xtrim

میراث تاریخی توسعه ؛ گذشته‌ای که هنوز اقتصاد امروز را می‌سازد

توسعه اقتصادی امروز کشورها ریشه در تاریخ طولانی تعامل میان نهادها، فرهنگ و محیط زیست دارد و میراث استعمار، ساختارهای حقوقی و الگوهای فرهنگی قرن‌هاست که مسیر ثروت و فقر را تعیین می‌کنند.

جهان صنعت نیوز – توسعه اقتصادی معاصر را نمی‌توان صرفاً محصول سیاست‌های امروز دانست. تاریخ اقتصادی جهان نشان می‌دهد که مسیر شکوفایی یا عقب‌ماندگی ملت‌ها در بسیاری از موارد قرن‌ها پیش آغاز شده است. بررسی‌های اخیر در اقتصاد توسعه و تاریخ اقتصادی نشان داده‌اند که تفاوت‌های فاحش در سطح رفاه کشورها، حاصل مجموعه‌ای از فرآیندهای تاریخی است که اثرات آن‌ها تا امروز استمرار یافته است.

در نگاه سنتی، فقر و عقب‌ماندگی اقتصادی اغلب ناشی از کمبود سرمایه، ضعف آموزشی یا ناکافی بودن سرمایه‌گذاری در سلامت تلقی می‌شد. اما این تبیین‌ها تنها بخشی از واقعیت‌اند. بنیان‌های عمیق‌تر توسعه، در ساختارهای نهادی، فرهنگی و تاریخی هر جامعه نهفته‌اند؛ عواملی که طی قرن‌ها شکل گرفته‌اند و در رفتار اقتصادی امروز بازتاب یافته‌اند.

میراث تاریخ در شکل‌گیری شکاف توسعه

اگر مسیر رشد اقتصادی مناطق مختلف جهان از سال ۱۰۰۰ میلادی تا امروز را ترسیم کنیم، جایگاه نسبی مناطق ثروتمند و فقیر به‌طور قابل‌توجهی پایدار بوده است. منطقه‌ای که در قرن نوزدهم ثروتمند بود، امروز نیز عمدتاً در همان موقعیت باقی مانده است. با این حال، این نابرابری‌ها از ابتدا وجود نداشتند. شکاف واقعی در ثروت جهانی از حدود قرن شانزدهم میلادی آغاز شد؛ زمانی که اروپا وارد عصر استعمار و گسترش دریایی شد.

این دوره، معروف به مبادله کلمبیایی (Columbian Exchange)، موجب انتقال گسترده جمعیت، کالا، ایده و بیماری بین قاره‌های اروپا، آفریقا و آمریکا شد. تجارت مثلثی که در آن کالاهای صنعتی از اروپا به آفریقا صادر و در برابر بردگان مبادله می‌شد و سپس این بردگان برای کار در مزارع قند و پنبه به قاره آمریکا انتقال می‌یافتند، ساختار اقتصادی جهان را دگرگون کرد. اروپا از این چرخه بهره‌مند شد، در حالی که آفریقا دچار فروپاشی نهادی و رکود اقتصادی گردید.

مطالعات نشان می‌دهند که شدت تجارت برده با فقر امروزی کشورها رابطه مستقیم دارد. مناطقی از آفریقا که جمعیت بیشتری از آنها به بردگی گرفته شدند، امروز دارای درآمد سرانه پایین‌تر، سطح اعتماد اجتماعی کمتر و نهادهای ضعیف‌تری‌اند.

از استعمار تا شکل‌گیری نهادهای نابرابر

پیامدهای استعمار تنها محدود به تجارت برده نبود. ساختار نهادی که استعمارگران در مستعمرات بنا کردند، نقش مهمی در مسیر توسعه آینده این کشورها داشت. در مناطقی مانند آمریکای شمالی که شرایط اقلیمی برای سکونت اروپاییان مساعد بود، نظام‌های حقوقی و اداری کارآمد شکل گرفت. اما در مناطق استوایی آفریقا و آسیا، که مرگ‌ومیر اروپاییان بالا بود، الگوی استخراجی و استثماری حاکم شد.

این تفاوت در نهادها، به‌مرور به تفاوت در توسعه اقتصادی منجر شد؛ همان چیزی که امروزه در قالب نهادهای فراگیر در برابر نهادهای استثماری شناخته می‌شود.

در همین راستا، نوع نظام حقوقی نیز اهمیت دارد. کشورهایی که حقوق عرفی انگلیسی را به ارث برده‌اند، به‌طور میانگین دارای بازارهای مالی کارآمدتر و حمایت بیشتری از سرمایه‌گذاران هستند، در حالی که مستعمرات فرانسه و اسپانیا با حقوق مدنی رومی، در این زمینه عقب‌ترند. این تفاوت‌های حقوقی، هنوز در شاخص‌های سرمایه‌گذاری، کارآفرینی و اعتماد اقتصادی قابل مشاهده‌اند.

مسیرهای فرهنگی و زیست‌محیطی توسعه

گذشته صرفاً از زاویه سیاست و نهاد قابل فهم نیست؛ فرهنگ و محیط طبیعی نیز نقشی بنیادین در مسیر توسعه ایفا کرده‌اند و ویژگی‌های اکولوژیک و فرهنگی دیرینه، بر شکل‌گیری نهادها و ارزش‌های اقتصادی مؤثر بوده‌اند.

به‌عنوان نمونه، در آفریقا پراکندگی مگس تسه‌تسه که ناقل بیماری برای دام و انسان است، مانع توسعه کشاورزی و دامداری گسترده شد و در نتیجه، ساختارهای سیاسی و تجاری این مناطق تضعیف گردید. این اثر اکولوژیک قرن‌ها بعد در سطح پایین‌تر توسعه اقتصادی نمود پیدا کرده است.

از سوی دیگر، نظام‌های فرهنگی نیز آثار بلندمدت بر توسعه برجای گذاشته‌اند. پژوهشی درباره جوامعی که در گذشته از گاوآهن استفاده می‌کردند، نشان داده است که تقسیم کار جنسیتی در این جوامع به‌گونه‌ای شکل گرفت که زنان بیشتر در خانه و مردان در مزرعه فعالیت داشتند. این الگوی تاریخی هنوز در نگرش به اشتغال زنان در بیرون از خانه اثرگذار است. حتی تفاوت‌های اقلیمی و نوع محصولاتی که برای کشت به گاوآهن نیاز داشتند، در تثبیت این الگو نقش داشتند.

به بیان دیگر، الگوهای فرهنگی از نقش جنسیتی گرفته تا میزان اعتماد اجتماعی و گرایش به همکاری، نه پدیده‌هایی زودگذر بلکه میراث تاریخی هستند که از نسل‌ها قبل شکل گرفته و در رفتار اقتصادی امروز تداوم یافته‌اند.

بنابراین شناسایی مفهوم تکامل فرهنگی به‌عنوان سازوکاری برای انتقال تاریخ به حال اهمیت دارد. فرهنگ‌ها در تعامل با محیط و نهادهای سیاسی تغییر می‌کنند، اما همیشه بخشی از گذشته را با خود حمل می‌کنند.

برای مثال، شهرهای مستقل ایتالیا در قرون وسطی دارای حکومت‌های شهری خودگردان بودند که مشارکت عمومی و اعتماد مدنی را ترویج کردند. این ویژگی فرهنگی تا امروز در همان مناطق پایدار مانده است. همچنین، در شرق اروپا مناطقی که تحت امپراتوری هابسبورگ بودند، اکنون نیز سطح اعتماد بیشتری به نظام قضایی دارند نسبت به مناطقی که تحت حکومت عثمانی بوده‌اند.

این تداوم فرهنگی نشان می‌دهد که میراث تاریخی، در قالب ارزش‌های اجتماعی، الگوهای اعتماد و نگرش به قانون، از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شود و در نهایت مسیر توسعه اقتصادی را شکل می‌دهد.

تعامل میان رشته‌ها: اقتصاد، تاریخ و انسان‌شناسی

در سال‌های اخیر، پژوهش درباره ریشه‌های تاریخی توسعه از چارچوب صرفاً اقتصادی فراتر رفته و به گفت‌وگویی میان‌رشته‌ای میان اقتصاد، تاریخ، مردم‌شناسی و روان‌شناسی تبدیل شده است. استفاده از داده‌های قوم‌نگاری و تطبیقی، امکان تحلیل دقیق‌تری از تفاوت‌های فرهنگی و تأثیر آنها بر رشد اقتصادی را فراهم کرده است.

برای مثال، مطالعه‌ای درباره «فرهنگ شرافت» در جنوب ایالات متحده نشان داد که منشأ نرخ بالای خشونت در این منطقه به فرهنگ‌های شبانی مهاجران اسکاتلندی-ایرلندی برمی‌گردد که در شرایط نبود قانون رسمی، رفتار تهاجمی را برای دفاع از دارایی ضروری می‌دانستند. در مناطقی که بعداً نظام حقوقی قوی‌تر شکل گرفت، این فرهنگ از بین رفت اما در جنوب آمریکا که نهادهای قانونی ضعیف‌تر بودند، تداوم یافت. این نمونه نشان می‌دهد که دوام یا زوال ویژگی‌های فرهنگی بستگی به سازگاری آنها با ساختار نهادی دارد.

هرچند بسیاری از پژوهش‌ها بر تداوم تاریخی تأکید دارند اما تغییر نیز بخشی از فرایند توسعه است. فرهنگ‌ها می‌توانند دگرگون شوند، به‌ویژه زمانی که شرایط محیطی یا نهادی تغییر کند. برای نمونه، مطالعات جدید نشان می‌دهند در جوامعی که ناپایداری اقلیمی بیشتری تجربه کرده‌اند، وابستگی به سنت‌ها کمتر و آمادگی برای نوآوری بیشتر است.

گذشته‌ای که هنوز با ماست

بررسی تاریخ اقتصادی معاصر یادآوری می‌کند که شکاف‌های توسعه‌ای جهان، حاصل فرآیندهایی کوتاه‌مدت نیستند بلکه از قرن‌ها تعامل بین قدرت، فرهنگ و نهاد ریشه گرفته‌اند. مسیر ثروت و فقر کشورها، از استعمار و تجارت جهانی گرفته تا تحولات فرهنگی و نهادی، رشته‌ای پیوسته از گذشته تا امروز را تشکیل می‌دهد.

درک این پیوستگی نه‌تنها برای شناخت وضعیت کنونی جهان ضروری است، بلکه راهنمایی برای سیاستگذاری آینده محسوب می‌شود. شناخت تاریخ، ما را از تکرار اشتباهات گذشته بازمی‌دارد و نشان می‌دهد که حتی میراث‌های سنگین تاریخی نیز با سیاست‌های هوشمند، حساس به زمینه و مبتنی بر اعتماد می‌توانند اصلاح شوند.

توسعه اقتصادی نه محصول تصادف است و نه صرفاً نتیجه تصمیمات امروز؛ بلکه روایتی طولانی از تعامل انسان، طبیعت و نهادهاست. تنها با فهم عمیق این ریشه‌های تاریخی است که می‌توان راهی پایدار به سوی آینده‌ای عادلانه‌تر و باثبات‌تر یافت

اخبار برگزیدهاقتصاد کلان
شناسه : 541327
لینک کوتاه :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *