آب تهران؛ نوشدارو بعد از مرگ سهراب

خسرو رفیعی *

قصد داشتم درباره نوآوری در بخش آب بنویسم. متاسفانه باخبر شدم آب سدها بسیار کاهش یافته و اگر باران نبارد فاجعه در پیش است. مثل همیشه عقب هستیم و به هشدارها توجه نمی‌کنیم. بین سال‌های ۱۳۷۰-‌۱۳۶۹ بحران کمبود آب پیش آمد؛ عالم و دنیا را خبر کردیم اینکه آب تهران چه می‌شود؟ بار دیگر در سال ۱۳۷۵ همین مشکل پیش آمد و سال ۱۳۸۰ نوبت‌بندی کردیم. آب تمام سدها به انتها رسیده بود و تعداد بسیاری چاه حفر کرده و به شبکه اضافه و به صورت دستوری شروع به بازسازی شبکه فرسوده آب کردیم.

به خوبی می‌دانیم شبکه آب تهران حداقل در طول سال باید بیش از ۲۰۰ کیلومتر بازسازی تا از پِرت آب جلوگیری شود؛ شیرآلات تعویض نشده، تاسیسات کهنه شده، تصفیه‌خانه‌ها به روش ۶۰ سال پیش اداره می‌شود. از نوآوری‌های جدید در شبکه آب تهران هیچ خبری نیست و زمانی که کار به انتها می‌رسد فریاد آب تمام‌ شده سر می‌دهیم. بار دیگر قصور و کم‌کاری خود را بر دوش مردم مظلوم قرار می‌دهیم و به مردم می‌گوییم صرفه‌جویی کنید، جریمه می‌کنیم، قطع می‌کنیم.

مگر می‌شود مردم آب نخورند، حمام نگیرند، دستشویی نروند، چهار گلدانی که در منزل دارند را آب ندهند. به صورت مستمر گفته‌ایم زمانی باید به فکر تامین آب تهران باشیم که مشکل نداشته باشید تا دقیق برنامه‌ریزی و اجرا کنیم، نه اینکه بگوییم وضع آب خوب است و در اولویت نیست. همیشه عقب می‌مانیم و فکر نمی‌کنیم. تا چه زمانی به مردم فشار می‌آوریم و مردم را تحویل نمی‌گیریم. از نظرات کارشناسان استفاده نمی‌کنیم و برای جبران اشتباهاتمان باز مردم را مقصر می‌دانیم. این مردم، خود ما هستیم و می‌فهمیم و می‌دانیم و نمی‌خواهیم از تخصص و تجربه استفاده کنید. پروژه‌های تحقیقاتی در بین قفسه‌ها خاک می‌خورند و مستندات بحران‌های سال گذشته را به هیچ می‌انگاریم و می‌گوییم مردم فرزند‌آوری کنند. تهران گنجایش این جمعیت را ندارد. چگونه باید گفت که گوش شنوایی باشد؛ در تهران رودخانه پر‌آب نداریم و این موضوع را از سال ۱۳۷۰ بارها تکرار کرده‌ایم. جمعیتی که باید در تهران ساکن باشد بیش از ۵ میلیون نفر گنجایش ندارد و هر روز به این جمعیت اضافه می‌کنیم. سازمان‌های بزرگ اداری را متمرکز کرده و به این وسیله برای تهران جذابیت ایجاد می‌کنیم تا مردم شهرستان‌ها به تهران هجوم بیاورند. یک بار برای همیشه تکلیف ما را روشن کنید چرا در زمان‌هایی که اوضاع آرام است به فکر آینده نیستیم و فقط منتظر بحرانیم، بحران زلزله، بحران خشکسالی، بحران کرونا، بحران برق و… یادمان نمی‌رود وزیر نیروی سابق گفت: «دیگر به نیروگاه جدید نیاز نداریم.» واقعا یک وزیر باید این‌ گونه سخن بگوید. بحران گاز، بحران نفت، بحران و بحران، گویا در کشور برنامه‌ریزی مفهوم و معنی ندارد. مدیریت فقط دستوری و امری است. افراد ناآگاه در مسندهای بزرگ تکیه می‌کنند و حتی نمی‌دانند آب ژرف به راحتی به دست نمی‌آید. تمام چاه‌های قدیمی تهران خشکیده، شهرداری از چاه‌های غیرمجاز استفاده می‌کند و هنوز در تهران چمن کاشته می‌شود و هنوز در تهران نمی‌دانیم چه گیاهانی در مقابله با کمبود آب مقاوم هستند. ما نیاز داریم گیاهان مقاوم به جای گیاهان پرآب مانند چنار و کاج کاشته شود. هنوز نمی‌دانیم نباید در غرب تهران برج‌های بزرگ می‌ساختیم و از جابه‌جایی هوا جلوگیری نکنیم. هنوز نمی‌دانیم این مردم که بیش از ۹۰ درصد آنها مانند راقم از شهرستان‌ها آمده‌اند، چگونه به زادگاه خود برگردند تا مشکل تهران کمتر شود. هنوز نمی‌دانیم برای دوسوم خاک ایران که خشک است و بسیاری از کشورها حسرت یک وجب آن را دارند، چگونه برنامه‌ریزی کنیم.

از ابتدای امسال هواشناسی هشدار داد که سال خشکی را پیش‌رو داریم. حداقل از همین ابتدای سال کاری نکردیم و حال که به مرز فاجعه رسیده، می‌خواهیم با هزینه‌های هنگفت آن را جبران کنیم. کجاست نوآوری‌ها، کجاست استفاده از شیرهای کم‌مصرف، کجاست جلسات همفکری با دلسوزان بخش آب کشور. یادم نمی‌رود در سال ۱۳۶۹ آب تهران برای خود منزلتی داشت و با جدا کردن بخش آب و فاضلاب از آن فقط مدیر استخدام کردند. آبدارچی استخدام کردند. برای مدیران، دفتر، راننده‌های خودرو تهیه کردند و جمعیت کارکنان آن را به چندین برابر افزایش دادند اما از تخصص، متخصصان و کارگر خبری نبود و به قول معروف آفتابه لگن هفت دست، شام و ناهار هیچ. امروز می‌گویند قیمت آب کم است زیرا باید حقوق این جمعیت بیکار را به نحوی پرداخت کنند. همان سال ۶۹ از کارخانه‌ها و صنعتگران و مبتکران دعوت ‌کردیم و پیشنهاد دادیم اگر نوآوری کنند از آنها حمایت می‌کنیم. بعد از آن، این حرکت هم تعطیل شد. امروز تصفیه‌خانه‌ها بازسازی نشده، شبکه ترمیم نشده است. نه گوش به هشدار متخصصان داده‌ایم، نه راه‌های دیگر برای تامین آب را آزمایش کرده‌ایم، نه از دریای عمان برای مرکز کشور آب را منتقل کرده‌ و دستگاه‌های آب‌شیرین‌کن را اضافه کرده‌ایم‌. رودخانه زاینده‌رود را بدون حساب و کتاب خشک کردند، دریاچه ارومیه را از بین برده‌ایم. تالاب‌ها یکی پس از دیگری خشک شده، محیط‌زیست را با فاجعه روبه‌رو کرده‌ایم. جنگل‌ها را حراج کرده‌ایم. با قطع درختان و تبدیل آن به برج و ویلا خطر سیل را دوچندان افزایش داده‌ایم. حفظ این جنگل‌ها لازمه زندگی انسان در محیط‌زیست سالم است. اینها سرمایه مادی و معنوی این کشور است. آیا باید بار دیگر مانند سال ۱۳۴۳ در تهران و کرج خشکسالی شود و به دلیل کمبود آب تعداد بسیاری از مردم تلف شوند؟

نمی‌خواهیم یک بار دیگر به تاریخ مراجعه کنیم و از تاریخ درس عبرت بگیریم‌. برخی از متخصصان ما می‌گویند؛ با تکنولوژی‌های جدید، ما در تهران مشکل آب نخواهیم داشت و می‌توانیم بحران را کنترل کنیم. آیا با آنها جلسه گذاشته و از آنها مشورت گرفته‌ایم و از آن حمایت کرده‌ایم؟ سال گذشته که دولت جدید تشکیل شد اجازه خواستم که با مسوولان گفت‌وگو کنم تا این مطالب برروی کاغذ آورده نشود. هنوز منتظر هستم ولی کو گوش شنوا. نزدیک به یک سال است بزرگ‌ترین حفار چاه‌های ایران منتظر ملاقات با مسوولان است. هنوز شرکت‌های تولید‌کننده شیرآلات کم‌مصرف آب شرب، منتظر ملاقات و ارائه پیشنهادهای خود هستند. آیا نباید مسوولان ما زمانی را هم برای ملاقات با متخصصان و کارشناسان به جای افرادی که فقط وقت آنها را می‌گیرند و دردی را دوا نمی‌کنند، اختصاص بدهند و به نظرات آنها گوش کنند؟ آیا فکر کرده‌ایم اگر تهران بی‌آب شود چه خواهیم کرد؟ شرکت آب و فاضلاب تهران در برخی مناطق تانکر‌های ثابت آب نصب کرده تا در زمان بی‌آبی بین مردم توزیع کنند. آیا به فکر صف‌های طولانی آب هستیم که چگونه آن را از هجوم مردم برای گرفتن یک ظرف آب کنترل کنیم. مگر می‌شود در تهران با یک منبع کوچک آب، این فاجعه را خاموش کرد. آب حیات مردم است و همه باید نگران شوند.

صدا‌وسیما که رسانه ملی است، نباید به فکر درآمدزایی و فعالیت‌های زیربنای کشور به ویژه آب باشد؟ رسانه‌های ما مسوولیت اجتماعی دارند و در این کشور زندگی می‌کنند. آموزش‌وپرورش در سال‌های قبل همکاری‌های بسیار ارزشمندی در بخش آب داشت و بسیار خوب عمل کرد، به راستی هنوز این همکاری ادامه دارد؟ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که نام آن فرهنگ است تا به حال کارنامه‌ای ارائه کرده که در این بخش چه کمکی کرده است؟ بعضی اوقات شهرداری به کمک آمده و تابلوهای تبلیغاتی خود را به صرفه‌جویی آب اختصاص داده. آیا به راستی کافی است و یا باید فکری برای آبیاری درخت‌ها، فضای سبز، شست‌وشو و غیره و علاجی برای استفاده از فناوری‌های جدید داشته و از آبیاری‌های سنتی پرهیز کند؟ وزارت کشور تاکنون چه برنامه‌ای داشته؟ یا وزارت صمت توانسته کارخانه‌ها و صنایع را ملزم به استفاده اصولی از آب کرده و بازچرخانی تصفیه فاضلاب را برای استفاده مجدد کاملا رعایت کنند؟ گرفتاری بسیار است ولی می‌توان با همفکری، تعامل و رفاقت و همدلی بر همه مشکلات پیروز شد.

با آرزوی آنکه مسوولان به بزرگ‌ترین امر حیاتی زندگی توجه بیشتر کرده و از آن غافل نشوند. امروز هم دیر شده. باید با دقت لازم و استفاده اصولی از کارشناسان برای ارائه راهکار بهره‌مند به پروژه‌های مهم آب سرعت بخشید.

خسرو رفیعی*

اخبار برگزیدهیادداشت
شناسه : 298505
لینک کوتاه :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا