xtrim

چهار سال طالبان؛ بین شکاف داخلی و فشار خارجی

عملکرد طالبان در مدیریت اختلافات داخلی و تنش‌های منطقه‌ای، آینده افغانستان را در شرایط نامطمئن قرار داده است.

فاطمه عباسی- جهان صنعت نیوز: افغانستان در ماه‌های اخیر صحنه تحولات پیچیده‌ای بوده است که آینده سیاسی و اجتماعی این کشور را تحت تأثیر قرار می‌دهد. طالبان با حفظ هماهنگی میان جناح‌های مختلف خود توانسته‌اند شکاف‌های داخلی را مدیریت کنند و از فروپاشی سازمانی جلوگیری نمایند، هرچند فشارهای خارجی همچنان چالش‌زا باقی مانده‌اند. تنش‌های مرزی با پاکستان، فعالیت گروه‌های مسلح محلی و حضور پنهان آمریکا در مسائل امنیتی، طالبان را به اتخاذ راهبردهای تدریجی و هوشمندانه برای مقابله با تهدیدات و حفظ ثبات داخلی و منطقه‌ای واداشته است.

در همین حال، موضوعات اجتماعی و حقوقی، از آزادی‌های فردی گرفته تا حقوق زنان و اقلیت‌ها، همچنان محور توجه داخلی و بین‌المللی است. نحوه پاسخ طالبان به این مسائل، نقش مهمی در مشروعیت بین‌المللی و تعامل آن‌ها با کشورهای منطقه‌ای و جهانی دارد. اگرچه بازیگران خارجی بیشتر بر ثبات و امنیت تمرکز دارند، فشارهای اجتماعی داخلی و نیاز به پاسخگویی به مطالبات حقوقی و فرهنگی، طالبان را مجبور به مدیریت دقیق سیاست‌های اجتماعی کرده است.

به این ترتیب، آینده افغانستان نه تنها به انسجام داخلی طالبان بستگی دارد، بلکه به توان آن‌ها در مدیریت تهدیدات خارجی و پاسخ به مطالبات اجتماعی نیز گره خورده است، وضعیتی که مسیر پیش‌روی دولت طالبان را پیچیده و حساس کرده است.

بهرام زاهدی،کارشناس مسائل منطقه در این رابطه با جهان صنعت نیوز گفت‌وگویی انجام داده که در ادامه می‌خوانید.

هماهنگی داخلی و مدیریت اختلافات

تحولات چهار سال اخیر نشان می‌دهد که طالبان توانسته‌اند هماهنگی نسبی میان جناح‌ها و طیف‌های مختلف خود حفظ کنند. در جریان مذاکرات و توافق با آمریکا، این هماهنگی بیش از پیش مشهود بود و نشان داد که اختلافات داخلی و تفاوت دیدگاه‌ها به شکل مدیریت‌شده باقی مانده‌اند. هیچگاه نمی‌توان به شکل قطعی مشخص کرد منظور از اختلافات و تفاوت سلیقه میان قندهاری‌ها یا شرقی‌ها با شبکه حقانی بوده است؛ اغلب اظهارات دوپهلو بوده و تحلیلگران برداشت‌های متفاوتی داشته‌اند.

مشاهدات نشان می‌دهد که حذف‌ها و ترورها در دو جناح رخ داده، اما بسیاری از اقدامات خشونت‌آمیز توسط گروه‌هایی مانند داعش خراسان انجام شده و نه جناح‌های داخلی طالبان. اگر باور واقعی وجود داشت که این اقدامات داخلی بوده، شکاف‌ها و درگیری‌ها آشکارتر و جدی‌تر می‌شد. مدیریت داخلی طالبان باعث شده است که اختلافات و شکاف‌ها به سطح بحرانی نرسد و توانسته‌اند انسجام خود را در سطح فرماندهی و بدنه گروه حفظ کنند.

ساده‌سازی‌های قومی باعث تحلیل غلط است

تحلیل‌های ساده‌انگارانه و تقسیم‌بندی‌های قومی، واقعیت پیچیده طالبان را منعکس نمی‌کنند. برای مثال، خانواده حقانی از طایفه زدران هستند و نه از آن دسته‌بندی‌های مرسوم شرقی یا جنوبی مانند غلجایی ها یا درانی، اما در بسیاری از تحلیل ها حقانی ‌ها به یکی از این دو طایفه نسبت داده‌می‌شوند. ساده‌سازی‌های رایج برداشت نادرستی ارائه می‌دهند و تحلیل‌های سطحی باعث سوءتفاهم می‌شوند.

انتشار اطلاعات نادرست و شایعات، مانند خبر درگیری در جلسه محرمانه طالبان، برداشت‌های غلط ایجاد کرده است، در حالی که هیچ نشانه قطعی برای تأیید آن وجود نداشت. در عمل، طالبان همواره در کنار یکدیگر حاضر می‌شوند و یکدیگر را تأیید، تکریم نهاده و عدالت و مشورت را تصمیم‌گیری‌ها رعایت می‌کنند. این انسجام داخلی به آن‌ها اجازه می‌دهد که تحت فشارهای خارجی، تهدیدهای امنیتی و شایعات رسانه‌ای، عملکرد پایدار و نسبتا بدون تزلزل داشته باشند.

تهدیدات خارجی و روابط با پاکستان و آمریکا

طالبان توانایی مقابله با تهدیدات نظامی و امنیتی را دارند. تنش‌های مرزی با پاکستان، فعالیت گروه‌های مسلح محلی و فشارهای آمریکا برای حفظ نفوذ و دسترسی به پایگاه‌ها، طالبان را به اتخاذ راهبردهای هوشمندانه و تدریجی واداشته است. تاریخچه روابط افغانستان و پاکستان نشان می‌دهد که مرزها همواره مورد مناقشه بوده و دولت‌های مختلف افغانستان، از زمان ظاهرشاه تا کنون، مرزهای تعیین‌شده را به رسمیت نشناخته‌اند.

اگرچه ارتش پاکستان از لحاظ تکنولوژی پیشرفته‌تر است، اما حضور هزاران نفر در شمال این کشور که می‌توانند فعال شوند، باعث شده است اقدامات نظامی مستقیم خطرناک و کنترل‌نشده باشد. پیامدهای این مناقشات معمولاً محدود به ضربات مقطعی است ودو طرف از بروز جنگ تمام‌عیار جلوگیری می‌کنند. فشارهای آمریکا برای بازپس‌گیری پایگاه‌ها و اعمال نفوذ نیز به شکل غیرمستقیم باعث ایجاد فشارهای نیابتی در پاکستان شده است. طالبان با درک این تهدیدات، پاسخ‌ها را با احتیاط و هوشمندی مدیریت می‌کنند و از درگیری مستقیم اجتناب می‌کنند.

آینده سیاسی و حقوق اجتماعی

در خصوص آینده سیاسی افغانستان، دولت طالبان احتمالاً پایداری طولانی‌مدت خواهد داشت. مسائل حقوق شهروندی، آزادی‌های فردی، و حقوق زنان و اقلیت‌ها ممکن است تغییراتی داشته باشد، اما این تغییرات بیشتر در چارچوب مدیریت داخلی و تعادل قدرت خواهد بود و نه به شکل معامله آشکار با جامعه بین‌المللی. کشورهای خارجی عمدتاً بر ثبات سیاسی و امنیتی تمرکز دارند و دغدغه واقعی آن‌ها مسائل اجتماعی داخلی افغانستان نیست.

موفقیت طالبان در آینده به توانایی آن‌ها در حفظ انسجام داخلی، مدیریت اختلافات، پاسخ به تهدیدات خارجی و ارتقای پاسخگویی به مطالبات اجتماعی بستگی دارد. مسیر پیش روی دولت ترکیبی از چالش‌ها و فرصت‌ها خواهد بود و طالبان با بهره‌گیری از تجربه چهار سال گذشته چارچوبی برای مدیریت این مسائل ایجاد کرده‌اند. این تجربه شامل مدیریت شایعات، تهدیدهای خارجی و تعادل میان جناح‌های مختلف است و نشان می‌دهد که دولت طالبان در شرایط فعلی توانایی نسبی برای ثبات و پایداری دارد.

اخبار برگزیدهسیاسی
شناسه : 540283
لینک کوتاه :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *