xtrim

بازار داخلی؛ عرصه رقابت نابرابر فرش دستباف با فرش ماشینی و افغان

کاهش توان خرید خانوارها، الگوی مصرف در بازار فرش دستباف را تغییر داده و تولیدکنندگان را به سمت عرضه فرش‌های خوش‌قیمت با کیفیت پایین‌تر سوق داده است. فرش‌هایی که عمدتا قاچاق بوده و به اسم فرش ایرانی به فروش می‌روند.

هما میرزایی- جهان صنعت نیوز: بازار فرش دستباف ایران، در میانه فشارهای اقتصادی و تغییر ذائقه مصرف‌کننده، بیش از هر زمان دیگری با چالش «قیمت در برابر اصالت» روبه‌رو شده است. کاهش قدرت خرید خانوارها، تولیدکنندگان را به سمت ساده‌سازی، کاهش کیفیت و عرضه فرش‌های خوش‌قیمت سوق داده و همزمان جایگاه تاریخی فرش اصیل ایرانی را در بازار داخلی و خارجی تهدید کرده است.

عباس جناتی کاشانی، عضو هیات مدیریه اتحادیه تولیدکنندگان و صادرکنندگان فرش دستباف ایران در اینباره با جهان صنعت نیوز گفت‌وگویی انجام داده است که در ادامه می‌خوانید.

گرایش بازار داخل به سمت فرش‌های خوش قیمت و عشایری

در ادامه عباس جناتی کاشانی، عضو هیات مدیره اتحادیه تولیدکنندگان و صادرکنندگان فرش دستباف ایران درباره وضعیت بازار داخلی فرش و لزوم بازگشت به استانداردهایی که از قدیم وجود داشته و عیار فرش را مشخص می‌کردند، گفت: می‌خواهم کمی درباره بازار داخلی فرش صحبت کنم. به‌طور کلی وقتی قیمت فرش دستباف از متری ۱۰تا۱۵میلیون تومان بالاتر می‌رود، فروش آن سخت‌تر می‌شود. در شرایط اقتصادی فعلی، مردم بیشتر ظاهر فرش را ترجیح می‌دهند، یعنی صرفا می‌خواهند فرشی داشته باشند که از نظر بصری نیازشان را برآورده کند. دیگر به اصالت، کیفیت و ماندگاری چندان توجهی ندارند و همین که از نظر ظاهری قانع‌کننده باشد برایشان کافی است. به همین دلیل اکنون گرایش عمومی به سمت فرش‌هایی مانند گبه، سلطان‌آباد، فرش‌های عشایری و سنتی افزایش یافته است. فرش‌هایی مانند قشقایی که امروز در بازار رایج شده‌اند، با رنگ‌های گیاهی و طرح‌های خاص بافته می‌شوند و همین ویژگی‌ها باعث تفاوت قیمتشان می‌شود. در مورد قیمت نیز باید گفت حداقل بازه قابل قبول برای فرش دستباف داخلی بین متری ۱۰تا۱۵‌میلیون تومان است. این کف قیمت است اما هزینه تمام‌شده این فرش‌ها به عوامل مختلفی بستگی دارد. فرش‌های سنتی معمولا با تراکم درشت‌تر بافته می‌شوند.

قالیبافان برای کاهش هزینه ناچار به کاهش کیفیت شده‌اند

بسیاری از تولیدکنندگان برای کاهش هزینه، از مواد اولیه ارزان‌تر استفاده می‌کنند و رنگ‌ها هم اغلب گیاهی نیستند. از رنگ‌های شیمیایی با ماندگاری کمتر استفاده می‌شود. پایین بودن تراکم، سرعت بافت را بالا می‌برد و بافنده ترجیح می‌دهد سریع‌تر کار را تمام کند تا زودتر دستمزدش را بگیرد. بسیاری از بافندگان در طول بافت تنها ۳۰درصد از مبلغ را دریافت می‌کنند و مابقی را زمانی می‌گیرند که قالی تمام شود.

این موضوع باعث تفاوت جدی در کیفیت می‌شود. بسیاری از فرش‌های دستباف بی‌کیفیت ایرانی پس از اولین شست‌وشو در قالیشویی دچار مشکلات جدی می‌شوند. رنگ‌ها به‌هم می‌ریزد یا فرش کج می‌شود. این ایراداتی است که حتی به ‌مراتب بیشتر از فرش‌های افغانی در محصولات بی‌کیفیت داخلی مشاهده می‌شود.

فرش بی‌کیفیت و اقساط ناتمام؛ تجربه‌هایی از فروش اقساطی فرش دستباف

جناتی‌ کاشانی ادامه داد: در حال حاضر فروش اقساطی وجود دارد اما مشکل اینجاست که فروشنده نیز باید مطمئن باشد که پولش بازمی‌گردد. تجربه‌های عملی نشان می‌دهد وقتی خریدار یک فرش بی‌کیفیت را به‌صورت اقساطی می‌خرد، معمولا یک‌سوم پول را ابتدا پرداخت می‌کند و باقی اقساط را در طول استفاده می‌پردازد اما همین‌که ایرادات فرش آشکار می‌شود، خریدار در پرداخت اقساط دچار تردید می‌شود و بین مشتری و فروشنده اختلاف ایجاد می‌شود. مشتری می‌خواهد فرش را پس دهد و فروشنده نمی‌پذیرد. این مشکلات فراوان ایجاد کرده است بنابراین اگر صنعت فرش دستباف بخواهد موفق شود، باید به دو نکته کلیدی توجه کند: حفظ اصالت در طرح، مواد اولیه و بافت و حرکت به‌سمت هنر، نه تولید صرفا تجاری. اگر هدف تولید انبوه و رقابت در بازار تجاری باشد، فرش دستباف هیچ شانسی در برابر فرش ماشینی یا فرش خارجی ندارد. قیمت بافنده ایرانی حداقل سه برابر بافنده افغان است. فرش ماشینی هم‌اکنون با هزینه بسیار کمتر تولید می‌شود و حتی نمونه‌های ماشینی پشمی تولید شده‌اند که از نظر ظاهری تفاوتی با دستباف ندارند و با قیمت بسیار پایین‌تری به بازار می‌رسند.

بازگشت به اصول ۱۰۰ساله؛ راه نجات فرش دستباف

جناتی کاشانی بیان کرد: برای اینکه فرش دستباف جایگاه خود را حفظ کند باید به همان اصولی بازگردد که ۱۰۰سال پیش نیز اساس تولید بود: انتخاب پشم درجه‌یک، استفاده از رنگ‌های گیاهی، طراحی حرفه‌ای و بافت هنری نه صرفا کف‌پوشی. در گذشته اگر قرار بود فرشی با کیفیت بالا تولید شود، در شهرهای بزرگ بافته می‌شد؛ طراح حرفه‌ای دستمزد می‌گرفت، رنگرز متخصص رنگ‌های گیاهی را تهیه می‌کرد و برای انتخاب پشم نیز دقت می‌شد. حتی گوسفند را طوری پرورش می‌دادند که کیفیت پشم آن بهتر باشد، نه کیفیت گوشت.  امروز از آن گله‌های اصیل تقریبا اثری نمانده است. مثلا در زابل که زمانی یکی از بهترین مناطق تولید پشم بود، تولید اکنون به ۱۰تا ۱۵تن کاهش یافته است در حالی که در گذشته پشم زابل برای بافت فرش‌های بزرگ‌پارچه در کاشان و آذربایجان استفاده می‌شد. امروز با افزایش قیمت‌ها و شرایط اقتصادی، دیگر کسی به اینکه پشم از چه نوعی است توجهی نمی‌کند بلکه تنها چیزی که اهمیت دارد این است که فرش از نظر ظاهر «ریز» به نظر برسد یا دو چله ابریشم داشته باشد. در حالی که فرش اصیل تعریف دیگری دارد و بازار داخلی و خارجی همیشه برای محصولات اصیل جا داشته و خواهد داشت.

لزوم ایجاد سیستمی منسجم برای شناسنامه‌دار کردن فرش‌ها

عضو هیات مدیره اتحادیه تولیدکنندگان و صادرکنندگان فرش دستباف ایران  اضافه کرد: در طول تاریخ، بازار فرش چه داخلی و چه خارجی همواره جایگاه خود را داشته است. اگر سیستمی برای شناسنامه‌دار کردن فرش‌ها ایجاد شود، می‌تواند تا حدی جلوی فروش فرش‌های بی‌کیفیت به‌جای باکیفیت یا فروش فرش‌های افغانی و پاکستانی به‌عنوان فرش ایرانی را بگیرد. البته اکنون نیز نوعی سیستم شناسنامه‌دهی وجود دارد اما به‌صورت جامع و فراگیر اجرا نمی‌شود زیرا چنین سیستمی نیازمند حمایت‌های بالادستی و سرمایه‌گذاری دولتی است. در فرش ایرانی تنها «محل بافت» اهمیت ندارد بلکه باید طرح، مواد اولیه، رنگ، پود، رج‌شمار، کیفیت رنگرزی، زمان بافت و حتی مدت‌زمان تکمیل فرش نیز ثبت شود. برای تشخیص این ویژگی‌ها به کارشناسان متخصص نیاز بوده و کار کارشناسی هزینه‌بر است. مثلا اگر فرشی در اصفهان بافته شده باشد و مرکز شناسایی در تهران باشد، ارسال فرش برای بررسی هزینه رفت‌وآمد دارد. علاوه بر آن باید اطلاعات در جایی ثبت، ضبط و آرشیو شود و این روند نیازمند ساختار و بودجه است. نمونه‌ای که مشاهده کردم این بود که یکی از دوستان فرشی را برای کنترل کیفیت به سوییس ارسال کرده بود و برای هر فرش حدود ۵۰۰۰‌دلار هزینه پرداخت کرده بود. حالا اگر در ایران هم بخواهیم این سیستم را دقیق اجرا کنیم، بازهم هزینه قابل‌توجهی خواهد داشت بنابراین بدون سرمایه‌گذاری و نظارت در سطح ملی، اجرای چنین سیستمی دشوار است. چند سال است که ما درباره شناسنامه‌دار کردن فرش بحث می‌کنیم اما یکی از موانع اصلی ذهنیت منفی و فضای مسمومی است که در بخش‌های دولتی و اقتصادی وجود دارد. برخی تصور می‌کنند شناسنامه‌دار کردن فرش یعنی افشای اطلاعات مالی یا دارایی‌های افراد. به همین دلیل مقاومت‌هایی شکل می‌گیرد در حالی که این کار اقدامی ملی برای حفظ ارزش فرش ایرانی است. به ‌طور کلی شناسنامه‌دار کردن فرش اقدامی مطلوب و ضروری است اما نیازمند یک سیستم سراسری و حتی بین‌المللی است. در برخی کشورها این مسیر آغاز شده است. مثلا بحث استفاده از بلاکچین برای فروش اشیای آنتیک و ثبت سوابق آنها مطرح شد اما هنوز به مرحله اجرا نرسیده است. علت این است که با اجرایی‌شدن چنین طرح‌هایی، فرش ارزش بالاتری پیدا می‌کند و وقتی ارزش افزایش می‌یابد، دولت باید برای آن هزینه، بودجه و برنامه داشته باشد. وقتی چنین بودجه‌ای تخصیص داده نمی‌شود، طبیعی است که روند شناسنامه‌دار کردن نیز با مشکل مواجه شود.

ضرورت تشکیل وزارتخانه مستقل فرش

عضو هیات مدیره اتحادیه تولیدکنندگان و صادرکنندگان فرش دستباف ایران عنوان کرد: در همین رابطه چند روز پیش با یکی از دوستان ازبکستانی صحبت می‌کردم. جالب است بدانید ازبکستان پس از چین دومین کشور صادرکننده ابریشم جهان است و آنقدر این صنعت برای دولت‌شان اهمیت دارد که یک وزارتخانه مستقل برای ابریشم تاسیس کرده‌اند و صنایع مرتبط از جمله پارچه و فرش را زیرمجموعه آن قرار داده‌اند. ما هم باید وزارت فرش داشته باشیم. اگر چنین نگاه و اهمیتی وجود داشت، وضعیت صنعت فرش ایران کاملا متفاوت بود. سال‌هاست که در جلسات مختلف گفته‌ایم اگر دولت بخواهد هم مشکل اشتغال را حل کند، هم مهاجرت بی‌رویه از روستاها را کاهش دهد، هم از خروج ارز جلوگیری کند و هم ارزآوری غیرنفتی داشته باشد، باید به فرش دستباف اهمیت بدهد. همه زیرساخت‌ها و ظرفیت‌های پایه در این صنعت وجود دارد. بسیاری از فعالان قدیمی بازار ده‌ها سال تجربه ارزشمند دارند؛ تجربه‌هایی که رایگان به دست نیامده است اما از این تجربه‌ها استفاده نمی‌شود. فرش دستباف ایران می‌تواند سهم بزرگی در صادرات غیرنفتی داشته باشد. با وجود کوچک‌شدن بازار جهانی فرش دستباف، یکی از دلایل اصلی کاهش فروش جهانی این است که ایران از گردونه عرضه جهانی کنار رفته است. محصولی که زمانی «فرش ایرانی» نام داشت، برای بازار جهانی یک کالای خاص و بی‌رقیب بود اما اکنون این موقعیت از دست رفته است.

سقوط صادرات فرش از ۲‌میلیارد دلار به ۵۰میلیون دلار

ایران زمانی از صادرات ۲‌میلیارد دلار فرش دستباف برخوردار بود اما امروز این رقم به حدود ۵۰‌میلیون دلار رسیده است. غیبت فرش ایرانی فقط بازار داخلی را نابود نکرده بلکه بازار جهانی را نیز خراب کرده است زیرا بخش مهمی از اعتبار و هویت بازار جهانی فرش، بر دوش ایران بود. حالا که ایران از این عرصه کنار رفته، کل بازار دچار رکود شده است. بخشی از این وضعیت سیاسی و بخشی اقتصادی بوده اما نتیجه نهایی روشن است: نبودن فرش ایرانی در جهان به ضرر کل بازار تمام شده است. بازار جهانی امروز در اختیار کشورهایی مانند هند است. کافی است وارد یکی از بازارهای فرش هند شوید. بدون اینکه نیاز به تخصص داشته باشید، می‌بینید که بازار کاملا استانداردسازی شده و تنوع طرح‌ها محدود به چند مدل مشخص است و همه کارگاه‌ها روی همان الگوها کار می‌کنند اما اگر به کاشان بروید، صدها طرح مختلف می‌بینید. اگر به تبریز بروید، شاید ۲۰۰ نوع نقشه مختلف ببینید. این تنوع زمانی مزیت ایران بود اما اکنون به‌دلیل خروج از چرخه جهانی به ضرر تبدیل شده است.

اخبار برگزیدهصنعت و معدن
شناسه : 560260
لینک کوتاه :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *