مقاومت و قهرمانی: از خرمشهر تا کی‌یف

دکتر صلاح‌الدین هرسنی *

درست ۴۱ سال پیش صدام‌حسین که با کودتای حزب بعث علیه عبدالکریم قاسم و سپس استعفای اجباری احمد حسن البکر در عراق به قدرت رسیده بود، سرمست از قدرت‌یابی به همراه الیگارشی قدرت یعنی همان وزرا از جمله: محمدسعید الصحاف، طارق عزیز، عزت‌ابراهیم الدوری، عدنان خیرالله، طه یاسین رمضان، علی حسن المجید، برزان تکریتی و ماهر عبدالرشید به ایوان کاخ ریاست‌جمهوری آمد و با تفنگ معروفی که بر دست داشت تیری را به منزله شروع نبرد قادسیه علیه ایران به هوا شلیک کرد.

از نبرد قادیسه صدام در ادبیات سیاسی و روابط بین‌الملل به جنگ اول خلیج‌فارس یاد می‌شود که حتی گفته شده است طولانی‌ترین جنگ متعارف در قرن بیستم میلادی و دومین جنگ طولانی این قرن پس از جنگ ویتنام بود که نزدیک به هشت سال به طول انجامید. البته تا قبل از شروع نبرد قادسیه صدام، روابط ایران و عراق به شدت تیره‌وتار بوده و تا پیش از انقلاب این دو کشور در مواردی درگیر جنگ بودند تا آنکه در پیمان‌نامه ۱۹۷۵ الجزایر به ابتکار هواری بومدین رهبر الجزایر و از شخصیت‌های برجسته جنبش عدم تعهد، ایران به ‌طور ضمنی پذیرفت که در ازای رفع اختلافات مرزی آبی در اروندرود بر اساس خط تالوگ، دست از حمایت از کردهای عراق بردارد. اما با قدرت‌یابی صدام سیاست ایرانی‌ستیزی در دستور کار قرار گرفت. در واقع صدام متوجه سقوط شاه ایران به عنوان ژاندارم خلیج‌فارس شده بود و تلاش داشت تا نقشی که پیش از آن محمدرضا پهلوی ایفا می‌کرد را برعهده گیرد. او برای این کار نیاز به مرز آبی کافی و تسلط بر خلیج‌فارس داشت. عراق از زمان عبدالکریم قاسم، خوزستان را بخشی از عراق می‌دانست که توسط حکومت عثمانی به ایران تقدیم شده بود و به همین دلیل از تجزیه‌طلبان خوزستان حمایت می‌کرد. از سوی دیگر حوادث پس از انقلاب، علی‌الخصوص تصفیه افسران بلند‌پایه ارتش بعد از وقوع کودتای عقیم نوژه، صدام‌حسین را به این ارزیابی و نتیجه رساند که این بار ایران توان دفاع در برابر حملات او را نخواهد داشت و او می‌تواند در عرض یک هفته تهران را فتح کند. با این محاسبات، حمله به ایران به صورت رسمی در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ برابر ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ شروع شد. در ابتدای جنگ عراق با استفاده از عنصر غافلگیری موفق شد بخش‌هایی از خاک ایران در خوزستان را اشغال کند، اما طولی نکشید که حماسه و مقاومت یکپارچه ملت شریف ایران بیشتر مناطق اشغالی از جمله خرمشهر را آزاد کرده و از سال ۱۳۶۲و از رهگذر سلسله عملیات‌هایی، جنگ را به داخل خاک عراق کشاند. همین مقاومت اجازه نداد که پان‌عربیسم، نوسازی اقتصادی و سوسیالیسم مورد نظر صدام به بار بنشیند، چون صدام خود را مانند جمال عبدالناصر یک رهبر انقلابی سکولار و نوگرای اجتماعی در محافل کلاسیک دنیای عرب می‌دانست.

همین کنش و عملی که صدام در قبال ایران انجام داد، بدون شباهت به عمل و اقدام ولادیمیر پوتین در لشکرکشی زمینی، هوایی و دریایی به اوکراین نیست. البته در میان رهبران جهان تنها صدام یا پوتین نیستند که تحت تمایلات کیش شخصیت و عقده‌های نارسیسمی و اسباب خودبزرگ‌بینی دچار این اشتباه محاسباتی شده‌اند. روزگاری آدولف هیتلر رهبر جنبش سوسیال ناسیونال آلمان تلاش داشت که از احساسات ناسیونالیستی بخش‌های عمده‌ای از طبقات ماقبل سرمایه‌داری ضد قرارداد ورسای و دیگر مظاهر تحقیر آلمان بهره بگیرد که گرفت. هیتلر متفقین و اروپا و به ویژه دولت ویشی در فرانسه را شکست داد، اما نبرد استالینگراد یعنی شهری در کرانه رود ولگا در شوروی سبب شد که هیتلر به جهت سرمای سیبری زمینگیر شود و چاره‌ای جز خودکشی نداشته باشد.

در کنار صدام، پوتین و هیتلر رهبری جوان و ماجراجوی دیگری وجود دارد که متعلق به آسیای خاوری و مشخصا شبه‌جزیره کره و میراث‌دار کیم ایل سونگ است. او کیم جونگ اون است که در پی درگذشت کیم جونگ ایل، رهبر پیشین کره‌شمالی در ۲۷‌سالگی به قدرت رسید و هم‌اینک به عنوان دبیر اول حزب کارگران کره‌شمالی در زمره جوان‌ترین رهبران جهان محسوب می‌شود. تمام هم ‌و غم کیم جونگ اون به بستن مرز‌های کشورش به سوی جهان خلاصه شده و در سایه حمایت چین، هرازگاه ماجراجویی‌هایی را از طریق رونمایی و نمایش موشک‌های دوربرد و موشک‌پرانی‌های منظم نقطه‌زن و همچنین آزمایش بمب‌های هیدروژنی انجام می‌دهد. با آنکه کیم جونگ اون در حیات سرزمینی شبه‌جزیره قدرت بازدارندگی و دفاعی بالایی در قبال ژاپن و همسایه جنوبی‌اش یعنی کره‌جنوبی دارد، اما هیچ‌گاه توان دفاعی خود را دستمایه حمله و خونریزی مردم آسیای خاوری نکرده و نشان داده که در محاسبات خود عاقل‌تر از پوتین، صدام و هیتلر است. البته همه این رهبران در یک نقطه مهم یعنی جنون و تباهی مشترک هستند. آنان را می‌توان به معنی جاعلان رویای مردمان سرزمین خود دانست. اگر صدام و هیتلر و کیم جونگ اون با القای عظمت‌طلبی و سروری جهان درصدد جعل رویا‌های مردمان بغداد، برلین و پیونگ یانگ هستند، قطعا ولادیمیر پوتین برای مردم فدراسیون روسیه کابوس به‌انتها‌رسیده این رویاست و راهی را که می‌رود به ترکستان است. حال در اینجا بیان تمایزات و تشابهات این رهبران ماجرا زیاد اهمیتی ندارد و شاید برای ارباب نظر هرگونه توضیح بیشتر به مثابه خرما بردن به بصره و زیره بردن به کرمان باشد. در این ارتباط یک نکته جدای از تشابهات و تمایزات این رهبران اهمیت بیشتری دارد و آن چیزی جز حماسه و مقاومت نیست. اینکه اگر ابرقدرتی در سایه ماجراجویی و شوالیه‌گری و بهادری بخواهد به کشور دیگری لشکرکشی کند، طبیعی است که مردم و ارتش آن کشور تحت تجاوز بخواهند در برابر تجاوزگر اسلحه به دست گیرند و در راستای وطن‌پرستی و البته براساس اصل داروینیسم اجتماعی طعمه اقویا نشوند. بنابراین اگر مردم و ارتش کشوری در برابر تجاوز کشوری ماجراجو مقاومت کنند نه نیاز به استهزاء دارد و نه نیازمند تحقیر و ناچیز انگاشتن است، بلکه ضرورت دارد که چنین حماسه‌ها و مقاومتی مورد ستایش قرار گیرد. در شرایط حاضر مقاومت مردم اوکراین در قبال ماجراجویی‌های ولادیمیر پوتین از طریق روسو فیل‌های وطنی ما دست‌کم گرفته شده و به جای نمایش شجاعت و دلیری ولادیمیر زلنسکی که لباس رزم به تن کرده و همانند اشرف غنی‌ها و همفکرانش عمل نکرده، او را نماد کمدین و دلقکی دانسته‌اند که زیر لوای خادم ملت این بار در صحنه جنگ نه روی سن تئاتر، دموکراسی را به سخره گرفته است. در این ارتباط، روسو فیل‌های وطنی ما در تحقیر و ناچیز جلوه دادن مقاومت زلنسکی و مردم اوکراین دچار یک خطای معرفتی هستند و آن این است که چون دوست به ظاهر استراتژیک آنها یعنی ولادیمیر پوتین دشمن آمریکا و ناتو است باید، ماجراجویی‌های این نئوتزار به جای مقاومت زلنسکی و ارتشش مورد تمجید و ستایش قرار گیرد. حال باید از این روسو‌ها فیل‌های دوآتشه پرسید که آیا این امکان برایشان قابل تحمل بود که حماسه و مقاومت ملت ایران در قبال جمهوریِ ترس صدام‌حسین از سوی همه ابرقدرت‌ها از جمله انگلیس، فرانسه، آمریکا، آلمان و از همه مهم‌تر اتحاد جماهیر شوروی که به صدام عفلقی میگ و سوخو می‌داد، ناچیز و به تمسخر گرفته می‌شد؟ باید روسو فیل‌ها بدانند که مقاومت محدود به مرز‌های جغرافیایی نیست و در ورای مرز‌های جغرافیایی در حرکت است. بنابراین وقتی، اسلحه‌هایی چون ام‌۱ و ژ‌۳ و کلاشنیکف و یوزی در مقابل ارتش یکدست مسلح قرار می‌گیرد و وقتی تفنگ و قلاب سنگ یا همان فلاخن جای توپ‌ها، کروز‌ها، جای اف‌۳۵‌ها و اف‌۳۶‌ها و پهپاد‌ها را می‌گیرد، آن هم مقاومت است و نمی‌توان آن را از معنی و موضوعیت خارج کرد. قطعا مفهوم مقاومت در خرمشهر و آبادن آن هم با حماسه و دلیری مردم فهیم ایران با مفهوم مقاومت در کی‌یف، خارکیف و خرسون و حتی در (حسنکیف) یعنی محل زادگاه راقم این سطور یکسان است و محتاج تمایز و ناچیز‌انگاری نیست. مهم آن است که مقاومت و ایستادگی بر بزدلی و ترس فائق آید.

* کارشناس مسائل بین‌الملل

اخبار برگزیدهیادداشت
شناسه : 250562
لینک کوتاه :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا