توهم تراژیک اسرائیل ؛ اتحاد دیرینه واشنگتن و تلآویو پایان مییاید؟

وابستگی اسرائیل به آمریکا در سایه انزوای بینالمللی و کاهش حمایت افکار عمومی آمریکاییها از تلآویو، اتحاد دیرینه دو طرف را در معرض تضعیف جدی قرار داده است.
جهان صنعت نیوز – اکونومیست در سرمقاله این هفته خود به تحلیل رابطه میان آمریکا و اسرائیل پرداخت. در حالی که جنگ غزه موجب انزوای بیشتر اسرائیل شده، این کشور بیش از هر زمان دیگری به حمایت آمریکا وابسته است؛ اما شکاف عمیق در افکار عمومی و سیاست داخلی آمریکا در حال تهدید این اتحاد تاریخی است. کاهش چشمگیر حمایت دموکراتها و حتی بخشی از جمهوریخواهان از اسرائیل، انتقادها نسبت به شهرکسازیها و اتهام نسلکشی در غزه، همگی آینده روابط واشنگتن و تلآویو را مبهم کردهاند. هرچند برخی بر استمرار همکاری نظامی و امنیتی دو کشور تأکید دارند، اما روندهای بلندمدت در جامعه آمریکا نشان میدهد اسرائیل در صورت از دست دادن حمایت بیقیدوشرط واشنگتن با خطر انزوای کامل بینالمللی روبهرو خواهد شد.
هفته گذشته و در چهاردهم سپتامبر، پس از آنکه بنیامین نتانیاهو، مارکو روبیو، وزیر امور خارجه آمریکا را به بازدید از بلوکهای عظیم و دوهزار ساله دیوار ندبه در مقدسترین مکان اورشلیم برد، اعلام کرد که اتحاد میان دو کشور «به اندازه همان سنگهایی که لمس کردیم، استوار و پایدار» است. اما او کاملا در اشتباه است.
وابستگی روزافزون اسرائیل به آمریکا در سایه انزوای بینالمللی
در حالی که اسرائیل بهدلیل جنگ در غزه بیش از پیش منزوی شده، بیش از گذشته به حمایت آمریکا متکی است. در جریان نشست مجمع عمومی سازمان ملل، کشورهای دوست دیرینه از جمله استرالیا، بریتانیا، کانادا و فرانسه، کشور فلسطین را به رسمیت خواهند شناخت؛ این در حالی است که گسترش شهرکسازیها در کرانه باختری توسط اسرائیل، تحقق واقعی تشکیل کشور فلسطین را هرچه دور از دسترستر میکند. در این شرایط، تنها مانع تبدیلشدن اسرائیل به یک کشور مطرود در عرصه بینالملل، آمریکا است؛ وضعیتی که پیامدهایی وخیم برای امنیت دیپلماتیک، حقوقی و نظامی اسرائیل خواهد داشت.
با وجود اطمینانهای خوشبینانه نتانیاهو مبنی بر اینکه روابط با آمریکا کاملاً مستحکم است، واقعیت چنین نیست. نخستوزیر اسرائیل، دولت ترامپ را خشمگین کرده و نشانههای آشکاری از شکاف در بنیانهای این اتحاد را نادیده میگیرد. رأیدهندگان دموکرات مدتهاست که از حمایت سنتی از نزدیکترین متحد آمریکا فاصله گرفتهاند و حتی رأیدهندگان جمهوریخواه نیز بهتدریج در حال از دست دادن اعتماد خود هستند. از دست رفتن ناگهانی حمایت مردمی آمریکا میتواند برای اسرائیل یک فاجعه تمامعیار باشد.
کاهش حمایت افکار عمومی آمریکا از اسرائیل
نتایج نظرسنجیها در آمریکا قابل توجه است. سهم آمریکاییهایی که از اسرائیل در برابر فلسطینیها حمایت میکنند، به پایینترین حد خود در ۲۵ سال گذشته رسیده است. در سال ۲۰۲۲، حدود ۴۲ درصد از بزرگسالان آمریکایی دیدگاهی منفی نسبت به اسرائیل داشتند؛ اکنون این رقم به ۵۳ درصد افزایش یافته است. در نظرسنجی اخیر اکونومیست ۴۳ درصد از آمریکاییها معتقدند که اسرائیل در غزه مرتکب نسلکشی شده است.
در سه سال گذشته، دیدگاه منفی نسبت به اسرائیل در میان دموکراتهای بالای ۵۰ سال، ۲۳ درصد افزایش یافته است. در میان جمهوریخواهان زیر ۵۰ سال نیز حمایت به طور مساوی بین اسرائیل و فلسطینیها تقسیم شده، در حالی که این میزان در سال ۲۰۲۲، ۶۳ درصد به نفع اسرائیل بود. بین سالهای ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۱ میزان حمایت از اسرائیل در میان مسیحیان انجیلی زیر ۳۰ سال از ۶۹ به ۳۴ درصد سقوط کرده و تحلیلگران معتقدند این تغییر همچنان پابرجا مانده است.
برای درک اهمیت این تغییرات باید به سالهایی بازگردیم که پیوند میان آمریکا و اسرائیل ترکیبی نیرومند از ارزشها و منافع مشترک بود. هر دو خود را کشورهایی استثنایی میدانستند: آمریکا بهعنوان شهری درخشان بر فراز تپه و اسرائیل بهعنوان نوری برای ملتها. در عین حال، منافعشان نیز همپوشانی داشت. در دوران جنگ سرد، اسرائیل سدی در برابر نفوذ شوروی در جهان عرب بود. پس از حملات یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱، هر دو کشور در دشمنی متحدتر شدند.
چه چیزی این اتحاد را تضعیف کرده است؟
در میان دموکراتها، دلیل اصلی این شکاف بهویژه در میان نسل جوان، اختلاف بر سر ارزشهاست. دموکراتها تمایل دارند نارضایتی خود از تاریخ آمریکا در زمینه بردهداری و استعمار نوین را بر وضعیت فلسطینیهای تحت ستم و شهرکنشینهای اسرائیلی منعکس کنند، حتی اگر این قیاس کاملاً دقیق نباشد. این موضوع با چرخش روزافزون سیاست اسرائیل به سمت راست نیز تشدید شده است.
علاوه بر این، بنیامین نتانیاهو اسرائیل را به شکلی آشکار در اردوگاه جمهوریخواهان قرار داده است، تا حدی با این هدف که جمهوریخواهان در برابر هر دولت دموکراتی که بخواهد بر سر شهرکسازیها یا مذاکرات صلح به او فشار بیاورد، موضعگیری کنند.
کاهش حمایت در میان رأیدهندگان جمهوریخواه، برخلاف دموکراتها، بیشتر بهخاطر تضاد در منافع است تا اختلاف در باورها. خشم ناشی از کمکهای مالی آمریکا به اوکراین به نارضایتی از حدود ۳۰۰ میلیارد دلاری که از زمان تأسیس اسرائیل در سال ۱۹۴۸ تا امروز به آن کشور پرداخت شده، سرایت کرده است. حملات اسرائیل به قطر و سوریه نیز تلاشهای دونالد ترامپ برای ایجاد صلح منطقهای را تضعیف کردهاند. برخی از افراد بانفوذ و سرمایهگذاران سیاسی، به رهبری رئیسجمهوری که خوب میداند پول کجاست، اکنون به سمت پادشاهیهای خلیج فارس گرایش پیدا کردهاند.
جنگ در غزه همه این تنشها را تشدید کرده است. وقتی آمریکاییها عکسهایی از کودکان گرسنه را میبینند، بهدرستی دچار وحشت و ناراحتی میشوند. برخی مفسران جمهوریخواه، از جمله تاکر کارلسن، از این نگراناند که اسرائیل ممکن است با حمله به ایران، آمریکا را به درگیری دیگری در خاورمیانه بکشاند.
هر زمان که از اسرائیل انتقاد میشود، مدافعانش به سرعت انگ یهودستیزی میزنند. استفاده بیش از حد از چنین اتهام سنگینی باعث شده تأثیر آن کاهش یابد. این اتفاق برای یهودیان در سراسر جهان، از جمله در خود اسرائیل، پیامدهای منفی دارد.
نگاه خوشبینانه: آیا این فقط بزرگنمایی است؟
خوشبینها این هشدارها را نوعی «ترساندن بیمورد» تلقی میکنند. در گذشته نیز دولتهای آمریکا و اسرائیل اختلافاتی داشتهاند. همکاری نظامی دو کشور از هر زمان دیگری نزدیکتر شده و برای نخستینبار، نیروهای دو کشور در نبردی مشترک علیه ایران شرکت کردند. این افراد بر این باورند که پس از پایان جنگ غزه و روی کار آمدن نخستوزیری جدید در اسرائیل، بار دیگر تمایل این کشور برای نزدیکی به آمریکا تقویت خواهد شد. آنها میگویند که سلطه فزاینده اسرائیل در خاورمیانه باعث خواهد شد آمریکا نتواند از آن چشمپوشی کند.
چنین خوشبینیهایی سادهانگارانه است. تغییرات بلندمدت در افکار عمومی، بهمراتب خطرناکتر از اختلافات میان دولتها هستند. هرچند این تغییرات معمولاً بهآرامی آغاز میشوند، اما وقتی شتاب میگیرند، بازگرداندن آنها بسیار دشوار است. هنگامی که رأیدهندگان نظر خود را تغییر میدهند، تابوهای سیاسی میتوانند بهسرعت فرو بریزند. حتی در حال حاضر نیز برخی تحلیلگران اسرائیلی نگراناند که ترامپ آخرین رئیسجمهور آمریکایی باشد که بهطور غریزی حامی صهیونیسم است.
حمایت نظامی آمریکا از اسرائیل بر پایه توافقی بلندمدت بنا شده است. توافق کنونی که سالانه ۳.۸ میلیارد دلار در اختیار اسرائیل قرار میدهد، در سال ۲۰۲۸ به پایان میرسد و اکنون باید مذاکراتی برای تمدید آن آغاز شود. با این حال، اسرائیل نگران آن است که دونالد ترامپ از پرداخت این کمکها خودداری کند. به همین دلیل، اسرائیل در تلاش است تا این توافق را با عنوانی جدید، مانند «شراکت» بازتعریف کند.
در این میان، اهمیت اصلی نه در پول نقد بلکه در اشتراک فناوریهای پیشرفته و تضمین دسترسی به سلاحهای پیشرفته بهویژه در زمان جنگ است.
چشماندازی تازه
این تصور که جانشین نتانیاهو بتواند اوضاع را به حالت عادی بازگرداند، اشتباه است. اسرائیل نیز یک دموکراسی است؛ اما دموکراسیای عمیقاً دچار شکاف که بسیاری از رأیدهندگان آن از جریان ملیگرای مذهبی راستگرا حمایت میکنند. غزه حتی پس از پایان جنگ نیز زخمی باز و ماندگار خواهد بود. جناحهای قدرتمندی در داخل اسرائیل وجود دارند که به دنبال گسترش شهرکها و الحاق غزه و بخشهایی از کرانه باختری هستند.
این هفته نتانیاهو اسرائیل را بهعنوان یک «اسپارتای ابرقدرت» توصیف کرد؛ کشوری آماده که بهتنهایی بایستد. اسرائیل، در حالی که در غزه میجنگد و به دلخواه پایتختهای عربی را هدف قرار میدهد، بر این باور است که سلطه نظامی بر خاورمیانه امنیتش را تضمین خواهد کرد. اما این دیدگاه پرتوان ولی خودکفایانه، یک توهم تراژیک است. چنین رویکردی میتواند در نهایت حامی بیبدیل اسرائیل را از آن دور کند. برای اسرائیل، هیچ خطای راهبردی خطرناکتر از این وجود ندارد.
اخبار برگزیدهسیاسیلینک کوتاه :