رالی بدون بحران؛ راز جهش تاریخی قیمت طلا چه بود؟

بازار جهانی طلا که امسال رشد بیش از ۵۰درصدی را تجربه کرده، پس از ثبت رکورد تاریخی ۴۳۶۰ دلار وارد مرحلهای از تردید شده و در محدوده ۴۱۰۰ دلار نوسان دارد. برخلاف جهشهای گذشته، این رشد در غیاب بحرانهای بزرگ اقتصادی رخ داده و دادهها نشان میدهد روایتهایی همچون خرید گسترده بانکهای مرکزی پشتوانه کامل ندارد.
جهان صنعت نیوز، بازار جهانی طلا در هفتههای اخیر وارد مرحلهای تازه شده است؛ مرحلهای که بیش از آنکه رنگ و بوی رکوردشکنی داشته باشد، نشانی از تردید و احتیاط را با خود حمل میکند. قیمت طلا پس از آنکه به رکورد تاریخی ۴۳۶۰ دلار رسید، از قله فاصله گرفته و در محدوده ۴۱۰۰ دلار نوسان میکند. این عقبنشینی در حالی اتفاق افتاده است که طلا از ابتدای سال تا امروز رشد قابلتوجهی را تجربه کرده و بیش از ۵۰ درصد افزایش قیمت داشته است. با این حال، نشانههای تازه حکایت از آن دارد که بازار ممکن است به پایان یکی از داغترین دورههای صعود خود نزدیک شده باشد. برای فهم دقیقتر این وضعیت باید به رفتار بازیگران اصلی بازار، محرکهای شکلگیری موج صعودی اخیر و نشانههای توقف این روند توجه کرد.
رشد قیمت طلا در زمانی که بحران جدی وجود ندارد
نخستین نکتهای که بازار طلا را در وضعیت امسال متفاوت میکند، رشد آن در دورانی است که اقتصاد جهانی با بحران فراگیر روبهرو نیست. معمولاً جهشهای بزرگ طلا پس از رویدادهایی مانند ترکیدن حباب داتکام، بحران مالی ۲۰۰۸ یا آشفتگی اقتصادی دوران کرونا رخ میدهد که اعتماد به بازارهای دیگر کاهش پیدا کرده باشد. اما رشد اخیر برخلاف انتظار، در شرایطی اتفاق افتاده که اقتصاد آمریکا همچنان رشد مثبت دارد، نرخهای بهره واقعی بالا مانده و بازار سهام نیز با قدرت حرکت کرده است. شاخص S&P500 از زمان آغاز موج صعود طلا نزدیک به ۳۰ درصد رشد داشته و هیچ نشانهای از فرار سرمایه از بازار سهام دیده نشده است.
همین همزمانی رشد طلا و سهام موجب شده توضیحهای سنتی درباره رفتار طلا کارایی سابق را نداشته باشد. برخی تحلیلگران بر این باورند که سرمایهگذاران نهادی در ماههای اخیر به دلیل نگرانیهای پراکنده سیاسی و اقتصادی از جمله تنشهای تجاری میان آمریکا و چین، طولانیشدن تعطیلی دولت فدرال یا نگرانی از حباب سهام شرکتهای هوش مصنوعی به طلا پناه آوردهاند. اما این مجموعه تهدیدها به اندازهای گسترده و منسجم نبوده است که بتواند افزایش تقریباً خطی قیمت طلا در یک سال گذشته را توضیح دهد. به بیان دیگر، رشد طلا در دورهای اتفاق افتاده که بحرانهای اقتصادی یا ژئوپلیتیک آن شدت و استمرار لازم برای ایجاد چنین موجی را نداشتهاند.
شکاف میان روایت بانکهای مرکزی و واقعیت بازار
بخش دیگری از روایتهایی که درباره رشد طلا مطرح شده، به رفتار بانکهای مرکزی جهان مربوط میشود. گروهی از تحلیلگران معتقدند افزایش خرید طلا توسط بانکهای مرکزی، بهویژه در اقتصادهای نوظهور، یکی از عوامل بنیادین رشد قیمت بوده است. این روایت بر نگرانی از افزایش بدهی دولت آمریکا، تضعیف احتمالی دلار و تهدید استقلال بانک مرکزی این کشور تکیه میکند و ادعا دارد که بانکهای مرکزی در تلاشاند بخشی از داراییهای دلاری خود را به فلزات گرانبها تبدیل کنند.
اما بررسی واقعیتهای بازار چنین تفسیرهایی را بهطور کامل تأیید نمیکند. اگر بانکهای مرکزی جهان واقعاً در حال کاهش گسترده ذخایر دلاری و جایگزینی آن با طلا بودند، باید آثار آن در بازار ارز و اوراق قرضه آمریکا دیده میشد. ارزش دلار در چنین شرایطی باید با شدت بیشتری کاهش پیدا میکرد و بازدهی اوراق بلندمدت خزانهداری در واکنش به فروش این اوراق بالا میرفت. با این حال، دلار طی ماههای گذشته ثبات نسبی خود را حفظ کرده و بازدهی اوراق سیساله نیز تغییر معناداری نداشته است.
از سوی دیگر، دادههای موجود نشان میدهد که افزایش سهم طلا در ذخایر بانکهای مرکزی بیشتر نتیجه رشد قیمت این فلز بوده و افزایش حجم خرید آن چندان اثرگذار نیست. حتی گزارشهای صندوق بینالمللی پول نیز حکایت از آن دارد که سرعت خرید طلا توسط بانکهای مرکزی در سال جاری نسبت به سال گذشته کندتر شده است و بخش اعظم خریدها تنها توسط چند کشور معدود صورت گرفته است. بنابراین، نقش بانکهای مرکزی در موج صعودی اخیر کمتر از آن چیزی است که در ظاهر به نظر میرسد.
نیروی پنهان؛ نقش تعیینکننده سفتهبازان در مسیر طلا
آنچه بیش از همه در دوره اخیر خودنمایی میکند، حجم بالای سرمایههای سفتهبازانه است که در ماههای گذشته وارد بازار طلا شدهاند. بازار آتی طلا در اواخر سپتامبر شاهد رکوردی کمسابقه بود؛ تعداد قراردادهای باز خرید به بیش از دویست هزار قرارداد رسید که معادل بیش از ششصد تن طلاست. این حجم از موقعیتگیری نشان میدهد صندوقهای پوشش ریسک و معاملهگران حرفهای در مقیاسی وسیع وارد بازار شدهاند و افزایش قیمتها را شتاب بخشیدهاند.
همین ویژگی نشان میدهد که موج صعودی اخیر بیشتر از آنکه ریشه در عوامل بنیادی داشته باشد، نتیجه شکلگیری یک روند مبتنی بر شتاب قیمت بوده است. در چنین روندهایی، سرمایهها تنها به دلیل افزایش قیمت وارد بازار میشوند و با خروج آنها، قیمت با همان سرعت کاهش مییابد. نشانههای توقف این روند نیز از اواخر اکتبر خود را نشان داده است. خروج بخشی از سرمایههای صندوقهای طلا و کاهش موقعیتهای خرید در بازار آتی موجب شد قیمت طی چند روز سقوط کند و به محدوده فعلی بازگردد. هرچند جریان ورودی به ETFها دوباره اندکی تقویت شده، اما این تغییرها بیشتر ماهیتی ناپایدار دارد و نمیتوان آن را نشانه بازگشت روند صعودی دانست.
پیش بینی قیمت طلا
بازار اکنون در وضعیتی ایستاده است که هیچ روایت واحدی درباره آینده وجود ندارد. برخی تحلیلگران امیدوارند که اگر طلا بتواند بدون فشار فروش سفتهبازان در همین محدوده باقی بماند، دوباره زمینه صعود به سمت ۵ هزار دلار فراهم شود. اما چنین سناریویی نیازمند وقوع رویدادهایی با اثر بالا مانند یک بحران مالی جهانی یا جهش تورمی است. گروهی دیگر بر این باورند که طلا در حال ورود به دورهای از اصلاح منطقی است و ممکن است برای مدتی طولانی در محدوده ۴ هزار دلار نوسان کند. آنان بر این نکته تأکید دارند که بازار در ماههای اخیر بیش از ظرفیت خود رشد کرده و اکنون نیازمند تعدیل انتظارات است.
در میان این دو دیدگاه، تحلیلگران بدبینتری نیز حضور دارند. آنان معتقدند اگر روند خروج سرمایههای سفتهبازانه شدت بگیرد، بازار ممکن است وارد فاز نزولی عمیقی شود و قیمت طلا به سطحهایی پایینتر از سه هزار و پانصد دلار نیز برسد. این تحلیل بر این باور استوار است که بخش بزرگی از رشد اخیر در فضایی هیجانی و بدون اتکای کافی به عوامل بنیادی رخ داده است و چنین موجهایی معمولاً با اصلاحهای تند همراهاند.
بازار طلا در نقطهای قرار دارد که نه میتوان آن را پایان رالی تاریخی دانست و نه میتوان از آغاز فصل جدید صعود سخن گفت. رشد چشمگیر در سال گذشته بیش از آنکه نتیجه تغییرات بنیادین اقتصادی باشد، حاصل همزمانی مجموعهای از عوامل سیاسی، جریان سرمایه ناپایدار و رفتار سفتهبازانه بوده است. اکنون که این محرکها یکی پس از دیگری تضعیف شدهاند، بازار نیز وارد مرحلهای از احتیاط شده است.
با این همه، اهمیت طلا در نظام مالی جهانی همچنان پابرجاست. سرمایهگذاران بلندمدت، که برخلاف معاملهگران کوتاهمدت رفتارهای هیجانی ندارند، همچنان بر این باورند که طلا در بلندمدت ارزش خود را حفظ خواهد کرد و در برابر نوسانهای اقتصادی نقش پناهگاه امن را بازی میکند. اما واقعیت این است که مسیر کوتاهمدت این بازار بیش از هر زمان دیگری به رفتار سرمایههای ناپایدار وابسته شده است و این وابستگی میتواند در هر لحظه روند بازار را تغییر دهد.
به نظر میرسد بازار طلا در آستانه دورهای از آزمون قرار گرفته است؛ آزمونی که مشخص خواهد کرد آیا داستانهای هیجانی گذشته همچنان توان حرکتدادن قیمت را دارند یا اینبار بازار تصمیم گرفته است واقعبینانهتر رفتار کند. پاسخ نهایی، همانند همیشه، نه در روایتها بلکه در جریان واقعی سرمایه قابل مشاهده خواهد بود.
اخبار برگزیدهطلا و ارزلینک کوتاه :
