیتهای مولد است. این ویژگی بهویژه در اقتصادهایی که با محدودیت منابع دولتی مواجهاند، اهمیت دوچندان مییابد. زیرا بدون تحمیل فشار بر بودجه عمومی، امکان تجهیز منابع برای طرحهای توسعهای شرکتها را فراهم میکند.
به طور کلی تقویت نقش بازار سرمایه در تأمین مالی شرکتها نهتنها به بهبود ساختار سرمایه و کاهش وابستگی به سیستم بانکی منجر میشود، بلکه با افزایش شفافیت، کاهش هزینه سرمایه و توسعه ابزارهای مالی مسیر رشد پایدار و رقابتپذیری شرکتها را هموار میکند.
با وجود اهمیت بالای بازار سرمایه در تجهیز منابع مالی برای شرکتها و بنگاههای اقتصادی، این ظرفیت در ساختار اقتصادی ایران همچنان مغفول مانده است. بررسی روند چهار ساله تأمین مالی شرکتها از بازار سهام نه تنها بیانگر استفاده محدود از این ابزارهاست، بلکه برخی شاخصها نگرانیهایی جدی درباره کیفیت و کارایی این تأمین مالی ایجاد میکند.
تصویر کلی از تامین مالی از بازار سهام
در یک تقسیمبندی کلی، ابزارهای تأمین مالی در بازار سهام به دو گروه اصلی طبقهبندی میشوند:
- ابزارهای سرمایهای: شامل انتشار و فروش سهام عادی یا ممتاز، عرضه اولیه، و انواع افزایش سرمایه. در این روش، شرکت بخشی از مالکیت خود را به سهامداران جدید واگذار میکند و تعهدی برای بازپرداخت اصل و سود مشخص ندارد.
- ابزارهای بدهی: شامل انتشار انواع اوراق بدهی نظیر اوراق مشارکت، اوراق اجاره، اوراق مرابحه، اوراق سلف موازی استاندارد، اوراق گام، اوراق قرضالحسنه، و اوراق خرید دین. در این روش، شرکت متعهد به بازپرداخت اصل و سود اوراق در سررسید است.
آمارها نشان میدهد مجموع تأمین مالی از بازار سهام ایران از ۷۱۸ هزار میلیارد تومان در سال ۱۴۰۰ به ۱,۸۱۴ هزار میلیارد تومان در سال ۱۴۰۳ رسیده است که نشان از رشد بیش از ۲.۵ برابری است.
در نگاه نخست، این رشد قابلتوجه به نظر میرسد، اما تحلیل جزئیات تصویر متفاوتی ارائه میدهد. در بازه چهار ساله، بهطور میانگین ۵۸ درصد تأمین مالی از طریق ابزارهای سرمایهای و ۴۲ درصد از طریق اوراق بدهی انجام شده است. در سال ۱۴۰۳، این نسبت به ۶۲ درصد سرمایهای و ۳۸ درصد بدهی تغییر یافته که در ظاهر بیانگر وزن بالاتر تأمین مالی سرمایهای است.
ارزیابی ابزارهای سرمایهای: واقعیت پشت ارقام
مجموع تأمین مالی سرمایهای از حدود ۴۶۳ هزار میلیارد تومان در ۱۴۰۰ به ۱,۱۲۴ هزار میلیارد تومان در ۱۴۰۳ رسیده است (رشد ۲.۴ برابری). با این حال، بخش بزرگی از این رقم ماهیت تأمین مالی واقعی ندارد.
در سال ۱۴۰۳، از کل ۱,۱۲۴ هزار میلیارد تومان تأمین مالی سرمایهای، حدود ۶۵۸ هزار میلیارد تومان (بیش از ۵۸ درصد) به افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی داراییها اختصاص داشته است. این نوع افزایش سرمایه صرفاً یک عملیات حسابداری است که طی آن ارزش روز داراییهای شرکت (زمین، ساختمان، تجهیزات و…) ثبت میشود و هیچ نقدینگی جدیدی وارد شرکت نمیکند. در حقیقت کارکرد اصلی آن بهبود نسبتهای مالی و افزایش ظرفیت وامگیری در آینده است. اگر معیار را تأمین مالی واقعی یعنی ورود منابع نقدی جدید در نظر بگیریم، تنها تأسیس شرکت سهامی عام، عرضه اولیه سهام (در صورتی که شامل سهام جدید باشد) و افزایش سرمایه از محل آورده نقدی و مطالبات حالشده به عنوان ابزارهای سرمایه ای تامین مالی به حساب میآیند.
مجموع این سه قلم در سال ۱۴۰۳ حدود ۱۰۸ هزار میلیارد تومان بوده که معادل فقط درصد از کل رقم اعلامشده بهعنوان تأمین مالی سرمایهای است. نکته قابل توجه این است که این رقم نسبت به سال ۱۴۰۲ حدود ۱۵ درصد کاهش داشته است. نتیجه آنکه، علیرغم ارقام بزرگ در آمار، نقش واقعی بازار سهام در تأمین منابع نقدی برای شرکتها از محل سرمایهای بسیار محدود است.
ارزیابی ابزارهای بدهی: سلطه دولت بر بازار
بررسی اوراق بدهی نیز نشاندهنده تمرکز بالای این بخش در اختیار دولت است. مجموع انتشار اوراق بدهی در سال ۱۴۰۳ با رشد ۸۱ درصدی نسبت به ۱۴۰۲ به بیش از ۶۹۰ هزار میلیارد تومان رسیده است. با این حال، کمتر از ۱۱ درصد این رقم متعلق به شرکتها بوده و باقی تقریباً بهطور کامل در اختیار دولت و شهرداریها قرار داشته است. در سال ۱۴۰۲ سهم شرکتها از اوراق بدهی حدود ۱۷ درصد بود که خود نشان میدهد وابستگی بالای بازار بدهی به دولت در حال تشدید است.
این ارقام نشان میدهد رشد بازار بدهی عمدتاً در خدمت تأمین مالی دولت بوده و بخش خصوصی سهم ناچیزی از آن برده است.
شکاف عمیق بین آمار رسمی و واقعیت تأمین مالی شرکتها
از مجموع ۱,۸۱۴ هزار میلیارد تومان تأمین مالی گزارششده از بازار سهام در سال ۱۴۰۳، تنها حدود ۷۹۹ هزار میلیارد تومان را میتوان بهعنوان تأمین مالی واقعی برای شرکتها در نظر گرفت که معادل حدود ۱۰ درصد از کل است.این عدد بیانگر عملکرد ضعیف بازار سهام در تجهیز منابع نقدی برای بخش خصوصی است، در حالی که ارقام کلان آماری ممکن است تصویری اغراقآمیز و غیرواقعی از توان بازار در حمایت از بنگاهها ارائه دهند. برای ارتقای نقش بازار سرمایه در تأمین مالی شرکتها، ضروری است:
- گسترش ابزارهای بدهی شرکتی و کاهش هزینه تأمین مالی برای بنگاهها؛
- تقویت انگیزه و امکان افزایش سرمایه نقدی به جای اتکای بیش از حد به تجدید ارزیابی؛
- کاهش تمرکز دولت بر بازار بدهی تا فضای بیشتری برای فعالیت بخش خصوصی فراهم شود.
لینک کوتاه :