xtrim

اقتصاد وحشت ؛ وقتی ترس در بازار معامله می‌شود

یک سال پس از بازگشت دونالد ترامپ به قدرت، ایالات متحده چهره‌ای کاملاً متفاوت یافته است. دیگر از ساختار کلاسیک تفکیک قوا، استقلال نهادها و شفافیت دولت خبری نیست. واشنگتن به شهری بدل شده که در آن، وفاداری از قانون مهم‌تر است و ترس از رئیس‌جمهور جایگزین اعتماد عمومی شده است.

جهان صنعت نیوز – ترامپ که خود را ناجی ملت و قربانی نظم فاسد معرفی می‌کند، حالا بی‌پرده از انتقام سخن می‌گوید؛ انتقامی از نخبگان، منتقدان و حتی نظامیانی که در گذشته مانع اقدامات او بودند. این تصویری از آمریکای جدید است؛ کشوری که در آن، سیاست به میدان تصفیه‌حساب شخصی تبدیل شده و آزادی، بیش از هر زمان، در محاصره قدرت قرار دارد.

سیاست انتقام و دشمنان داخلی

در مراسم یادبود یک فعال راست‌گرای مذهبی در سپتامبر گذشته، رئیس‌جمهور آمریکا بی‌هیچ ملاحظه‌ای گفت: «من دشمنانم را دوست ندارم. نمی‌خواهم برایشان بهترین را بخواهم. من از آن‌ها متنفرم.» این جمله، بیش از هر بیانیه رسمی، روح دوره جدید را آشکار کرد: دوران سیاست انتقام.

ترامپ، در نخستین سال دومین دوره ریاست‌جمهوری‌اش، ده‌ها مقام پیشین دولت، ژنرال بازنشسته، مدیر امنیت ملی، دادستان و حتی فرماندار ایالتی را با اتهامات سیاسی روانه دادگاه کرده است. در فهرست افرادی که در معرض پیگرد یا بازداشت قرار دارند، نام‌های آشنایی دیده می‌شود: جیمز کومی، رئیس پیشین اف‌بی‌آی؛ جان بولتون، مشاور سابق امنیت ملی؛  لتی‌شا جیمز، دادستان کل نیویورک. برخی با احکام سنگین تا ۱۸۰ سال زندان روبه‌رو هستند.

این روند دیگر شوک‌آور نیست؛ چون در فضای کنونی، قانون ابزار قدرت شده است. کارشناسان حقوقی در واشنگتن می‌گویند، برای نخستین بار در تاریخ آمریکا، دستگاه قضایی به شکلی فعال در خدمت حذف مخالفان قرار گرفته و وزارت دادگستری به بازوی سیاسی کاخ سفید بدل شده است. بولتون پیش از بازداشتش گفته بود: «ترامپ وانمود نمی‌کند که به دنبال عدالت است؛ او صادقانه می‌گوید دنبال انتقام است».

در چنین فضایی، ترس جای قانون را گرفته است. مقامات دولتی و مدیران نهادهای مدنی با احتیاط حرف می‌زنند، چون می‌دانند یک توییت از رئیس‌جمهور می‌تواند سرنوشت شغلی یا مالی‌شان را تغییر دهد. یکی از مشاوران سابق ترامپ گفته است: «در واشنگتن امروز، همه می‌دانند که عبور از ترامپ، هزینه دارد؛ از مواجهه با پرونده قضایی تا از دست دادن شغل.»

سکوت نخبگان و اقتصاد ترس

سیاست انتقام‌جویانه ترامپ فقط ساختار سیاسی را متزلزل نکرده بلکه فضای اقتصادی و اجتماعی را نیز دربر گرفته است. مدیران شرکت‌های بزرگ، رؤسای دانشگاه‌ها و شرکای مؤسسات حقوقی از ترس تحریم یا پیگرد، سکوت اختیار کرده‌اند. یکی از اساتید حقوق دانشگاه نیویورک می‌گوید: «در آمریکا امروز، هرکس پرونده‌ای علیه رئیس‌جمهور داشته باشد، از دایره امنیت شغلی و حتی اجتماعی حذف می‌شود.»

نمونه‌های بسیاری از این اقتصاد ترس وجود دارد. شرکت مایکروسافت پس از استخدام یکی از معاونان سابق دولت بایدن، هدف حمله مستقیم رئیس‌جمهور قرار گرفت. ترامپ در پلتفرم شخصی خود نوشت: «این انتصاب تهدیدی برای امنیت ملی است و نباید ادامه یابد.» گرچه فرد یادشده همچنان در سمت خود باقی مانده است، اما پیام ترامپ این بود که هیچ شرکت یا نهادی مصون نیست.

بسیاری از شرکت‌های حقوقی نیز از ترس محرومیت از قراردادهای دولتی، از پذیرش موکلانی که در فهرست دشمنان رئیس‌جمهور قرار دارند، خودداری می‌کنند. به گفته یکی از وکلای واشنگتن، «بازار خدمات حقوقی در آمریکا دیگر بر مبنای قانون نیست، بلکه بر مبنای ترس و وفاداری سیاسی شکل گرفته است.»

این فضای بی‌اعتمادی به اقتصاد نیز سرایت کرده است. بازار سهام که روزگاری آیینه اعتماد سرمایه‌گذاران به سیاست‌های اقتصادی بود، اکنون به آینه‌ای از اضطراب بدل شده است. شرکت‌های بزرگ فناوری با وجود کسب سودهای عظیم از روابط نزدیک با کاخ سفید، به‌طور خصوصی از فشارها و تهدیدها شکایت دارند. در چنین وضعیتی، قدرت سیاسی از بازار آزاد پیشی گرفته است؛ وضعیتی که یادآور اقتصادهای شبه‌اقتدارگراست، نه اقتصاد آزاد آمریکا.

ارتش در سایه و فرسایش قانون

اما خطرناک‌ترین وجه دوران کنونی، تغییر نقش ارتش در سیاست داخلی آمریکاست. ترامپ در جمع ۸۰۰ ژنرال و فرمانده ارشد نظامی اعلام کرد که مأموریت اصلی آنان مبارزه با دشمن داخلی است. مفهومی که در دکترین نظامی ایالات متحده سابقه‌ای ندارد و یادآور لحظاتی تیره از تاریخ کشورهای خودکامه است.

به دستور وزیر دفاع جدید، نام وزارت جنگ دوباره بر ساختمان پنتاگون نقش بسته است. او از سربازان خواسته روح جنگجوی آمریکایی را در برابر دشمنان داخلی زنده کنند. دشمنانی که به تعبیر او شامل مهاجران غیرقانونی، معترضان مدنی و هر شهروندی می‌شود که در برابر سیاست‌های رئیس‌جمهور بایستد.

ارتش در سال‌های اخیر بارها از ورود به عرصه سیاست منع شده بود اما اکنون شاهد آن است که نیروهای گارد ملی در شهرهایی چون لس‌آنجلس، ممفیس و واشنگتن برای برقراری نظم مستقر شده‌اند؛ اقدامی که بسیاری از حقوقدانان آن را ناقض متمم‌های قانون اساسی می‌دانند.

در همین حال، قوه قضاییه نیز تحت فشار است. قضات دادگاه‌های فدرال بارها احکام محدودکننده صادر کرده‌اند، اما بسیاری از این احکام نادیده گرفته می‌شود. یکی از وکلای برجسته در واشنگتن می‌گوید: «دادگاه‌ها هنوز پابرجا هستند، اما نفس‌شان به شماره افتاده است.»

دیوان عالی، با اکثریت قضات منصوب‌شده توسط ترامپ، سکوت اختیار کرده و در موارد متعددی از مداخله پرهیز کرده است. منتقدان می‌گویند که مفهوم «مصونیت مطلق برای اقدامات رسمی رئیس‌جمهور»، عملاً رئیس‌جمهور را فراتر از قانون قرار داده است. به گفته یک استاد حقوق در جورج‌تاون، «تفاوت میان قانونی و فاجعه‌بار، در آمریکا امروز از میان رفته است. هرچه رئیس‌جمهور انجام دهد، قانونی تلقی می‌شود، حتی اگر روح قانون را نقض کند.»

فروپاشی اعتماد و آینده مبهم دموکراسی

در حالی که نهادهای داخلی یکی پس از دیگری در برابر قدرت رئیس‌جمهور تضعیف می‌شوند، پیامدهای خارجی این وضعیت نیز آشکار شده است. متحدان سنتی آمریکا از ناتو گرفته تا شرق آسیا، دیگر اطمینانی به پایداری تعهدات واشنگتن ندارند. وزیر خارجه یکی از کشورهای بالتیک می‌گوید: «ما دیگر نمی‌دانیم اگر مورد حمله قرار بگیریم، آیا آمریکا طبق ماده پنجم ناتو از ما دفاع خواهد کرد یا نه.»

در جهان اقتصاد نیز نشانه‌های تازه‌ای از تغییر دیده می‌شود. برخی کشورها برای حفظ روابط با واشنگتن، به سرمایه‌گذاری در طرح‌های خانوادگی رئیس‌جمهور روی آورده‌اند. از ابوظبی تا اسلام‌آباد، پول سیاسی جایگزین دیپلماسی شده است؛ هر جا که معامله‌ای با خاندان حاکم آمریکایی انجام گیرد، مسیر سیاست نیز هموار می‌شود. در همین حال، رسانه‌های بین‌المللی چون صدای آمریکا که زمانی ابزار قدرت نرم واشنگتن بودند، عملاً تعطیل شده‌اند. میدان روایت را حالا چین و روسیه پر کرده‌اند.

اما در میان این تاریکی، هنوز روزنه‌هایی از مقاومت وجود دارد: چند وکیل مستقل، چند قاضی در دادگاه‌های ایالتی، و معدودی از روزنامه‌نگاران که از تهدید و توقیف نهراسیده‌اند. یکی از آنان می‌گوید: «ما هنوز امیدواریم که در برابر این موج، قانون دوباره معنا پیدا کند.»

نانسی پلوسی، رئیس پیشین مجلس نمایندگان، در سخنانی گفت: «نجات دموکراسی از کاخ سفید آغاز نمی‌شود؛ از میز آشپزخانه خانواده‌های آمریکایی شروع می‌شود.»

آیا جامعه‌ای که سیاست آن بر ترس و انتقام استوار شده، می‌تواند خود را دوباره بازسازی کند؟

اخبار برگزیدهاقتصاد کلان
شناسه : 543851
لینک کوتاه :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *