رکودشکنی قیمت طلا نشانه بحران ایمان است!

در میانه آشفتگیهای ژئوپلیتیکی و بحران اعتماد مالی، بهای طلا با عبور از مرز تاریخی ۴۲۰۰ دلار، به نماد تازهای از بیاعتمادی جهانی به نظام پولی مبتنی بر دلار تبدیل شد.
جهان صنعت نیوز – در شرایطی که آشفتگیهای ژئوپلیتیکی و نوسانات مالی، چشمانداز آینده اقتصاد جهانی را مبهم کرده، سرمایهگذاران دوباره به پناهگاه سنتی خود یعنی طلا بازگشتهاند. بهای هر اونس طلا به رقم بیسابقه ۴۲۰۰ دلار رسید؛ سطحی که از سال ۱۹۷۹ تاکنون سابقه نداشته است. آن زمان نیز جهان با بحران انرژی، تورم دو رقمی و رکودی عمیق روبهرو بود. به همین دلیل بسیاری از اقتصاددانان جهش کنونی طلا را نه صرفاً یک نوسان قیمتی، بلکه نشانهای از بحران اعتماد در نظام مالی بینالمللی میدانند.
طلا در برابر دلار؛ جدال نمادین دو جهان
افزایش ناگهانی قیمت طلا معمولاً در دورههایی رخ میدهد که تورم گسترده، بیثباتی ژئوپلیتیکی یا فرسایش اعتماد عمومی به دولتها و نهادهای مالی به اوج میرسد. در سال ۲۰۰۸ نیز با سقوط نظام بانکی جهانی، سرمایهگذاران به سمت طلا رفتند. پس از همهگیری کرونا در ۲۰۲۰ زمانی که دلار زیر فشار تورم مداوم تضعیف شد، همین الگو تکرار شد. اکنون نیز شرایط مشابهی در حال شکلگیری است: تورم ساختاری، بدهی فزاینده دولت آمریکا و بحرانهای بینالمللی از خاورمیانه تا شرق آسیا، همگی به افزایش تقاضا برای طلا دامن زدهاند.
دلیل جذابیت پایدار طلا در این است که ارزش آن برخلاف دلار، وابسته به دولت یا بانک مرکزی خاصی نیست. در جهانی که نرخ بهره، سیاستهای پولی و حتی ذخایر ارزی میتوانند بهسرعت تحت تأثیر تصمیمات سیاسی تغییر کنند، طلا نقش دارایی مستقل و غیرقابل مصادره را ایفا میکند. این همان دلیلی است که پس از تحریم ذخایر ارزی بانک مرکزی روسیه در سال ۲۰۲۲، بسیاری از کشورها بهویژه اقتصادهای نوظهور، به ذخیرهسازی طلا روی آوردند. دادههای بانک جهانی نشان میدهد کشورهایی مانند قزاقستان، بلغارستان و اندونزی در دو سال اخیر بهطور بیسابقهای بر ذخایر طلای خود افزودهاند تا در برابر شوکهای احتمالی ناشی از سیاستهای آمریکا مصون بمانند.
بازار دوپاره؛ تقابل دو دیگاه متضاد
در والاستریت، گروهی از سرمایهگذاران به استراتژی جدیدی روی آوردهاند که از آن با عنوان معامله تنزل ارزش (Debasement Trade) یاد میشود. هدف این رویکرد، فرار از کاهش ارزش دلار و انتقال سرمایه به داراییهای سختتر مانند طلا و رمزارزهاست.
با رشد بدهی دولت آمریکا و نگرانی از کاهش استقلال فدرالرزرو، بسیاری از تحلیلگران معتقدند قدرت خرید دلار در مسیر فرسایش تدریجی قرار گرفته است. در نتیجه، طلا بهعنوان پناهگاه در برابر هر سه نوع تورم (تورم عادی، رکودتورمی و کوچکسازی کالاها) بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است.
در حالیکه شاخص سهام S&P 500 نیز همزمان با طلا رکورد جدیدی ثبت کرده است، تضاد میان دو گروه از سرمایهگذاران آشکار شده است: خوشبینان که بر سهام فناوری، انرژیهای نو و هوش مصنوعی سرمایهگذاری میکنند و بدبینان که به طلا پناه بردهاند. جو دیویس، اقتصاددان ارشد گروه Vanguard، این وضعیت را بازاری دوپاره مینامد؛ بازاری که در آن آیندهباوران به رشد فناوری ایمان دارند و محتاطان بر نابودی قریبالوقوع نظم مالی جهانی شرط میبندند.
سرمایهگذاری در طلا فقط یک تصمیم مالی نیست، بلکه بیانی از نوعی نگرش به جهان است. در رمانها و فیلمها، شخصیتهایی که اهل طلا هستند، معمولاً بدبین، محتاط و اهل پیشبینی بحراناند؛ افرادی که بهجای امید به پیشرفت، به تکرار تاریخ باور دارند. اگر سرمایهگذاری در سهام به ایمان به آینده بشر تعبیر شود، خرید طلا یعنی بازگشت به اصولی که تمدن از آن برخاسته است.
پیامدهای سیاستی و اقتصادی
افزایش بهای طلا تنها بازتاب ترس نیست؛ بلکه نشانه دگرگونی در ساختار اعتماد جهانی است. با افزایش تحریمهای مالی، مداخله دولتها در بازارها و تضعیف استقلال بانکهای مرکزی، داراییهایی مانند طلا و حتی رمزارزها نقش جایگزین پول رسمی را پررنگتر کردهاند. این روند در صورت تداوم، میتواند نظم مالی پس از جنگ جهانی دوم را که بر محور دلار بنا شده بود، به چالش بکشد.
رونق طلای امروز بازتاب تاریکی اعتماد در اقتصاد جهانی است. هرگاه ملتها و بازارها از آینده بترسند، به گذشته بازمیگردند؛ و در این بازگشت، طلا همواره جایگاه خود را بهعنوان پناهگاه نهایی حفظ میکند. شاید این جهش ۴۲۰۰ دلاری نه فقط هشداری درباره رکود یا تورم بلکه نشانهای از بحران ایمان به نظام مالی مدرن باشد؛ بحرانی که با هر نوسان جدید طلا، صدای آن رساتر میشود.
اخبار برگزیدهاقتصاد کلانطلا و ارزلینک کوتاه :