لوکاشنکو در آستانه سقوط

به گزارش جهان صنعت نیوز:  استیو کراشو مدیر سیاست‌های نهاد «آزادی از شکنجه» و سردبیر سابق ایندیپندنت در مقاله ای برای این رسانه نوشت: بلاروس در دو هفته گذشته در چنگال دو موج شدید یاس و امید بوده است. اما این سفر هراسناک و در عین حال الهام بخش، به پایان نرسیده است.

خشونت‌هایی تصورناپذیر علیه کسانی اعمال شده که تنها جرمشان، حقیقت‌جویی در مورد نتایج انتخابات ریاست جمهوری و در مورد کشورشان بوده است، و در گذشته اغلب از جانب  سیاستمداران غربی  نادیده گرفته شده‌اند. در این میان، شجاعت گروه‌های صلح طلب به گشایشی معجزه‌آسا دست یافته است که تا همین چند هفته پیش، باورناپذیر بود. شاید لوکاشنکو امیدوار بود که ارعاب و حبس مخالفانش راه را بدون هیچ گونه چالشی در برابر او بگشاید. در عوض، سه زن فوق‌العاده و در صدرشان سوتلانا تیخانوفسکایا پا به عرصه نهادند و بلاروس را بیش از پیش علیه لوکاشنکو متحد کردند.

انقلاب زنان

نامزدی سوتلانا تیخانوفسکایا، رهبر اپوزیسیون بلاروس برای ریاست جمهوری تنها آغاز جنبشی است که زنان این کشور در آن نقشی تعیین‌کننده ایفا می‌کنند. زنان جامعه مردسالار بلاروس از یک تحول دموکراتیک بیشترین بهره را می‌برند.

در بیشتر تصاویری که از اعتراض مخالفان بلاروس به جهان مخابره می‌شود، حضور پررنگ زنان چشمگیر است. تاریخ اعتراض‌های این دور در بلاروس زنانه است و این امری اتفاقی نیست. نامزدی سوتلانا تیخانوفسکایا در مقابل آلکساندر لوکاشنکو که ۲۶ سال بر این کشور مستبدانه حکم رانده، جامعه را عمیقا دگرگون کرده است.

حضور زنان در تظاهرات نه تنها یک لحظه تاریخی در تحولات سیاسی این کشور است، بلکه در حوزه اجتماعی نیز یک سنگ بنا محسوب می‌شود. با همه وابستگی که مردم بلاروس به سنت‌ دارند، اما زنان از یک تحول دمکراتیک بیشترین سود را می‌برند. داده‌های اداره ملی آمار بلاروس  در سال ۲۰۱۸ نشان می‌دهد گرچه زنان سهم عمده‌تری در آموزش عالی و دانشگاه‌ها دارند، اما درآمد آنها به طور متوسط فقط سه چهارم درآمد یک مرد است. هم زمان زنان دو برابر بیشتر از مردان وقت خود را صرف انجام کارهای خانه و رسیدگی به کودکان و افراد سالخورده خانواده می‌کنند و خود باید دوران سالخوردگی را با حقوق بازنشستگی پایینی سر کنند. 

زنان کمتر از یک سوم اعضای دو مجلس بلاروس، مجلس ملی جمهوری بلاروس و مجمع ملی (مجلس عوام و سنا) را تشکیل می‌دهند و تنها ۳۵ درصد مناصب مهم دولتی دارند. در حالی که دستگاه‌های امنیتی تقریباً ۱۰۰درصد در اختیار مردان است و آنها بندرت در بخش‌های آموزش و پزشکی بلاروس حضور دارند، این زنان هستند که در جریان اعتراضات به داد زخمی‌ها رسیدند و از میزان پیامدهای خشونت کاستند.

حتی پس از انتخابات، جسارت و زیاده‌خواهی‌های لوکاشنکو، نمایانگر ضعف او بود. او می‌توانست ادعا کند که نیمی از آرای مردم را از آن خود کرده است که احتمالا چنین نیز بوده است. اما بیجا بودن ادعای او در ربودن «۸۰ درصد» آرا در مقایسه با تنها ۱۰ درصد  برای تیخانوسکایا، بسیاری را ترغیب کرد که برای نخستین بار در زندگی‌شان، برای اعتراض به خیابان‌ها بیایند.

به همین گونه، ظاهرا پنداشته می‌شد که اعمال خشونت علیه کسانی که جرات کرده بودند این دروغ‌ها را به چالش بکشند، به اعتراضات مردم خاتمه دهد. اما در عوض، باوجود خطرات موجود، تعداد کسانی که  به اعتراضات پیوستند نه کمتر، بلکه بیشتر شد. 

اعتراض‌ها نه تنها در مینسک، بلکه در سراسر کشور چند برابر شد.  خدمتگزاران لوکاشنکو که زمانی کاملا به وی وفادار بودند، از افسران پلیس گرفته تا سردبیران رسانه‌ها و سفرای کشور، یا ترس‌شان را از دست دادند یا نوشته‌های روی دیوارها را دیدند، یا چنان که معمول حکومت‌های در حال سقوط است، ترکیبی از هردو را.

به نظر می‌رسد که حکومت در چند روز اخیر با بازداشت معترضان و تهدید به توسل به خشونت، به در دست گرفتن مجدد قدرت مصمم بوده است. وزیر دفاع بلاروس گفت که فرماندهان نظامی باید آماده «جنگ و درصورت لزوم جنگ مسلحانه» باشند، و در مورد بروز یک جنگ داخلی هشدار داد.

چهل سال پیش، واسلاو هاول، ناراضی جمهوری چک و بعدها رئیس جمهوری آن کشور، اراده ملت را «قدرت بی‌قدرتان» توصیف کرد که باوجود همه خطرات، می‌خواهند «با راستی و حقیقت زندگی کنند.» اما اگر لوکاشنکو و ژنرال‌هایش می‌پندارند که خشونت می‌تواند راه‌حلی پایدار باشد، باید به کتاب‌های تاریخشان رجوع کنند. در آلمان شرقی در اکتبر ۱۹۸۹ نیز پیشاپیش اعتراضات شهر لایپزیگ، مقامات تهدید کردند که دست به کشتار جمعی خواهند زد. همانند وزیر دفاع لوکاشنکو، حکومت آلمان شرقی هم تهدید کرد که اعتراض‌ها را توسل به تسلیحات سرکوب خواهد کرد.

دولت بر این تصور بود که تهدید به کشتار، مردم را به ماندن در خانه ترغیب خواهد کرد. در عوض، شجاعت ده‌ها هزارنفردر لایپزیگ خشونت را مغلوب کرد و حکومت را در آخرین لحظه  به عقب نشینی واداشت. یک ماه پس از آن، دیوار برلین فرو ریخت. 

چیزی هم که بارها به عنوان احتمال دخالت روسیه در ماجرا مطرح شده است، می‌تواند دو وجه یا نتیجه داشته باشد. هدف کودتای آگوست ۱۹۹۱ شوروی تفوق بر هرج و مرج و آنارشی گسترده  و تقویت اتحاد جماهیرشوروی بود. کودتا پس از تنها سه روز اعتراض‌های مردمی شکست خورد و خود به جرقه‌ای بدل شد برای فروپاشی شوروی.

اخبار برگزیدهپیشنهاد ویژهسیاسی
شناسه : 132107
لینک کوتاه :
دکمه بازگشت به بالا