xtrim

اقتصاد در وضعیت ابهام: چرا جهان این‌قدر گیج‌کننده به نظر می‌رسد؟

اقتصاد جهانی در ماه‌های اخیر چهره‌ای دوگانه از رشد و رکود به نمایش گذاشته و با ترکیبی از داده‌های متناقض، سیاست‌های مبهم و شکاف‌های ساختاری، به اقتصاد شرودینگری بدل شده که در آن تحلیل‌گران بیش از هر زمان دیگری با عدم قطعیت روبه‌رو هستند.

جهان صنعت نیوز – در ماه‌های اخیر، تحلیلگران با پدیده‌ای روبه‌رو شده‌اند که در ظاهر پارادوکسیکال است؛ به گونه‌ای که اقتصاد جهانی همزمان نشانه‌هایی از رشد و رکود را بروز می‌دهد. این تناقض از آمریکا تا اروپا، باعث شده حتی تحلیلگران حرفه‌ای هم نسبت به مسیر آینده سردرگم باشند. داده‌ها، سیاست‌ها و روایت‌های کلان اقتصادی همگی تصویری مبهم و چندوجهی از جهان امروز ترسیم می‌کنند؛ اقتصادی که هم مقاوم است و هم شکننده؛ هم پرامید است و هم نگران.

واگرایی در داده‌ها و پیش‌بینی‌ها

در ایالات متحده، میزان اختلاف میان پیش‌بینی‌های رشد تولید ناخالص داخلی برای سال‌های ۲۰۲۵ و ۲۰۲۶، از میانگین سال‌های پیش از همه‌گیری کرونا فراتر رفته است. در منطقه یورو نیز وضع مشابهی دیده می‌شود و پیش‌بینی‌ها که معمولاً با گذر زمان همگرا می‌شوند، امسال برخلاف انتظار، واگراتر شده‌اند.

این تشتت فقط در میان اقتصاددانان نیست؛ حتی در میان تصمیم‌گیران پولی نیز شکاف عمیق‌تر شده است. صورت‌جلسه نشست سپتامبر فدرال‌رزرو نشان می‌دهد اعضا درباره چشم‌انداز اقتصاد آمریکا اختلاف قابل‌توجهی دارند. در بانک انگلستان نیز سطح اختلاف‌نظر بی‌سابقه بوده است.

در بازارهای مالی هم نشانه‌های این آشفتگی دیده می‌شود. رشد همزمان قیمت سهام و طلا، از یک‌سو بیانگر میل سرمایه‌گذاران به ریسک است و از سوی دیگر، میل آنان به محافظت در برابر پیش‌بینی‌ناپذیری. شاخص نوسان بازار سهام آمریکا (VIX) که معمولاً با شاخص‌های عدم قطعیت اقتصادی همبستگی دارد، امسال از آن جدا شده است؛ نشانه‌ای از آن‌که عدم قطعیت به قدری بالاست که حتی قیمت‌گذاری هم از پس آن برنمی‌آید.

چهار عامل اصلی سردرگمی جهانی

نخستین عامل، کیفیت ضعیف داده‌های اقتصادی است. در کشورهای توسعه‌یافته، نرخ پاسخ‌دهی به پرسش‌نامه‌های آماری و نظرسنجی‌های رسمی کاهش یافته و همین باعث تضعیف دقت داده‌های کلان شده است. در آمریکا، حتی تعطیلی موقت دولت نیز مانع انتشار آمار ملی شده و تحلیل‌گران را به آمارها خصوصی و گاه متناقض سوق داده است. طبق یک نظرسنجی ۹۰ درصد اقتصاددانان نسبت به کیفیت داده‌های اقتصادی آمریکا ابراز نگرانی کرده‌اند. همزمان، برخی از کارشناسان نشانه‌هایی از خودسانسوری در میان اقتصاددانان و سرمایه‌گذاران را گزارش داده‌اند که تلاشی برای پرهیز از انتقاد مستقیم به کاخ سفید و برنامه‌های اقتصادی رئیس‌جمهور است.

عامل دوم، بی‌ثباتی سیاسی و ابهام سیاستی است. در بسیاری از اقتصادهای پیشرفته، بدهی‌های سنگین دولت‌ها و اختلافات داخلی، مسیر سیاست‌های پولی و مالی را مبهم کرده‌اند. در آمریکا، برنامه اقتصادی دونالد ترامپ یکی از منابع اصلی این نااطمینانی است. افزایش تعرفه‌های گمرکی تا بالاترین سطح در ۹۰ سال اخیر، دخالت در استقلال بانک مرکزی و محدودسازی شدید مهاجرت از مهم‌ترین سیاست‌هایی است که ترامپ در چند ماه گذشته اتخاذ و نوعی ابهام عامدانه ایجاد کرده‌است. اقتصاددانان می‌گویند این تاکتیک عملاً برنامه‌ریزی اقتصادی را ناممکن می‌کند. نمونه بارز آن تهدید اخیر ترامپ به وضع تعرفه ۱۰۰ درصدی بر کالاهای چینی است که هنوز مشخص نیست عملی خواهد شد یا نه. در چنین فضایی، پیش‌بینی دقیق تقریباً ناممکن است.

عامل سوم سردرگمی جهانی، تغییرات ساختاری از جابه‌جایی‌های ژئوپلیتیک تا انقلاب فناوری در اقتصاد است. یکی از مهم‌ترین ابهامات امروز، مربوط به اثر واقعی هوش مصنوعی بر بهره‌وری است. برخی آن را حبابی گذرا می‌دانند و گروهی دیگر آغاز عصری طلایی. پژوهش تازه‌ای از دانشگاه ام آی تی نشان داده است که ۹۵ درصد شرکت‌ها هنوز هیچ بهره‌وری محسوسی از سرمایه‌گذاری‌های خود در هوش مصنوعی ندیده‌اند. در عین حال، بسیاری از کسب‌وکارها همچنان انتظار دارند در آینده نزدیک، استفاده از این فناوری را افزایش دهند. به این عدم قطعیت باید آثار بلندمدت سیاست‌های ترامپ را نیز افزود. کاهش مهاجرت و تعرفه‌های بالا شاید در کوتاه‌مدت اثر اندکی بر رشد داشته باشند اما در بلندمدت می‌توانند ظرفیت تولیدی اقتصاد را تضعیف کنند. در چنین شرایطی، بازارها درگیر «چرخش مداوم روایت‌ها» هستند؛ روزی نگران رکود، روز دیگر هیجان‌زده از هوش مصنوعی.

چهارمین عامل، ظهور روندهای موسوم به K-shaped است؛ یعنی پدیده‌هایی که در آن برخی بخش‌ها رشد می‌کنند و برخی دیگر همزمان افت می‌نمایند. در آمریکا، این شکاف‌ها در همه‌جا دیده می‌شود. سرمایه‌گذاری در هوش مصنوعی در حال جهش است، اما هزینه‌کرد در سایر حوزه‌ها کاهش یافته است؛ ایالت‌هایی رونق گرفته‌اند و ایالت‌هایی دیگر در رکودند؛ خانوارهای پردرآمد در حال افزایش مصرف‌ هستند اما طبقات پایین‌تر تحت فشار قرار گرفته‌اند. حتی در بازار سهام نیز، تأثیر منفی تعرفه‌ها بر شاخص S&P500 با اخبار مثبت دیگر خنثی شده است. این پدیده‌ها باعث می‌شود روایت‌های ساده از اقتصاد گمراه‌کننده باشند.

اقتصاد شرودینگری؛ هم سالم، هم بیمار

نتیجه نهایی همه این روندها، اقتصادی است که همزمان چند چهره دار؛ مقاوم اما شکننده، پررونق اما پرریسک. در چنین فضایی، اقتصاد امروز بیش از هر زمان دیگر به «اقتصاد شرودینگر» شباهت دارد؛ جایی که متناقض‌ترین مشاهدات می‌توانند همزمان درست باشند.

بازارها ممکن است سرمست باشند و در عین حال مضطرب. دولت‌ها ممکن است قاطع به نظر برسند اما در عمل بلاتکلیف باشند و اقتصاددانان، با داده‌هایی ناقص و سیاست‌هایی متناقض، در تلاش‌ هستند تا معنای این آشوب را دریابند.

در چنین جهانی، شاید واقع‌بینانه‌ترین راهبرد این است: کمتر یقین، بیشتر مشاهده.

اخبار برگزیدهاقتصاد کلان
شناسه : 540191
لینک کوتاه :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *