تئوری «پشیمانی» در بازار سهام

احمد یزدان‌پناه *

اینکه بعدا از یک تصمیم‌گیری فردی و جمعی پشیمان می‌شویم و با ‌ای کاش‌ها، زندگی در حال را از دست می‌دهیم شاید قسمتی از زندگی ما شده است؛ اما چرا حسرت و پشیمانی؟ زیرا آنچه می‌خواستیم آن نبوده که رخ داده و توقع و انتظار ما از آن تصمیم‌سازی چیز دیگری بوده است. تئوری پشیمانی یا Regret Theory می‌گوید که مردم وقتی تصمیم غلط و اشتباهی می‌گیرند و انتخاب درستی ندارند عنصر پشیمانی را پیشاپیش در ذهن خود دارند و لذا افراد در تصمیم‌سازی‌های خود این چشمداشت و شاید بتوان گفت این انتظار- که بیشتر از جنس ترس است- را مورد توجه و ملاحظه قرار می‌دهند. ترس از پشیمانی و افسوس، نقش مهمی را در ممانعت فرد از اقدام به کار و یا انگیزه انجام کار، بازی می‌کند.
نظریه پشیمانی بر «رفتار عقلایی» یک سرمایه‌گذار تاثیرگذار است؛ چرا که می‌تواند در تضعیف توانمندی‌های سرمایه‌گذاران در تصمیمات سرمایه‌گذاری و مالی- که می‌تواند به نفع آنان باشد- نقش مخرب بازی کند و بدان‌ها آسیب برساند. برای آنکه رشته بحث از دست نرود اجازه دهید عناصر کلیدی تئوری مزبور را فهرست کنیم:
– محور تئوری پشیمانی بر ترس از پشیمانی در رفتار آدمیان نهاده شده است؛ یعنی بر پایه پیشخورکردن عنصر پشیمانی در تصمیم‌گیری‌های اشتباه.
– این ترس می‌تواند بر رفتار عقلایی مردم در سرمایه‌گذاری‌ها اثرگذاری داشته باشد، چرا که می‌تواند به طور غیرضروری آنان را در تصمیم‌گیری‌ها «ریسک‌گریز» کند و یا آنجا که نباید تقبل ریسک نمایند انگیزه ریسک‌پذیری به آنها بدهد.
– در شرایط استمرار یک بازار گاونشان یا Bull Market که سرمایه‌گذاران خوشبینانه به افق بازار می‌نگرند و قیمت سهام را رو به رشد می‌بینند، تئوری پشیمانی باعث می‌شود برخی سرمایه‌گذاران در بورس‌ها به سرمایه‌گذاری سنگین خود ادامه دهند و آنها را از علامت‌دهی‌های یک سقوط قریب‌الوقوع بازار غافل نماید.
– با روش‌هایی همچون خودکارسازی فرآیند سرمایه‌گذاری، سرمایه‌گذاران می‌توانند ترس خود از تصمیمات نادرست را در حوزه سرمایه‌گذاری کاهش دهند.
در شناخت تئوری پشیمانی
همان‌طور که اشاره شد نظریه پشیمانی در سرمایه‌گذاری می‌تواند سرمایه‌گذاران را «ریسک‌گریز» کند و یا می‌تواند برای آنان در تقبل ریسک بیشتر، انگیزه‌سازی نماید. برای مثال، فرض کنید فردی بر پایه توصیه‌های یکی از دوستان خود دست به خرید (سرمایه‌گذاری) سهام یک شرکت کوچک رشدی* (در مقابل ارزشی) بزند بعد از شش ماه، سهام مزبور از قیمت خرید خود با یک افت ۵۰ درصدی مواجه می‌شود.بنابراین سرمایه‌گذار مزبور آن سهام را می‌فروشد و به قول متخصصان بورس، سهام زیان شناسایی یا تحمل می‌کند. برای اجتناب از این پشیمانی در آینده، آن سرمایه‌گذار تمام سهامی را که آن دوست توصیه می‌کند زیر سوال می‌برد و در مورد آن تحقیق می‌کند و یا سرمایه‌گذار مزبور تصمیم می‌گیرد که هرگز به سهامی که آن دوست توصیه می‌کند توجه جدی نکند؛ علی رغم آنکه خرید آن سهام یک سرمایه‌گذاری «بنیادی» محسوب شود.
برعکس، فرض کنید آن سرمایه‌گذار به توصیه‌های دوست خود درباره خرید آن سهام توجهی نکند و قیمت آنها ۵۰ درصد بالا رود. برای اجتناب و پرهیز از پشیمانی و حسرت از دست دادن فرصت‌های بازار سهام، سرمایه‌گذار مزبور ریسک‌گریزی کمتری پیدا می‌کند و ممکن است در آینده هر سهمی را که آن دوست معرفی و توصیه می‌کند بدون هیچ بررسی و تحقیقی خریداری نماید!
تئوری پشیمانی و روانشناسی
اگر سرمایه‌گذاران از «روانشناسی تئوری پشیمانی» فهم، درک، شناخت و آگاهی داشته باشند می‌توانند تاثیر آن عنصر پشیمانی را حداقل‌سازی نمایند. برای سرمایه‌گذاران لازم است به چگونگی اثرگذاری پشیمانی در تصمیمات سرمایه‌گذاری خود در گذشته توجه خاص نمایند و وقتی به فرصت جدیدی در بازار سهام و بورس‌ها می‌نگرند این عنصر مهم را به حساب آورند و در محاسبات خود لحاظ کنند. برای مثال، یک سرمایه‌گذار ممکن است حرکت عظیم در روندها را در نظر نگیرد و تنها بر پایه حرکت لحظه‌ای سهام یا momentum تصمیم به مبادله بگیرد و سعی کند حرکت معنی‌دار و مهم بازار را دریابد. سرمایه‌گذار مزبور باید برای فرصت‌هایی که از دست داده درک درستی از پشیمانی داشته باشد و قبل از آنکه تصمیم به سرمایه‌گذاری در روند سهم جدید بگیرد به آنها توجه نماید.
تئوری پشیمانی و سقوط بازار سهام
در سرمایه‌گذاری، «تئوری پشیمانی» و «ترس» از جا ماندن از فرصت‌های بازار سهام (که اغلب به صورت مخفف «FOMO» از آن یاد می‌شود) غالبا دست در دست هم دارند. این امر به خصوص در طول زمان‌هایی که «بازار گاونشان» بسط و توسعه می‌یابد بروز و ظهور می‌کند؛ یعنی وقتی قیمت اوراق بهادار مالی رو به افزایش هستند و سرمایه‌گذار خوش‌بین است که این روند باقی می‌ماند. ترس ناشی از «از دست دادن یک فرصت یا همان Missing Out کسب سود» در این شرایط می‌تواند حتی اکثر سرمایه‌گذاران محافظه‌کار و ریسک‌گریز را بدون آنکه به علائم هشداردهنده بازار توجه داشته باشند- که سقوط زودهنگامی در راه است- عاشقانه و نه عاقلانه به سوی بازار سهام بکشاند. (وضعی که در بازار سهام ما رخ داد و کاستی‌های مقام ناظر و عدم اطلاع‌رسانی‌ها و آگاهی دادن‌ها، بورس سهام را از سرمایه اجتماعی یعنی «اعتماد» دور کرد).
شور غیرعقلایی طمع‌محور
یکی از جملات معروف منسوب به رییس کل سابق بانک مرکزی ایالات متحده– آلن گرین اسپن- آن است که گفته بود جوگیرشدن و شور غیرعقلایی و افراطی و هجوم به بازار سهام می‌تواند قیمت سهام را بدون هیچ گونه توجیه منطقی بر مبنای بنیادی آن، بالا ببرد. این خوش‌بینی بی‌مورد می‌تواند به الگوی رفتاری بادوام و ثابت سرمایه‌گذاری منجر شود. سرمایه‌گذاران به این معتقد می‌شوند که افزایش اخیر قیمت سهام نویدبخش آینده است و لذا به سرمایه‌گذاری‌های سنگین خود در بورس ادامه می‌دهند. اینجاست که حباب قیمتی دارایی‌ها شکل می‌گیرد که مثل هر حبابی در نهایت می‌ترکد و به فروش عجولانه و با ترس و لرز یا Panic-Selling منجر می‌شود. این سناریو می‌تواند به افت شدید فعالیت‌های اقتصادی جامعه یا رکود اقتصادی منتهی شود. در اقتصادهای غرب مثال‌های متعددی را می‌توان یادآوری کرد؛ از جمله سقوط بازار سهام در سال ۱۹۲۹، سقوط بازار سهام در سال۱۹۸۷، سقوط دات‌کام‌ها در سال ۲۰۰۱ و بحران مالی سال‌های ۲۰۰۸-۲۰۰۷٫
تئوری پشیمانی و فرآیند سرمایه‌گذاری
همان‌طور که اشاره شد، سرمایه‌گذاران می‌توانند ترس ناشی از پشیمانی تصمیمات نادرست سرمایه‌گذاری خود را با خودکار نمودن فرآیند سرمایه‌گذاری کاهش دهند. بدین معنی تصمیم‌سازی سرمایه‌گذاری را در تصمیمات سختی همچون «چه بخریم؟ چه وقت بخریم؟ و چه مقدار بخریم؟»، تحت قواعد خاصی فرموله و اتومات می‌نمایند. سرمایه‌گذاران می‌توانند استراتژی‌های معاملاتی خود را خودکار کنند و یا از الگوریتم برای اجرا و مدیریت معاملات خود بهره‌مند شوند. شاید مفید فایده باشد که به یکی از ابعاد مهم تصمیم‌گیری‌ها یعنی رابطه پشیمانی و مسوولیت سهامدار هم اشاره‌ای شود؛ چرا که افراطی‌گری، در تعادل ریسک‌پذیری و ریسک‌گریزی اخلال ایجاد می‌کند و ممکن است با برون‌فکنی، تصمیم نادرست خود را به گردن همه چیز جز خودمان بیندازیم. به هر حال باید مشخص کرد ترس از پشیمان شدن در آینده چگونه تصمیمات حال ما را شکل می‌دهد. پشیمانی و حسرت و افسوس را باید هم‌ردیف بازنگری و کمی عمیق‌تر بازاندیشی سویه‌ها (Bias) مثل بیش‌اعتمادی، ترس، طمع و… قلمداد کرد. وقتی تصمیمات و انتخاب‌های خود را ارزیابی و ارزش‌گذاری می‌کنیم، آن گزینه را که برگزیده‌ایم با آنچه در بازاندیشی برایمان معلوم شده بهترین بوده است، مقایسه می‌کنیم. لذا وقتی تصمیم ما در خرید یا فروش سهمی ختم به خیر نمی‌شود، انگشت اتهام را به سوی خود می‌گیریم و شاید سرزنش از کژگزینشی خود، ما را از تصمیمات درست دیگر هم منحرف کند. در این راستا اما ترس از اینکه نکند طولانی شدن بحث «پشیمانی» برایم پشیمانی بیاورد، اجازه دهید فقط به دو مورد از شناخت «پشیمان‌گریزی» در شکل‌دهی تصمیمات در بازار سهام و حداقل‌سازی آن ترس اشاره کنم.
پشیمانی؛ سبک و سیاق‌ها
دو فرد به نام‌های «الف» و «ب» را در نظر بگیرید: فرد «الف» اغلب ترجیح می‌دهد در اوراق بهادار با درآمد ثابت سرمایه‌گذاری کند که ناشران آن شرکت‌های صاحب نام هستند و از کیفیتی بالا برخوردارند. او در «سهام» سرمایه‌گذاری نمی‌کند. اخیرا با کاهش نرخ‌های بهره به طور چشمگیر، او تعدادی سهم خریده است ولی قیمت آنها فعلا به زیر قیمت خرید او رسیده‌اند. فرد «ب» غالبا در سهام سرمایه‌گذاری می‌کند. او اخیرا مقداری سهم خریده که در حال حاضر قرمزند. کدام یک احساس پشیمانی بیشتری می‌نمایند؟ بیشتر مردم فرد «الف» را معرفی می‌کنند. وقتی مردم خارج از خصلت‌ها یا ساده‌تر از عادت خود یا سبک و سیاق خود عمل می‌کنند و یا خارج از منطقه راحتی خود اقدام می‌نمایند، با پشیمانی بیشتری مواجه می‌شوند. (هجوم اوایل سال ۱۳۹۹ را به یاد آورید و پشیمان‌شدگان فعلی و خوشحالی کودکانه دولت در آن زمان) این پشیمانی‌ها و حسرت‌ها و ‌ای کاش‌ها روی تصمیمات آتی آنها در تخصیص دارایی اثرگذاری مهمی دارند. همان طور که مشاهده می‌کنید، وضعیت بالا را می‌توان از دریچه سبک‌ها و معیار ارزیابی‌های گوناگونی تحلیل کرد. تصور کنید اگر فرد «الف» سرمایه‌گذاری باشد که غالبا در سهام شرکت‌های بزرگ و سهام معتبر و مطمئن (Blue Chip) یا به قول استاد ما در سهام «زمردنشان» سرمایه‌گذاری می‌کرد تفننی برای اولین بار سهام شرکت‌های کوچک را خریده و زیان کرده است. اگر فرد «ب» سرمایه‌گذاری بود که به طور منظم و غالبا در سهام شرکت‌های کوچک سرمایه‌گذاری می‌کرد ممکن بود این مقدار پشیمانی نداشته باشد. یا این وضع را در نظر بگیرید که فرد «الف» و «ب» مدیران سبد دارایی یا پرتفو هستند و به ترتیب از سبک سرمایه‌گذاری ارزشی و سرمایه‌گذاری رشدی پیروی می‌کنند. حال در این مورد، محصولات درآمد ثابت را با سهام ارزشی (برای فرد «الف») و سهام رشدی (برای فرد «ب») عوض کنید. پشیمانی حاصل از این جابه‌جایی از سبک ارزشی به سبک و سیاق رشدی و تحمل ضرر و زیان آن به مراتب برای فرد «الف» دردناک‌تر است.
پشیمانی و مسوولیت
سه فرد به نام‌های محمود، حسن و ابراهیم را در نظر بگیرید. تصور کنید بازار سهام رشدی با شیب تند (Sharply) داشته است. محمود مقدار زیادی سپرده دارد که سررسید آنها دارد می‌رسد و مجبور است آنها را تمدید کند. از طرفی فکر می‌کند که رونق، دوباره به بازار برمی‌گردد و خرید سهام هم گزینه خوبی است. با این وجود دوباره به سراغ تمدید و تجدید سپرده‌گذاری ثابت می‌رود. حسن بر مبنای تجزیه و تحلیل خود، نه شراکت با عقل دیگران، تصمیم می‌گیرد سهام خود را بفروشد و پول آنها را در سپرده ثابت بگذارد. ابراهیم وضعیتی شبیه حسن دارد و پول‌های به دست آمده از فروش سهام خود را در سپرده‌گذاری ثابت می‌گذارد. تنها تفاوت در این مورد آن است که او این تصمیم و انتخاب را با مشورت یک مشاور مالی گرفته است.
بازار سهام با یک رونق ۱۵ درصدی مواجه می‌شود؛ هر سه نفر پشیمانی دارند ولی کدام یک احساس پشیمانی بیشتری خواهند داشت؟ H.Sherfin در کتاب خود تحت عنوان «آن سوی ترس و طمع» می‌گوید بیشتر مردم «حسن» را پشیمان‌تر از دو نفر دیگر می‌دانند.
اگرچه تمام آنها بهره‌مندی از ترقی دوباره بازار سهام (Rally) را از دست داده‌اند، اما محمود به تخصیص منابع خود به صورت رایج و سنتی و یا بهتر بگوییم به کوتاهی و قصور خود ادامه داده است؛ این بی‌تحرکی موجب پشیمانی کمتری در مقایسه با اقدامی که می‌توانست انجام دهد برای او شده است (در کوتاه‌مدت). ابراهیم موقعیتی شبیه حسن داشت؛ اما او به طور کامل مسوولیت تصمیم‌گیری خود را نداشته چرا که شخص دیگری به او مشورت داده است. شاید عجیب بپندارید اما این ملامت و سرزنش تصمیم که به گردن مشاور می‌افتد و از بار پشیمانی ابراهیم می‌کاهد خدمت مهمی است که مشاور یا مشاوران مالی او به ایشان نموده‌اند. البته حسن، شاید به خاطر خود را عقل کل دانستن و خودمحوری‌ها مسوول تمامی اقدام خود است و باید بیشترین درد و رنج ناشی از پشیمانی را تحمل کرده باشد. چرا؟ زیرا درد و رنج ناشی از پشیمانی بستگی به آن دارد که شخص تا چه اندازه در یک تصمیم‌گیری احساس مسوولیت می‌کند. همان‌طور که اشاره شد، باید برای بحث مهم اجتناب از پشیمانی و پشیمان‌گریزی و رابطه آن با بازاندیشی آن و ریسک‌گریزی سرمایه‌گذاران و مدیریت پشیمانی در بازار سرمایه در آینده نوشت.
* اقتصاددان و عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا

اخبار برگزیدهیادداشت
شناسه : 251550
لینک کوتاه :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا