خطر جنگ ایران و آمریکا: سطحی یا عمیق؟!

دکتر صلاح‌الدین هرسنی، کارشناس و تحلیلگر ارشد مسائل بین‌الملل

کشته شدن سه سرباز آمریکایی در نزدیکی مرز سوریه و مشخصا در شمال‌شرقی اردن، تنش در روابط ایران و آمریکا را وارد فاز جدیدی کرده است، چراکه در واشنگتن نگاه غالب این است که حادثه کشته شدن سربازان آمریکایی توسط گروه‌های مسلح تحت حمایت ایران انجام شده است.

بنابراین لازم است در پاسخ به این اقدام ایران حملاتی از سوی آمریکا متوجه اهداف ایران شود و صرف پاسخ به حملات شبه‌نظامیان و عاملان حادثه کافی نیست. در این میان مساله آن است که اگر عزم آمریکا در پاسخ به اقدام ایران جدی باشد، واکنشش باید چگونه و در چه سطحی باشد که نه موجب جنگ تمام‌‌عیار شود و نه آنقدر کم باشد که نتواند حملات شبه‌نظامیان را توقف کند؟

در پاسخ به پرسش فوق باید گفت قطعا بایدن فشار و لابی جمهوریخواهان را دستمایه یک جنگ پرشدت با ایران نمی‌کند. نه افکار عمومی در آمریکا حاضر به قبول چنین جنگی هستند و نه ضرورت حفظ منافع آمریکا در منطقه غرب آسیا. به ویژه آنکه بزرگ‌ترین متحد استراتژیکش یعنی اسرائیل درگیر جنگ غزه است و چه‌بسا ممکن است جبهه‌های دیگری از جنگ مثلا از سوی حزب‌الله در شمال اسرائیل باز شود.از طرف دیگر بایدن به خوبی می‌داند اوضاع با توجه به جنگ پرشدت اسرائیل با حماس از چه قرار است و حوثی‌های یمن چگونه با ماجراجویی‌های بی‌امان خود دریای سرخ را بی‌ثبات کرده‌اند.

البته این اندازه از دانش و آگاهی از مخاطرات و مضرات ورود به جنگ پرشدت فقط منحصر به بایدن نیست. همه اعضای کابینه او به ویژه بلینکن و سالیوان نیز به خوبی می‌دانند سایر گروه‌های نیابتی و جریان‌های مقاومت در مرحله‌ای قرار گرفته‌اند که به واسطه شدت تنش و احتمال برداشت‌های محاسباتی، پایشان به جنگ و البته به زیان آمریکا و منافع متحدان آن باز می‌شود، بنابراین اگر پاسخی به ایران در برنامه کار آمریکا باشد، سطحی است، نه ورود به مرحله یک جنگ پرشدت و بیشتر برای جلوگیری از ماجراجویی‌های گروه‌های نیابتی.

در سطح دیگر، بایدن مساله تلاش برای نیل به توافقی برای جلوگیری از برخورد بین اسرائیل و حزب‌الله و همچنین تحولات مربوط به غزه را در پاسخ به اقدام ایران وارد معادله می‌کند. اگر بایدن بخواهد در پاسخ به اقدام ایران وارد مرحله جنگ پرشدت شود، جبهه جدیدی از جنوب لبنان علیه اسرائیل باز خواهد شد، به ویژه آنکه امید‌ها برای آزادی اسرای اسرائیلی از سوی حماس به کمترین حد خود می‌رسد.

البته معادلات جنگ غزه همه اسباب و علل آمریکا در ورود به یک جنگ پرشدت در پاسخ به اقدام ایران نیست، چراکه اساسا اولویت آمریکا نه خاورمیانه و سلسله حوادث و توالی رویداد‌های آن، بلکه بیشتر مهار چین است. اگر آمریکا بخواهد از مرحله جنگ سطحی در پاسخ به ایران عبور کند، ائتلاف کشور‌هایی را علیه خود دامن می‌زند که به واسطه ترانزیت کالا از دریای سرخ و کانال سوئز منافع اقتصادی دارند.

چین و مصر را باید در زمره آن دسته از کشور‌هایی دانست که محتملا جنگ پرشدت آمریکا علیه ایران را دستمایه ائتلاف علیه واشنگتن قرار می‌دهند، چراکه از زمان بی‌ثباتی دریای سرخ میزان حق دریافت ترانزیت از سوی مصر به واسطه عبور کشتی‌های تجاری از آبراه و کانال سوئز و همچنین عبور بی‌ضرر کشتی‌های چینی از تنگه باب‌المندب و ورود به مدیترانه از کانال سوئز به کمترین حد خود رسیده و این کشور‌ها به جهت منافع اقتصادی خود حاضر به شروع جنگ پرشدت در هندسه ژئوپلیتیک آسیا از سوی اسرائیل و جریان‌های مقاومت نیستند.

 

اخبار برگزیدهسیاسییادداشت
شناسه : 405543
لینک کوتاه :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا