برجام و تداوم سایه عوامل بازدارنده در احیای آن

دکتر صلاح‌الدین هرسنی * به‌رغم همه شواهد و نشانه‌هایی که بابت شتاب گرفتن و در نتیجه گشایش نشست‌های برجامی شنیده و مشاهده می‌شود، اما شاهد کاهش شتاب بر روند نشست‌های وین و یا همان تداوم سایه عوامل بازدارنده در احیای برجام هستیم. در واقع، چراغ‌های سبزی که در پاره‌ای از موارد بنا بر شرایط پیش‌برنده در روند‌های مذاکرات روشن می‌شوند، اما تحت شرایط و ماهیت تقاضاها به سرعت قرمز می‌شوند و پیغام و پسغام‌ها، نرسیده پس گرفته می‌شوند. به این ترتیب سیر و توالی برخی از رویداد‌ها سبب می‌شود که شتاب موجود بر نشست‌های وین کاهش یابد.

 در این ارتباط و با توجه به جدیدترین شواهد و نشانه‌ها، قرار بود که واشنگتن ۱۰۰۴ تحریم دولت ترامپ و یا همان تحریم‌های مغایر با برجام را در کنار تحریم‌های مربوط به نهاد رهبری و شخصیت‌ها بردارد. بنابراین و با توجه به این آمادگی واشنگتن، این انتظار به وجود آمد که تا رسیدن به توافق نهایی به منظور احیای برجام تا پایان دولت روحانی راهی نمانده و تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای خواهد توانست مشکل با واشنگتن بر سر برجام را به اتمام رساند. حال با وجود اعلام آمادگی واشنگتن بابت رفع تحریم‌های مربوط به نهاد رهبری و شخصیت‌ها، فرانسه به عنوان یکی از شرکای اروپایی برجام اعلام کرده که واشنگتن باید رفتار‌های منطقه‌ای و برنامه‌های موشکی ایران را به بخش لاینفک نشست‌های وین تبدیل و این برنامه‌ها را با ایران مذاکره کند، چرا که چه اروپا و چه واشنگتن و متحدان، رفتارهای منطقه‌ای ایران را به عنوان رفتار‌های ثبات‌زدا و نفوذ بدخیم تعبیر کرده و این رفتار‌ها را به همراه برنامه‌های موشکی بالستیکی، عامل اصلی اختلال در نظم ژئوپلیتیکی منطقه غرب آسیا دانسته و این دست از رفتار‌ها و برنامه‌ها را بالقوه خطری برای واشنگتن، اروپا و متحدان در منطقه به حساب می‌آورند. بنابراین و تحت نگرش و نگره مقامات اروپا به ویژه پاریس، اگر نشست‌های وین نتواند منجر به جرح و تعدیل رفتار‌های منطقه‌ای ایران در هندسه ژئوپلیتیک غرب آسیا شود، در آن صورت رفتار‌های منطقه‌ای و برنامه‌های موشکی ایران یک خطر بالقوه ابتدا برای متحدان منطقه‌ای آنها مانند ریاض، تل‌آویو و ابوظبی و سپس تهدیدی برای اروپا خواهد بود، چرا که ایران در پرتو دکترین‌های دفاعی خود به سطح بالایی از توان بازدارندگی رسیده و در صورت لزوم خواهد توانست از رهگذر موشک‌های نقطه‌زن خود، اروپا را در تیررس حملات موشکی قرار دهد. این تقاضای پاریس در شرایطی تاکید می‌شود که ایران قویا اعلام کرده است مسائل منطقه‌ای و موشکی قابل مذاکره نیست. البته تقاضای پاریس همسو با مواضع دو ضلع دیگر تروئیکای اروپایی برجام یعنی برلین و لندن نیز هست و مواضع آنها نیز با مواضع پاریس همسو است. به عبارت دیگر، لندن و برلین نیز موافقتی با رفتار‌های منطقه‌ای ایران در محیط پرآشوب غرب آسیا ندارند و از نظم برنامه‌های موشکی ایران سخت هراس دارند. البته تقاضای پاریس که یک عامل بازدارنده در بی‌نتیجه ماندن مذاکرات وین است، فقط منحصر به جرح و تعدیل ایران  در رفتار‌های منطقه‌ای و برنامه‌های موشکی نیست. در سطحی دیگر، پاریس دامنه تقاضا‌ها را افزایش داده و در چند نوبت و قویا از واشنگتن خواسته و می‌خواهد که منافع متحدانی چون ریاض به ویژه تل‌آویو را نیز در نشست‌های وین لحاظ کنند. حال و در شرایطی که ایران اجازه نمی‌دهد یک بازیکن عرصه شطرنج ایران با یک بازیکن اسراییلی در  شطرنج مسابقه دهد، چگونه می‌توان انتظار داشت که ایران بخواهد در نشست‌های وین منافع تل‌آویو را در نظر بگیرد؟ قطعا شرط پاریس برای در نظر گرفتن منافع تل‌آویو از سوی تهران در نشست‌های وین یک شرط محال است و فقط ایران به یک چیز رضایت می‌دهد و آن فقط امحا و نابودی کامل اسراییل است.

علاوه بر تقاضا‌های پاریس بابت به زیر مذاکره رفتن برنامه‌های موشکی و رفتار‌های منطقه‌ای ایران، تل‌آویو نیز مجدد و البته تحت حفره‌ها و خلاء‌های امنیتی عملیات خرابکارانه‌ای را در دستور کار قرار داده است. آنگونه که برخی رسانه‌ها نیز اعلام کرده‌اند، تل‌آویو در تازه‌ترین عملیات خرابکارانه خود و مشخصا در دوم تیرماه، یک کارگاه ساخت سانتریفیوژ در حوالی کرج را دچار خسارت‌های جدی کرده است. به نظر می‌رسد این دست از اقدامات خرابکارانه تل‌آیو به بخشی از راهبرد‌های مقامات تل‌آویو تبدیل شده است. در واقع هرگاه نشست‌های وین شتاب می‌گیرد، تل‌آویو دست به اقدامات خرابکارانه می‌زند. هدف اصلی تل‌آویو در این عملیات‌های خرابکارانه، تعویق مذاکرات و بی‌نتیجه کردن آن و در نتیجه امحای برجام است. در واقع این دست از اقدامات خرابکارانه را باید به مثابه دامی برای تهران دانست با این هدف که اسراییل بخواهد تهران را برای بازی در زمینی که اسراییل آن را مهندسی و طراحی کرده است، وادار کند. در شرایط حاضر نیز به نظر می‌رسد که این اقدامات خرابکارانه شدت بیشتری نیز بگیرد، چراکه دولتی که به جای نتانیاهو بر سرکار آمده به مراتب رادیکال‌تر و تندتر در قبال ایران است و دست کمی از نتانیاهو ندارد، ضمن آنکه دکترین (اختاپوس) را برای  مقابله با ایران روی میز دارد. به واقع همزمانی اقدامات مخربانه تل‌آویو با شتاب در مذاکرات وین حامل این پیام است که دولت ایران قصد فریب واشنگتن و غرب را دارد و حضور آنها نه برای نتیجه‌دار شدن برجام بلکه بیشتر برای خریدن زمان و فرصت برای انجام نفوذ‌های بدخیم و در نتیجه مخاطره‌سازی برای واشنگتن و متحدانش در منطقه غرب آسیا است.

جدای از مواضع پاریس و اقدامات خرابکارانه تل‌آویو، مساله دیگری که به مثابه یک عامل بازدارنده در احیای برجام عمل می‌کند، تغییر مواضع  و تغییر در ادبیات برخی مقامات کلیدی در واشنگتن و تهران است. در این ارتباط و اگر چه ادبیات دولت بایدن و  اعضای کابینه او پوششی از انعطاف به خود گرفته و دایره لغات نرم‌تری جایگزین ادبیات سرسختانه دونالد ترامپ شده است، اما آنتونی بلینکن در جدیدترین مواضع خود سریعا اعلام کرد که خروج واشنگتن از این مذاکرات منتفی نیست، چرا که بلینکن میان تداوم مذاکرات در نشست‌های وین با  گسترش برنامه اتمی ارتباط معناداری می‌بیند و سخت معتقد است که اگر ایران به گسترش برنامه اتمی خود یعنی ارتقای سطح بالای سانتریفیوژهای پیشرفته ادامه دهد، به زودی این برنامه به نقطه‌ای می‌رسد که امکان کنترل و مهار آن غیرممکن  و به صورت عملی بازگشت به توافق هسته‌ای بسیار دشوار و سخت می‌شود.

 در ایران نیز دولت نوپایی که قرار است به صدارت رییسی سکاندار هدایت پاستور شود، در اولین نشست رسانه‌ای خود قویا اعلام کرد که سیاست ‌خارجه دولتش از برجام شروع نمی‌شود و به برجام نیز محدود نخواهد شد و راهبرد‌ها برای مقابله با سیاست‌های کارافزایانه و ایران آزاری، باید در سیاست میدان مشخص شوند، نه در حوزه دیپلماسی. ضمن آنکه شرط مذاکره با واشنگتن برای دولتی چون رییسی ابتدا لغو تمام تحریم‌ها و سپس راستی‌آزمایی آنهاست و بعید است که واشنگتن بخواهد به چنین خواسته‌های تهران در نشست‌های وین و یا نشست‌های محتمل دیگر تن دهد.

 اما کلیدی‌ترین عاملی که می‌تواند موجب تاخر در نتایج وین حول برجام شود، انقضای توافقنامه میان ایران و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی بر سر پروتکل الحاقی است که به زودی پایان می‌یابد. حال  اگر این توافق بدون چشم‌اندازی برای گشایش‌های برجامی منقضی شود، به منزله امحای برجام و آخرین میخ بر تابوت آن خواهد بود. تردیدی نیست که اگر این توافق بدون چشم‌اندازی برای گشایش‌های برجامی باشد، احتمال اجماع گسترده علیه ایران و کلید خوردن مکانیسم احیای تحریم‌های ایران در شورای امنیت زیاد و شرایط، پرتنش‌تر از گذشته می‌شود.

* کارشناس علوم‌سیاسی

اخبار برگزیدهیادداشت
شناسه : 199075
لینک کوتاه :
دکمه بازگشت به بالا