xtrim

تب داغ پلتفرم‌سازی در ایران؛ هجوم سرمایه‌گذاران بی‌تجربه به دنیای سرگرمی

تب پلتفرم‌سازی در بازار نمایش خانگی ایران در حالی بالا گرفته که بسیاری از این پروژه‌ها بدون برنامه‌ریزی، تخصص و ثبات مالی کافی آغاز می‌شوند؛ پلتفرم «استارنت» یکی از تازه‌ترین نمونه‌های شکست‌خورده این موج است که با وعده‌های پرزرق‌وبرق آمد، اما با بی‌اعتمادی مخاطب و توقف تولیدات، ظاهراً به خاموشی رسید.

سارا پوردلجو – جهان صنعت نیوز: وقتی تب برخی موضوعات در کشور بالا می‌گیرد، همه به سوی آن هجوم می‌برند. فرقی هم ندارد که مخاطب باشی یا سرمایه‌گذار؛ تصور عمومی و صاحبان سرمایه این است که حالا وقت طلایی برای ورود به آن حوزه و راه‌اندازی کسب‌وکار جدید است. در سال‌های اخیر، یکی از پر‌هیاهوترین این موج‌ها، ایجاد پلتفرم‌های نمایش خانگی و آنلاین بوده است. فضایی که در نگاه اول، پرزرق‌وبرق و سودآور به نظر می‌رسد، اما در عمل، بسیاری از تازه‌واردان آن، بدون درک دقیق از ماهیت صنعت سرگرمی، با شکست‌های سنگینی مواجه شده‌اند. در این میان، پلتفرم‌سازی به‌عنوان «کسب‌وکار جدید سرمایه‌داران» مطرح شده است؛ گویی هر شرکت یا هلدینگی که در حوزه‌ای غیرمرتبط فعالیت می‌کند، دیر یا زود باید شانس خود را در بازار تولید محتوا و پخش آنلاین امتحان کند. اینکه تا چه اندازه توان مالی، تجربه مدیریتی یا درک هنری دارید، چندان اهمیتی ندارد. کافی است چند نام شناخته‌شده را جذب کنید و چند تیزر پرزرق‌وبرق بسازید تا تصور شود همه‌چیز آماده‌ی یک موفقیت بزرگ است.

سوت پایان پلتفرم استارنت

نمونه‌ بارز این روند، پلتفرم «استارنت» است؛ پلتفرمی که با شعار پرطمطراق «تماشای رایگان» وارد میدان شد و در تبلیغاتش وعده داد تجربه‌ای متفاوت از تماشای آنلاین را رقم خواهد زد. اما برخلاف انتظار، نه تنها نتوانست سهم قابل‌توجهی از بازار را تصاحب کند، بلکه در همان گام‌های نخست با مشکلات مالی، مدیریتی و محتوایی جدی روبه‌رو شد. گویا مدیریت آن نیز، بر عهده حمید و مجید آقاگلیان که هرکدام تهیه سریال‌های موفقی چون مرد هزار چهره، سریال قهوه تلخ، پاورچین و … را در کارنامه خود دارند، است. هلدینگ «طبیعت ماکان» که پیش‌تر در حوزه‌ی مواد خوراکی فعالیت داشت، با سرمایه‌گذاری در این پروژه تصمیم گرفت وارد دنیای هنر و سریال‌سازی شود. شروع کار نیز ظاهراً امیدوارکننده بود. پخش سریال «کنکل»، که با حضور چهره‌هایی چون هانیه توسلی همراه بود، نویدبخش تولد یک پلتفرم تازه‌نفس و منظم به نظر می‌رسید. ترکیب فیلمنامه، بازیگران شناخته‌شده و کارگردانی حساب‌شده، انتظارات را بالا برده بود؛ اما به‌زودی تأخیرهای پیاپی در پخش قسمت‌ها شروع شد و مخاطبان را سردرگم کرد. این مشکلات فقط به یک سریال محدود نماند. پروژه‌های بعدی پلتفرم نیز در نیمه‌راه متوقف شدند. بر اساس گزارش‌های رسمی و شایعات غیررسمی، عدم تخصیص بودجه کافی، بی‌برنامگی در تأمین مالی، و پرداخت‌نشدن کامل دستمزد عوامل و بازیگران، از دلایل اصلی توقف تولیدات بوده است. نتیجه؟ از بین رفتن اعتماد مخاطب، زیان مالی برای سرمایه‌گذاران، و خدشه به اعتبار بازیگران و سازندگان.

تیغ ساترا فقط برای سانسور!

اما بخش تلخ ماجرا اینجاست که در این میان، هیچ نهاد نظارتی پاسخگو نیست. سازمان ساترا که طبق قانون مسئول نظارت بر عملکرد پلتفرم‌های نمایش خانگی است، تنها در زمان ممیزی و سانسور سریال‌ها ظاهر می‌شود. گویی تمام وظایف این نهاد خلاصه شده در حذف صحنه‌ها، اصلاح دیالوگ‌ها و کنترل خطوط قرمز سیاسی و فرهنگی است. سؤال اینجاست: چرا نظارت تنها در مرحله سانسور اعمال می‌شود، نه در مرحله صدور مجوز، تأمین بودجه یا کیفیت محتوا؟ چرا وقتی پلتفرمی با وعده‌های بزرگ راه می‌افتد، هیچ بررسی جدی درباره توانایی مالی، سابقه اجرایی یا تیم تولید آن انجام نمی‌شود؟ چرا باید پس از صرف میلیون‌ها تومان هزینه و ماه‌ها وقت، پروژه‌ها در نیمه‌راه متوقف شوند و هیچ پاسخ روشنی از طرف نهادهای ناظر داده نشود؟ اگر همین انرژی و هزینه‌ای که صرف حذف سکانس‌ها و سانسور کلمات می‌شود، صرف نظارت بر ساختار اجرایی، استانداردهای فنی و کیفیت فیلمنامه‌ها می‌گردید، شاید امروز صنعت نمایش خانگی ایران وضع بهتری داشت. واقعیت این است که سانسور، ساده‌ترین شکل نظارت است؛ اما آنچه این صنعت را نجات می‌دهد، نظارت کیفی، آموزش مدیریتی و ایجاد زیرساخت‌های مالی پایدار است. در غیر این صورت، پلتفرم‌های بعدی هم با همان سرنوشت «استارنت» روبه‌رو خواهند شد؛ شروعی پر‌هیاهو، ادامه‌ای پر‌مشکل، و پایانی خاموش.

مخاطب را با تبلیغات گسترده، قربانی سودجویی نکنید

در کنار ضعف مدیریتی و مالی، یکی از آزاردهنده‌ترین رفتارهای پلتفرم‌ها، نمایش حجم بالایی از تبلیغات میان پخش فیلم و سریال‌هاست. در حالی‌ که بسیاری از این پلتفرم‌ها در تبلیغات اولیه خود وعده‌ی «تماشای رایگان و بی‌وقفه» می‌دهند، در عمل، مخاطب با تجربه‌ای مملو از آگهی‌های بازرگانی، تیزرهای تکراری و پیام‌های تبلیغاتی ناگهانی روبه‌رو می‌شود. گاه حتی در میانه‌ی یک سکانس احساسی یا صحنه‌ی حساس، پخش سریال قطع شده و ویدیوهای تبلیغاتی چنددقیقه‌ای جای آن را می‌گیرد. این رویکرد نه‌تنها احترام به مخاطب را زیر سؤال می‌برد، بلکه نشان می‌دهد بسیاری از مدیران این پلتفرم‌ها، درک درستی از مفهوم تجربه‌ی کاربری و وفاداری بیننده ندارند. مگر می‌شود با مخاطبانی که برای تماشای فیلم و سریال با کیفیت بالا اشتراک تهیه کرده‌اند، چنین برخوردی داشت؟ آیا تماشاگر باید پس از پرداخت هزینه، همچنان مجبور به دیدن تبلیغات متعدد و ناگهانی باشد؟

در نهایت، آنچه امروز در صنعت پلتفرم‌های نمایش خانگی ایران شاهد آن هستیم، بیش از آنکه حاصل رقابت سالم و برنامه‌ریزی دقیق باشد، نتیجه‌ی شتاب‌زدگی، هیاهوی تبلیغاتی و نگاه کوتاه‌مدت به سود است. پلتفرم‌سازی در ذات خود یک فرایند پیچیده و تخصصی است که نیازمند دانش رسانه، شناخت سلیقه‌ مخاطب، ثبات مالی و احترام به استانداردهای تولید محتواست؛ تا زمانی که سرمایه‌گذاران به جای درک عمیق از این چرخه، تنها به دنبال موج‌سواری بر ترندهای زودگذر باشند، نتیجه تفاوتی نخواهد کرد. اگر قرار است نمایش خانگی در ایران به صنعتی ماندگار و خلاق بدل شود، باید نگاه‌ها از «پلتفرم‌سازی به‌عنوان سودجویی صرف» به «پلتفرم‌سازی به‌عنوان مسئولیت فرهنگی و اقتصادی» تغییر کند. بدون چنین تغییری، هر پروژه‌ جدید، تکرار همان داستان قدیمی است: وعده‌های پرشور، عملکرد پرخطا، و پایان‌های باز.

اجتماعی و فرهنگیاخبار برگزیده
شناسه : 538068
لینک کوتاه :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *