نقش روسیه و چین در معادله تحریمهای ایران؛ حمایت سیاسی بدون مداخله نظامی

فعالسازی مکانیسم ماشه، بازگشت تحریمهای بینالمللی علیه ایران و سناریوهای احتمالی برای آینده همچنان موضوعی مورد توجه تحلیلگران و اندیشکدههای خارجی است. بهرغم تباین دیدگاهها و نظرات، چنین به نظر میرسد که همگان بر این نکته تاکید دارند که برهه آرام فعلی میتواند ناگهان به سمتوسویی پرتنش حرکت کرده و وضعیت را از کنترل خارج کند و تنها دیپلماسی فراگیر و حسابشده است که میتواند مانع از وقوع این امر شود.
جهان صنعت نیوز، میدل ایست مانیتور طی یادداشتی عنوان کرد که سه ماه پس از آتشبسی که با شتابزدگی و پادرمیانی برای پایان دادن به ۱۲روز رویارویی میان ایران و اسرائیل برقرار شد، آرامشی کاذب بر خاورمیانه حاکم شده است. این گزارش عنوان کرد که در پشت این ظواهر، دو طرف در حال بررسی تبادل آتش هستند که در ماه ژوئن رخ داد، تبادلی که هرگونه درگیری دور دوم را بهمراتب بدتر و فاجعهبارتر از دور اول خواهد کرد.
این پایگاه اینترنتی در ادامه افزود: این نگرانیها البته چندان هم بدبینانه نیست. نخست آنکه ایران طی جنگ ۱۲روزه مهارتهایی را به نمایش گذاشت که حتی کارشناسان اطلاعاتی آبدیده در نبرد را شگفتزده کرد و سیستم دفاع هوایی اسرائیل که پیشتر بسیار ستایش میشد، نقایصی را نشان داد که تهران قطعا در دور بعدی از آنها بهرهبرداری خواهد کرد. بنا به گزارش میدل ایست مانیتور، بدترین خبر برای اسرائیل، شلیک موشکهای هایپرسونیک فتاح-۱ و فتاح-۲ توسط ایران بود که عملکردی بسیار بهتر از حد انتظار داشتند. در پرتنشترین ساعات جنگ، نرخ رهگیری این موشکها توسط اسرائیل از ۹۰درصد معمول به ۶۵درصد کاهش یافت. محاسبات هوشیارکننده است؛ ایران در طول درگیری ۱۲روزه بیش از ۴۰۰موشک شلیک کرد که بهرغم سیستم دفاعی لایهبندیشده اسرائیل، بیش از ۴۰ فروند از آنها باعث آسیب یا تلفات شدند. در یک درگیری طولانی، این ارقام میتوانند به صورت تصاعدی افزایش یابند.
دفاع از تهران
دنیای اقتصاد نوشت: میدل ایست مانیتور در ادامه گزارش داد: اگر درگیریها بار دیگر شعلهور شوند، میتوان قاطعانه گفت که روسیه و چین مستقیما خود را درگیر نخواهند کرد، اما هر دو از تهران دفاع کرده و عنصری از پیچیدگی را وارد معادله خواهند کرد. روابط روسیه و ایران و اجراییشدن معاهده راهبردی تهران و مسکو خود میتواند ابعاد خطرناکتری را در این معادله ایجاد کند. از سوی دیگر، علاقه چین کمتر علنی است، اما مسلما اهمیت بیشتری دارد. پکن عزم راسخ دارد که از وقوع درگیری گستردهتر در خاورمیانه که میتواند عرضه نفت را بیثبات کند و رقابت گستردهتر این کشور با واشنگتن بر سر قدرتهای بزرگ را پیچیده سازد، جلوگیری کند. چین همچنین اثبات کرده که تلاش خواهد کرد تا مانع از فشار فراگیر به ایران تحت تحریمهای غرب شود، چراکه تهران را بهعنوان یک وزنه متقابل ارزشمند در برابر نفوذ آمریکا در منطقه میبیند. نگرانیهای کشورهای منطقه از نزاعی فراگیر، بعد دیگری است که باید در این وضعیت به آن توجه کرد.
الی گرانمایه، تحلیلگر امور ایران و اتحادیه اروپا، طی یادداشتی برای انستیتو مطالعات امنیتی اتحادیه اروپا عنوان کرد که کشورهای شورای همکاری خلیج فارس نگرانند که فشار بیشتر به ایران برنامههای اقتصادی برای اتصال منطقهای را به خطر بیندازد. از سوی دیگر، ترکیه که مرز مشترک با ایران دارد بسیار نگران خارج شدن اوضاع از کنترل است. گرانمایه در ادامه عنوان کرد: کشورهای شورای همکاری خلیج فارس به دنبال تنوع بخشیدن به شراکتهای دفاعی خود فراتر از ایالات متحده (از جمله با پاکستان، ترکیه و مصر) هستند. به موازات آن، پادشاهیهای خلیج فارس امیدوارند که اتحاد همزمان با ایران و ترامپ، خطر گرفتار شدن در خط آتش را کاهش دهد. آنچه وضعیت را پیچیدهتر کرده این است که معلوم نیست که آیا آمریکا به دنبال مذاکره با ایران خواهد بود یا اینکه به دنبال تحمیل شروط سختگیرانه است. ترامپ، با ادعای نابود کردن برنامه هستهای ایران، ظاهرا علاقهای به توافق ندارد.
پشت پای تروئیکا به دیپلماسی
به گفته گرانمایه، چارچوب تحت رهبری اتحادیه اروپا برای مذاکرات هستهای با تهران به دنبال جلوگیری از یک جنگ جدید در خاورمیانه بود. با این همه در همین حال، دیپلماسی اروپا اقدام نظامی قریبالوقوع اسرائیل و آمریکا علیه ایران را تا ژوئن به تعویق انداخت. گزینه نظامی بهوضوح محدودیتهایی دارد و با برچسب قیمتی بالا همراه است. برآوردها حاکی از آن است که حملات ژوئن نتیجه چندانی برای غرب به دنبال نداشت. در مقابل، توافق هستهای ۲۰۱۵ به نتایج ملموس بدون شلیک حتی یک گلوله انجامید. بدون یک پیشرفت دیپلماتیک، احتمال بالا گرفتن تنشها همچنان وجود دارد و این مساله خبر خوبی برای دیپلماسی بینالمللی نیست.
در یادداشت این تحلیلگر آمده است: تروئیکا که با چکاندن ماشه به دیپلماسی پشت پا زد، اکنون باید به دنبال فرودی نرم باشد تا از دامن زدن به یک پویایی تشدیدکننده با ایران جلوگیری کند. اولویت فوری باید بازگشت به میز دیپلماسی باشد. این تلاش باید فراتر از تروئیکا گسترش یابد: اتحادیه اروپا، سوئیس و نروژ باید دیپلماسی شاتل (رفتوآمد) بین ایران، اسرائیل و کاخ سفید را تسریع کنند. درحالیکه یک توافق جامع در این مرحله بعید است، یک سری اقدامات متقابل کوچک میتواند نگرانیهای همه طرفها را برطرف کرده و خطرات تشدید تنش را محدود کند. این امر میتواند با خویشتنداری متقابل آغاز شود: به عنوان مثال، غرب از اعمال محدودیتهای نفتی بر محمولهها به چین خودداری کند، در ازای آنکه ایران به محدودیتهایی درباره غنیسازی تن بدهد.
سناریوهای موجود حاکی از آن است که کشورهای جهان در پی فعالسازی مکانیسم ماشه و بازگشت تحریمهای سازمان ملل اکنون همه میخکوب و منتظر تحولات آتی هستند. اینکه در آینده منطقه به چه سمت و سویی حرکت خواهد کرد، بستگی به نقش بازیگران منطقهای و بینالمللی و چهبسا امتحان کردن راههای نرفته از سوی طرفین باشد.
لینک کوتاه :