بازگشت سلاح انرژی؛ وقتی نفت، گاز و برق دوباره ابزار سیاست میشوند

بازگشت «سلاح انرژی» نشان میدهد که نفت، گاز، برق و حتی مواد معدنی حیاتی دوباره به ابزارهای سیاست جهانی تبدیل شدهاند و رقابت قدرتها در عصر جدید امنیت انرژی، شکلی تازه و پیچیده یافته است.
جهان صنعت نیوز – برای دههها، جهان به توهمی دلخوش بود که سیاست و انرژی از هم جدا شدهاند. تصور عمومی این بود که بازارهای جهانی، تجارت آزاد و فناوریهای جدید، نظم انرژی را از تنشهای سیاسی مصون کردهاند. اما امروز این توهم فرو ریخته است. جهان بار دیگر به یاد آورده که نفت، گاز و برق میتوانند همانقدر که منبع رشد اقتصادیاند، ابزار فشار سیاسی و سلاحی ژئوپلیتیکی هم باشند.
در دو سال اخیر، مجموعهای از بحرانها از جنگ اوکراین تا رقابت چین و آمریکا و تنشهای جهانی در زنجیره تأمین نشان دادهاند که انرژی دوباره به میدان رقابت قدرتها بازگشته است. روسیه با کاهش عرضه گاز به اروپا، چین با کنترل صادرات عناصر حیاتی صنعتی و ایالات متحده با استفاده از تحریمهای انرژی علیه کشورهای هدف، عملاً قواعدی را که نیمقرن بر بازار جهانی انرژی حکمفرما بود، بر هم زدهاند.
بازگشت «سلاح انرژی» صرفاً تکرار گذشته نیست؛ بلکه نشانه ورود به عصر جدیدی است که در آن، نفت، گاز، برق و حتی مواد معدنی مورد نیاز برای فناوریهای پاک، میتوانند ابزاری برای اعمال نفوذ، تهدید و بازدارندگی باشند. دنیایی که روزگاری به امنیت عرضه میاندیشید، اکنون باید نگران امنیت فناوری و زنجیره تأمین باشد.
از نفت به قدرت؛ تاریخ یک سلاح ژئوپلیتیکی
قرن بیستم با کشف این واقعیت آغاز شد که انرژی میتواند سرنوشت جنگها را تغییر دهد. در جنگ جهانی اول، محاصره نفتی آلمان توسط بریتانیا یکی از عوامل اصلی شکست آن کشور بود. در جنگ جهانی دوم نیز از دست دادن میادین نفتی قفقاز ضربهای حیاتی به ماشین جنگی هیتلر وارد کرد.
اما نقطه عطف استفاده از انرژی بهعنوان سلاح سیاسی، تحریم نفتی اعراب در سال ۱۹۷۳ بود؛ اقدامی که بهای جهانی نفت را تقریباً سه برابر کرد و صفهای طولانی پمپبنزینها در آمریکا را به خاطرهای ماندگار بدل ساخت. همان بحران، سیاست جهانی را تغییر داد و مفاهیمی مانند امنیت انرژی و وابستگی استراتژیک را وارد ادبیات سیاست بینالملل کرد.
در دهههای پس از آن، جهان به سمت نوعی نظم باثباتتر حرکت کرد. کشورهای مصرفکننده، با ایجاد نهادهایی مانند آژانس بینالمللی انرژی و ساخت ذخایر استراتژیک نفت تلاش کردند از تکرار آن بحران جلوگیری کنند. در سوی دیگر، کشورهای تولیدکننده نیز دریافتند که استفاده سیاسی از انرژی میتواند برای خودشان زیانبار باشد. بازارهای جهانی آزادتر شدند، قیمتها انعطافپذیرتر و نفت از ابزاری ژئوپلیتیکی به کالایی اقتصادی تبدیل شد.
پایان جنگ سرد و فروپاشی شوروی نیز این روند را تقویت کرد. تجارت جهانی انرژی با شتابی بیسابقه رشد یافت؛ از قراردادهای چندجانبه انرژی بین اروپا و روسیه تا گسترش بازار گاز طبیعی مایع و ظهور انقلاب شیل در آمریکا. در این دوران، حتی در میانه بحرانهایی چون جنگ خلیج فارس یا رکود بزرگ ۲۰۰۸، بازار جهانی انرژی توانست ثبات نسبی خود را حفظ کند.
در چنین فضایی، بسیاری از کشورها بهویژه در غرب به این باور رسیدند که عصر سلاح انرژی به پایان رسیده است. اما این باور اشتباه بود.
بازگشت سیاست به قلب بازار
با آغاز دهه ۲۰۲۰، همهچیز تغییر کرد. حمله روسیه به اوکراین در سال ۲۰۲۲، پرده از مهمترین بخش امنیت جهانی انرژی برداشت. کرملین با کاهش صادرات گاز به اروپا نشان داد که لولههای گاز میتوانند همان اندازه خطرناک باشند که موشکها هستند. در نتیجه، اروپا درگیر بحرانی شد که از جهات زیادی شبیه تحریم نفتی ۱۹۷۳ بود با این تفاوت که اینبار تهدید از شرق میآمد نه از خاورمیانه.
در شرق آسیا، چین نیز با بهرهگیری از سلطه خود بر بازار عناصر کمیاب و مواد معدنی حیاتی نشان داد که ابزارهای نوینتری از انرژی برای اعمال فشار وجود دارد. پکن در سالهای اخیر چند بار صادرات مواد معدنی مورد نیاز برای ساخت تراشهها، باتریها و توربینهای بادی از جمله گرافیت و عناصر معدنی کمیاب که در صنایع دفاعی و انرژی پاک نقش حیاتی دارند را محدود کرده است
در سوی دیگر، ایالات متحده هم بیکار نمانده است. واشنگتن در قالب سیاستهای موسوم به تحریم هوشمند، دسترسی برخی کشورها به بازار جهانی انرژی را محدود کرده، شرکتهای نفتی خود را از همکاری با ایران و ونزوئلا بازداشته و حتی صادرات تجهیزات حفاری را به برخی کشورها مشروط به ملاحظات سیاسی کرده است. به این ترتیب، انرژی بار دیگر به سلاحی چندمنظوره تبدیل شده است: ابزاری برای فشار اقتصادی، مجازات سیاسی و رقابت تکنولوژیک.
همزمان، موج جهانی گذار به انرژی پاک نیز خود به بستری تازه برای رقابت تبدیل شده است. افزایش تولید برق از منابع تجدیدپذیر، نیاز روزافزون به مواد معدنی خاص و رشد سریع صنایع مرتبط با باتری و خودروهای برقی، همه باعث شدهاند تا تمرکز زنجیرههای تأمین در دست چند کشور محدود، از جمله چین، قرار گیرد. به این ترتیب، هرچند وابستگی به نفت و گاز کاهش یافته، اما وابستگی جدیدی به فناوریهای انرژی پاک و مواد خام آن شکل گرفته است وابستگیای که بهمراتب پیچیدهتر و خطرناکتر است.
در کنار این تحولات، بازگشت دولتگرایی انرژی نیز یکی از ویژگیهای عصر جدید است. کشورها، بهویژه قدرتهای بزرگ، دیگر به بازار آزاد بسنده نمیکنند؛ بلکه خود بهطور مستقیم در تولید، توزیع و کنترل انرژی دخالت میکنند. ایالات متحده برای کنترل زنجیره تأمین باتری و تراشه، چین برای تضمین امنیت منابع معدنی، و اروپا برای مدیریت گذار به انرژی پاک، همگی به نوعی سرمایهداری دولتی انرژیمحور روی آوردهاند.
جهان در آستانه عصر جدید امنیت انرژی
بازگشت سلاح انرژی، مفهومی تازه از قدرت اقتصادی را به جهان تحمیل کرده است. قدرت دیگر فقط به میزان ذخایر نفت یا گاز وابسته نیست، بلکه به توانایی کنترل فناوری، زیرساخت و زنجیره تأمین بستگی دارد. کشورهایی که میتوانند مسیر انتقال انرژی یا تولید مواد حیاتی را در دست داشته باشند، صاحب نفوذ ژئوپلیتیکی تازهای شدهاند.
در چنین شرایطی، خطر بزرگ، تمرکز بیش از حد در دست چند تولیدکننده کلیدی است. گزارش آژانس بینالمللی انرژی نشان میدهد که سهم اوپک از تولید جهانی نفت ممکن است تا سال ۲۰۵۰ به بیش از ۴۰ درصد برسد؛ سطحی که آخرینبار در دهه ۱۹۷۰ مشاهده شد. در بازار گاز نیز، رشد صادرات LNG از قطر و ایالات متحده، در کنار وابستگی فزاینده اروپا و آسیا، تمرکز تازهای ایجاد کرده که هر بحران ژئوپلیتیکی میتواند آن را به تهدیدی جهانی بدل کند.
از سوی دیگر، هرچند انرژیهای پاک میتوانند وابستگی به نفت را کاهش دهند، اما تولید آنها خود مستلزم دسترسی به مواد معدنی نادری است که عمدتاً در چند کشور محدود متمرکز شدهاند. چین بیش از ۷۰ درصد ظرفیت پالایش این مواد را در اختیار دارد و در برخی زنجیرهها، مانند تولید باتری، سهمی بیش از ۸۵ درصد دارد. چنین تمرکزی میتواند در آینده به همان اندازه خطرناک باشد که تسلط اوپک بر نفت در دهه ۱۹۷۰.
در کنار این چالشها، تهدیدهای سایبری نیز بُعد جدیدی از سلاح انرژی را شکل دادهاند. حملات گسترده به شبکههای برق و زیرساختهای دیجیتال انرژی، بهویژه از سوی بازیگران دولتی میتوانند در لحظهای بحرانی، بخشهای بزرگی از اقتصاد کشورها را فلج کنند. در سال ۲۰۲۴، گزارش افبیآی از نفوذ سازمانیافته هکرهای چینی به شبکههای انرژی آمریکا، زنگ خطری بود از اینکه در دنیای برقمحور آینده، قطع جریان میتواند به اندازه قطع گاز یا نفت مرگبار باشد.
با همه این تحولات، راهحل اصلی هنوز همان چیزی است که نیمقرن پیش نیز پیشنهاد میشد: تنوعبخشی، صرفهجویی و انعطافپذیری. کشورها باید وابستگی خود را به منابع متمرکز کاهش دهند، ذخایر اضطراری بسازند، و زیرساختهای انرژی را در برابر تهدیدهای فیزیکی و سایبری مقاوم کنند. در عین حال، توسعه سریع انرژیهای پاک میتواند سپری در برابر باجگیری انرژی باشد، بهشرط آنکه زنجیرههای تأمین آن نیز متنوع و جهانی باشد، نه متمرکز و آسیبپذیر.
عصر جدید انرژی بیش از هر زمان دیگری یادآور این واقعیت است که انرژی نه فقط سوخت موتور اقتصاد، بلکه ستون فقرات قدرت سیاسی است. جهانی که گمان میکرد انرژی را از سیاست جدا کرده، اکنون در مییابد که بدون امنیت انرژی، هیچ ثبات اقتصادی یا سیاسی دوام نخواهد آورد.
پیشنهاد ویژهنفت و پتروشیمیلینک کوتاه :
