ملزومات بازگشت به قدرت

به گزارش جهان صنعت نیوز:  منتها به همین سادگی هم نیست و پا گذاشتن در این وادی ملزوماتی دارد. مثلا «دولت در سایه» نباید درگیر اختلافات درون‌جریانی عمیق خود باشد، چنانچه اصلاح‌طلبان امروز هستند. همچنین نباید دستش از سرمایه اجتماعی آن‌قدر خالی شده باشد که قدرت نمایندگی طیفی از جامعه را نداشته باشد.

 اصلاح‌طلبان از این جهت نیز مشکلات جدی دارند. ضمن اینکه بعد از انتخابات اخیر دیگر به داشتن یک لیدر با نفوذ کلام آنچنانی هم مفتخر نیستند. در مجموع همه این مسائل است که می‌توان و باید به توانایی این جریان در تبدیل شدن به دولت در سایه، تردید کرد.

ظرفیت بازسازی و بازگشت

سیاسیون در این جبهه اما یا متوجه وخامت اوضاع نیستند، یا هنوز سعی در سرخ کردن صورت خود با سیلی دارند؛ همین است که می‌بینیم اغلب از توانایی و ظرفیت این جریان برای احیای خود و بازگشت به موقعیت پیشین می‌گویند.

مثلا جلال‌ جلالی‌زاده، عضو حزب اتحاد ملت از جمله کسانی است که ظرفیت تبدیل شدن به «دولت در سایه» و در عین حال بازگشت به قدرت را در جریان اصلاح‌طلب می‌بیند. او به‌رغم وضعیت فعلی این جریان به آینده گفتمان اصلاح‌طلبی امیدوار است و در مصاحبه با «جهان‌‌صنعت» می‌گوید: «مساله مهم اینجاست که اصلاح‌طلبان بتوانند از تجربه احزاب کشورهای دیگر استفاده کنند. باید چگونگی عملکرد یک حزب شکست‌خورده را بدانند و با پذیرش شکست خود، به آسیب‌شناسی عوامل درونی و بیرونی آن بپردازند. به این ترتیب قطعا خواهند توانست خودشان را برای رقابت‌های آتی آماده کنند.»

وی با تاکید بر اینکه «این وضعیت به معنی نابود شدن و از بین رفتن اصلاح‌طلبی نیست» گفت: «فکر و اندیشه همیشه ماندگار است و طرفداران این اندیشه می‌توانند با ترویج نگاه خود بین مردم و زدودن اشتباهات و رفع کردن نقاط ضعف، همچنین برجسته کردن نقاط قوت اصلاح‌طلبی در جذب بیشتر مردم موفق باشند. به خصوص که اکنون حکومت هم یکدست شده و نقاط ضعف و قوت آنان نیز مشخص خواهد شد. بر این اساس عملکرد دولت سیزدهم در فراز و نشیب جریان اصلاح‌طلبی نقش موثری خواهد داشت.»

این فعال سیاسی اصلاح‌طلب در پاسخ به اینکه آیا هنر اصلاح‌طلبان از این پس احیای خود و زمینه‌سازی برای بازگشت به قدرت خواهد بود یا توانایی تبدیل شدن به دولت در سایه و یک جریان منتقد قوی را نیز دارند؟ گفت: «اصلاح‌طلبان حتما این ظرفیت، استعداد و توانایی را دارند که ضمن بازسازی و ترمیم خود، به عنوان ناظر بر رقیب از دولت جدید مراقبت کرده و با بیان نقاط ضعف و قوت آن نقش‌آفرینی موثری داشته باشند.»

وی تاکید کرد که «اصلاح‌طلبان از نظر داشتن امکانات علمی و قدرت تحلیل کمبود نداشته و نیروهای برجسته و توانمندی دارند.» او گفت: «مشکل اصلاح‌طلبان فقط تشتت آرا و فرصت‌طلبی برخی افراد است که سبب می‌شود در برخی بزنگاه‌ها  با چالش مواجه شوند.»

جلالی‌زاده در پاسخ به پرسش دیگری مبنی بر اینکه آیا اصلاح‌طلبان برای تبدیل شدن به دولت در سایه نیازمند یک رهبری قوی و منسجم هستند یا با همین اوضاع آشفته بعد از انتخابات نیز می‌توانند به چنین نقش‌آفرینی‌ای امیدوار باشند؟ گفت: «اصلاح‌طلبان باید به سوی تشکیل یک حزب قدرتمند متشکل از نیروهای مدبر، شجاع و باسواد بروند. اگر بتوانند اقدام به تشکیل یک حزب  با پایگاه مردمی قوی کنند حتما می‌توانند هم دولت در سایه باشند و هم به عنوان یک تشکل سیاسی ناظر قوی عملکردها و اقدامات دولت سیزدهم را پیگیری و نظارت کنند.»

راه‌های کنشگری

مصطفی درایتی، دیگر فعال سیاسی اصلاح‌طلب نیز همچنان به آینده این جریان خوشبین است و تصور می‌کند که می‌توان با اثبات مطالبه‌محوری به مردم، جایگاه پیشین را بازیافت و اثرگذاری‌هایی نیز در قدرت داشت.

او با اشاره به اینکه «انتخابات یک تجربه سیاسی است و نقاط ضعف و قوت افراد و احزاب را نشان می‌دهد» به «جهان صنعت» گفت: «اصلاحات باید با توجه به این تجربه سیاسی اخیر نقاط ضعف و قوت خود را شناخته و آن را پوشش دهند. در مرحله بعد نیز خواهند توانست که در قدرت نقش داشته باشند.»

درایتی با تاکید بر اینکه «نقش‌آفرینی در دولت صرفا مستلزم حضور در قدرت نیست» گفت: «برای ایفای نقش از بیرون قدرت نیز راه‌هایی وجود دارد و اصلاح‌طلبان می‌توانند مسیر سیاست‌ورزی خود را پیدا کنند. یکی از این راه‌ها تبدیل شدن به دولت در سایه و رصد جریان حاکم است. نقادی جدی از کردار و عملکرد دولت سیزدهم می‌تواند یکی از راه‌های ایفای نقش اصلاح‌طلبان باشد.»

وی افزود: «راه‌های دیگری نیز برای کنشگری در چارچوب قدرت وجود دارد مثلا می‌توان با مطالبه‌گری جدی و اثبات توجه به شعارهایی که در ایام انتخابات از آن استفاده شده، نظر مردم را جلب کرد و نهضت مطالبه‌گری را ادامه داد. قبل از آن اما این جریان سیاسی باید به نحو جدی موقعیت و نقاط ضعف و قوت خود را بررسی و ارزیابی کند.»

این فعال سیاسی در پاسخ به اینکه آیا اختلافات درون‌جریانی، کاسته شدن از نفوذ کلام رهبران اصلاحات و ریزش سرمایه اجتماعی این فرصت را به اصلاح‌طلبان خواهد داد که از بیرون قدرت‌، بر قدرت اثر بگذارند؟ گفت: «اصلاح‌طلبان یا هر جریان سیاسی دیگری قرار نیست در پی هر کنش خود به موفقیت برسند. شکست نیز بخشی از بازی سیاست است و دفعه اول نیز نیست که چنین اتفاقی رخ داده است. مساله مهم در شرایط موجود این است که اصلاح‌طلبان بدانند چطور خود را بازسازی کرده و به جایگاهی که قدرت خود را از آن می‌گیرند، توجه داشته باشند. به هرحال در این مدتی که آقای روحانی بر مسند قدرت بود، برخی تصور کردند که نگاه برخی اصلاح‌طلبان بیش از مردم به قدرت است و گمان کردند که اصلاح‌طلبان مردم و مطالبات آنان را فراموش کرده‌اند، درحالی که قرار بود قدرت وسیله پیشبرد مطالبات مردم باشد. در چنین شرایطی باید متوجه ضعف‌‌های گفتمانی و جهت‌گیری‌های اشتباه خود باشیم تا آنچه که از دست رفته است، بازیابی شود.»

درایتی تاکید کرد: «مردم اگر ببینند این جریان کنار آنها ایستاده و نه قدرت، یا اینکه برای پیگیری مطالبات آنان هزینه هم می‌دهد، زمینه احیای این جریان فراهم خواهد شد لذا امکان اثرگذاری بر قدرت نیز ایجاد می‌شود.»

سه‌گانگی دردسرساز

محمدصادق کوشکی، فعال سیاسی اصولگرا اما اصلا با اصلاح‌طلبان خوشبین به دولت در سایه شدن، موافق نیست. او در گفت‌وگو با «جهان‌صنعت» دلایل خود را برشمرده و می‌گوید: «در بسیاری از جاهای دنیا اینکه دو یا چند جناح سیاسی در قالب حزب و تشکل رقابت کرده و هر بار که یکی برنده می‌شود، دیگری به جریان منتقد تبدیل شود، به یک عرف تبدیل شده، اما نکته قابل توجه اینجاست که همه آن احزاب و تشکل‌ها، یک اصل یعنی قانون اساسی و اصول کشور خود را پذیرفته و به آن پایبند هستند. یعنی به دنبال یک تغییر اساسی در مبانی نیستند.»

وی افزود: «جریان اصلاح‌طلب در ایران اما از این جهت دچار یک بلاتکلیفی است. برخی از اصلاح‌طلبان این قانون اساسی را قبول داشته و قائل به فعالیت در چارچوب آن هستند. برخی دیگر اما به تغییر کلان در قانون اساسی معتقدند و گروه دیگری نیز به تغییر جمهوری اسلامی از طریق روش‌های مدنی فکر می‌کنند. به همین خاطر هم دچار آشفتگی هستند.»

کوشکی تاکید کرد: «در چنین حالتی اصلاح‌طلبان نمی‌توانند دولت در سایه یا جناح منتقد دارای پایگاه اجتماعی باشند و بر اساس آن کار کند، برنامه داشته باشند و فعالیت کنند. اصلاح‌طلبان تا این مشکل را از ریشه حل نکنند، نمی‌توانند در قالب یک اپوزیسیون- اپوزیسیون در چارچوب و نه برانداز- مثل همه جای دنیا به عنوان جناح اقلیت فعالیت کنند.»

وی گفت: «این جریان سیاسی اگر می‌خواهد عرف رایج در جهان را بپذیرد باید تکلیف خودش را روشن کند و معلوم شود که این قانون اساسی را قبول دارد یا دنبال تغییرات کلان است. مادامی که این سه‌گانگی در درون جناح اصلاحات وجود داشته باشد، تبدیل شدن به جناح اقلیت فعال و موثر بعید است.»

جمع‌بندی

آنچه کوشکی درباره میل برخی اصلاح‌طلبان به براندازی نرم می‌گوید ادعایی است که «جهان صنعت» قادر به تایید و تکذیب آن نیست اما اصرار وی به ناتوانی این جریان برای ایفای نقش اقلیت موثر و یا حداقل دشواری مسیرشان، موضوع قابل تاملی است. دلیلش نیز وقتی است که به اعتراف بسیاری از نیروهای این جریان باید صرف اثبات برادری با مردم شود. بعد از آن نیز مساله اختلافات درون‌جریانی که یکی از مصادیق آن همین اختلاف نظر درباره مرجع بودن قانون اساسی فعلی است، مطرح خواهد شد. بگذریم از ضرورت حضور یک لیدر مقتدر که کلامش از سوی بدنه اجتماعی مورد بی‌توجهی قرار نگیرد.

اخبار برگزیدهپیشنهاد ویژهسیاسی
شناسه : 200747
لینک کوتاه :
دکمه بازگشت به بالا