xtrim

بازتولید نابرابری‌های اجتماعی در نبود امنیت غذایی و افزایش فقر

گرانی و کاهش قدرت خرید خانوارها در شهرهای ایران، دسترسی مردم به مواد غذایی کافی و متنوع را محدود کرده و سفره‌های خانوارها را کوچک‌تر کرده است.

فاطمه عباسی- جهان صنعت نیوز: گرانی و کاهش قدرت خرید خانوارها در شهرهای ایران، دسترسی مردم به مواد غذایی کافی و متنوع را محدود کرده و سفره‌های خانوارها را کوچک‌تر کرده است. این شرایط، علاوه بر تهدید سلامت جسمی و رفاه خانواده‌ها، نابرابری‌های اقتصادی و اجتماعی را نیز عمیق‌تر می‌کند و فاصله میان مناطق برخوردار و محروم را برجسته‌تر می‌سازد. کارشناسان هشدار می‌دهند که کاهش توان خرید، تغییر الگوی مصرف و محدود شدن دسترسی به مواد غذایی سالم می‌تواند پیامدهای بلندمدتی برای سلامت عمومی و انسجام اجتماعی داشته باشد. در چنین شرایطی، خانواده‌هایی که درآمد ثابت و محدودی دارند بیشترین آسیب را متحمل می‌شوند و طبقه متوسط نیز با کاهش قدرت اقتصادی روزبه‌روز ضعیف‌تر می‌شود. این روند نه تنها فرصت‌های برابر برای رشد و توسعه را محدود می‌کند، بلکه اعتماد اجتماعی و مشارکت شهروندان در مدیریت شهری را نیز تحت فشار قرار می‌دهد. به گفته تحلیلگران، ادامه این وضعیت نیازمند سیاستگذاری‌های هدفمند و حمایت از خانوارهای آسیب‌پذیر است تا شکاف‌های اقتصادی و اجتماعی گسترده‌تر نشود و دسترسی به منابع غذایی برای همه شهروندان تضمین شود.

در همین زمینه «جهان صنعت نیوز» به سراغ احمد بخارایی جامعه شناس و پژوهشگر اجتماعی رفته تا بحران امنیت غذایی را از زمینه های دیگر بررسی و بازخوانی کند.

اعتماد عمومی در فشار عدم امنیت غذایی

احمد بخارایی در پاسخ به تأثیر نبود امنیت غذایی بر اعتماد عمومی و روابط اجتماعی گفت: وقتی نیازهای اولیه پاسخ داده نشود، سرعت پاسخگویی به نیازهای درجه سه، چهار و پنج کاهش می‌یابد؛ یعنی وقتی شکم خالی است، انسان به امور بالاتر فکر نمی‌کند. به بیان عامیانه می‌گویند «شکم گرسنه»  و به بیان دینی گفته می‌شود «کان الفقرا ان یکون کفرا»؛ فقر می‌تواند به کفر بینجامد.

از هر زاویه که نگاه کنید، وقتی ناامنی غذایی و ناامنی معیشتی حاکم باشد و مردم در گرو پاسخگویی به نیازهای اولیه‌شان باشند، سراغ پاسخگویی به نیازهای برتر انسانی نمی‌روند. وقتی شما شکمت سیر باشد، تازه به مشارکت فکر می‌کنید و به اعتماد به دیگران؛ دیگران هم می‌توانند «دیگری عام» یعنی دولت باشند یا «دیگری خاص» یعنی همسایه، فرقی نمی‌کند؛ همه با بحران مواجه می‌شوند و همه با تشدد روبه‌رو می‌شوند.

سقوط منزلت طبقه متوسط به حاشیه

وی در تأثیر فشارهای اقتصادی و نبود امنیت غذایی در افزایش حاشیه نشینی تصریح کرد: در جامعه ما، طبقه متوسط تقریباً کم‌رنگ شده است؛ دهک‌های چهارم، پنجم، ششم و هفتم نزول پیدا کرده و به دهک‌های پایین‌تر یعنی اول تا سوم نزدیک شده‌اند. طبقه متوسط لاغر شده و جامعه طبقاتی شده است؛ دو طبقه شده: فقیر و غنی و طبقه متوسط بسیار کم‌رنگ شده است.

مسئله فقط درآمد نیست؛ پایگاه و منزلت هم مهم است. هنرمندان، معلمان، اساتید دانشگاه‌ها و اهالی رسانه حتی اگر درآمدشان کم باشد، باید در طبقه متوسط تعریف شوند تا اثرگذار باشند؛ اما وقتی این‌ها درگیر معیشت می‌شوند، نزول پیدا می‌کنند و به طبقه پایین منتقل می‌شوند. طبقه متوسط رسالت ویژه‌ای دارد. این طبقه باید خلاق، نقاد و اثرگذار باشد اما وقتی درگیر معیشت می‌شود، از ماهیت خود تهی می‌شود.

بخارایی افزود: وقتی طبقه فقیر و غنی زیاد شود و فشار معیشت و مسکن افزایش پیدا کند، افراد به سمت حاشیه‌نشینی سوق داده می‌شوند. حاشیه تهران امروز پر است از کسانی که زمانی جزو طبقه متوسط بودند.

بازماندن از رشد و تحصیل ارمغان گرانی و فقر

بخارایی در پاسخ به این سوال که فقر و نا امنی غذایی بر سر رشد فردی چه تاثیری دارد گفت: وقتی افراد در گرو پاسخگویی به نیازهای ابتدایی باشند، از رشد، توسعه و شکوفایی اجتماعی باز می‌مانند. پاسخگویی به نیازهای بالاتر، امنیت و خودشکوفایی اجتماعی متوقف می‌شود؛ افراد درجا می‌زنند و درگیر نیازهای اولیه هستند.

این وضعیت تأثیر شدیدی بر کودکان و نوجوانان دارد. تحت فشار غذایی، آنها پیامدهای رفتاری و تحصیلی تجربه می‌کنند. آموزش و پرورش را ببینید؛ میانگین معدل دانش‌آموزان در دوره دبیرستان نسبت به دهه‌های قبل کاهش یافته است. در حاشیه شهرها شدت این موضوع بیشتر است؛ مثلاً در مناطق مانند رباط کریم، شدت فشار معیشتی و آموزشی بسیار بالاتر است و میانگین نمرات پایین‌تر است، در حالی که در شمال شهر و مدارس غیر انتفاعی شاید میانگین نمرات بالای ۱۲ یا ۱۳ باشد.

ارتباط مستقیم بین سطح معیشت و آموزش قابل مشاهده است. دانش‌آموز محروم انگیزه برای درس خواندن ندارد و به جای تمرکز بر تحصیل، به کمک به خانواده در تأمین معیشت می‌پردازد. این چرخه موجب بازتولید نابرابری می‌شود و فرزند کارگر مانند والدین خود درجا می‌زند و با مسائل اولیه درگیر است.

بخارایی ادامه داد: کوچک شدن سفره‌ها و کمبود مواد غذایی، الگوی مصرف و سبک زندگی خانوارها را تغییر می‌دهد. خانواده‌ها مجبورند اولویت را به رفع نیازهای ابتدایی بدهند و رشد و توسعه اجتماعی و فردی به تأخیر می‌افتد. روابط اجتماعی، همبستگی محلی و روابط بین خانوادگی تحت فشار قرار می‌گیرد و سرمایه اجتماعی کاهش می‌یابد.

اخبار برگزیدهاقتصاد کلان
شناسه : 554115
لینک کوتاه :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *