چرایی وضعیت وخیم نقدینگی بنگاه‌های تولیدی

علی سعدوندی*یکی از روش‌های تامین مالی از طریق بازار سرمایه فروش اوراق  قرضه یا اوراق مشارکت بلندمدت، میان‌مدت یا کوتاه‌مدت است. بنگاه‌های تولیدی در کشورهای توسعه‌یافته حتی برای نیازهای کوتاه‌مدت نیز به بانک‌ها مراجعه نمی‌کنند و به موسسات تامین سرمایه و بازار سرمایه مراجعه و مستقیم از این بازارها استقراض می‌کنند.

فروش اوراق تجاری یکی از راه‌های تامین سرمایه در کوتاه‌مدت است. این اوراق تجاری می‌توانند سررسید دو هفته تا ۹ ماه داشته باشند و متوسط سررسید آنها نیز ۴۵ روز است.این در حالی است که در ایران بسیاری از بنگاه‌ها تامین سرمایه از طریق بانک را ترجیح می‌دهند. اگر شرکت‌های ایرانی بخواهند نقدینگی موردنیاز خود را از طریق بازار سرمایه تامین کنند باید این سرمایه با نرخ سود حاکم بر بازار منطبق باشد، در حالی که نرخ سود نظام بانکی در حال حاضر کمتر از نرخ سود حاکم بر بازار است.

به همین علت بنگاه‌های تولیدی زیادی در صف گرفتن وام‌های سوبسیدی بانکی هستند و افرادی می‌توانند از این وام‌ها بهره‌مند شوند که از ارتباطات ویژه برخوردار باشند و به این ترتیب نیاز واقعی بنگاه‌های تولیدی نیز در نهایت برطرف نخواهد شد. در واقع تورم حاکم بر جامعه سبب شده وضعیت نقدینگی بنگاه‌های تولیدی به مراتب بهتر از سال‌های گذشته باشد و اطلاعات شرکت‌های بورسی در سایت کدال نیز موید این ادعاست.

بنابراین بخشی از تلاش بنگاه‌ها برای دریافت وام‌هایی تحت عنوان سرمایه در گردش نیز برای دسترسی به سوبسید مستتر در این وام‌هاست.در واقع نرخ سود واقعی بانکی از تفاضل نرخ سود بانکی و میزان تورم کشور محاسبه می‌شود. در حال حاضر میزان سود بانکی بین ۲۰ تا ۳۰ درصد و نرخ تورم کشور بالای ۴۰ درصد است.

از این رو در حال حاضر نرخ سود واقعی بانکی به شدت منفی است و دریافت تسهیلات بانکی به نفع واحدهای تولیدی و به منزله دسترسی به سوبسیدی کلان است. در سال‌های ۹۲ تا ۹۶ نرخ بهره واقعی بانک‌ها برای شرکت‌های تولیدی مثبت شده و به حداکثر خود در چند دهه گذشته رسیده بود و همین امر نیز سبب شده بود بنگاه‌های صنعتی و تولیدی در این سال‌ها از وضعیت نقدینگی و سودآوری وخیمی رنج ببرند.

در آن زمان توصیه می‌شد که باید اصلاحات گسترده در نظام بانکی و رابطه میان نظام بانکی و بنگاه‌های تجاری و تولیدی شکل بگیرد. اما در حال حاضر چنین امری وجود ندارد و همین امر نیز سبب شده تا مشتریان دریافت وام‌های بانکی افزایش یابد و دیگر کسی صحبت از اصلاح نظام بانکی به میان نیاورد.

مساله دیگر آن است که اگر بناست مشکل نقدینگی بنگاه‌های تولیدی کشور نیز برطرف شود، می‌توان از راه‌حل‌های بهتری به جای تزریق نقدینگی به این واحدها استفاده کرد. یکی از دلایل افزایش نیاز بنگاه‌های تولیدی کشور به سرمایه در گردش انباشت محصولات تولیدی واحدها در داخل انبارها به علت رکود حاکم بر بازار است. در این شرایط بانک‌ها می‌توانند به جای اعطای وام به این بنگاه‌ها که در بسیاری موارد امکان بازگشت را نیز ندارند به خریداران آنها وام بدهند و به این ترتیب زنجیره ارزش را تکمیل کنند. این امر به نفع بنگاه‌های تولیدی خواهد بود زیرا به این ترتیب بنگاه‌ها می‌‎توانند محصولات خود را به فروش برسانند. در عین حال اجرای این کار موجب می‌شود ریسک اعتباری در کل سیستم پخش شود و بازگشت سرمایه بانک نیز افزایش یابد.

* اقتصاددان

اخبار برگزیدهیادداشت
شناسه : 78303
لینک کوتاه :

1 دیدگاه

دکمه بازگشت به بالا