افزایش تزاحم میان تهران و واشنگتن
مهدی مطهرنیا *
از سال ۲۰۱۵ تاکنون گفتهام که برجام در جغرافیای تحمل واشنگتن و تهران در برابر هم قرار دارد. تقابل و تعارض تهران و واشنگتن گریزناپذیر است. در عین حال هم ایران از دشمنی ایالات متحده آمریکا در استقرار قدرت خود سود میجوید و هم آمریکا با بزرگنمایی دشمنی ایران در منطقه خاورمیانه حضور خود را تفسیر و توجیه میکند. لذا اگر توافقی صورت میگیرد، عنوان و نامی است که در مسیر تحمل دوطرفه در یک موقعیت ضروری صورت میگیرد و تلاش دارد طرف مقابل را به سمتی سوق دهد که بتواند از آن امتیاز گیرد؛ این درحالی است که مقاومت واشنگتن و تهران در برابر هم مقاومت ثابتی بوده است و همواره تزاحم میان ایران و ایالات متحده آمریکا به عنوان اصلیترین قدرت موجود در ۱+۵ که اکنون با توجه به مذاکرات وین گفتمان انقلابی نیز از آن گریزی ندارد، همواره مقاومتی ثابت بوده است؛ به گونهای که آمریکا هر دوره نسبت به دوره پیش حلقه محاصره تهران را تنگتر و تحریمها را فزایندهتر کرده و ایران نیز پس از هر دوره، افزونتر جهتگیری ضدآمریکایی خود را به نمایش گذاشته است.
در زمانی که برجام در سال ۲۰۱۵ به عنوان یک توافق بین ایران و ۱+۵ امضا شد، درست بعد از آن بود که شروط رهبری نظام جمهوری اسلامی ایران در مورد برجام منتشر و دستورالعمل اجرایی آن به دولت حسن روحانی ابلاغ شد. اکنون هم آمریکاییها از یک طرف خواهان بازگشت ایران به برجام هستند و بازگشت خود به برجام را به هر طریق از منظر افکار عمومی به نمایش گذاشتهاند؛ به گونهای که دیگر امروز سخن از بازگشت آمریکا به برجام در میان نیست بلکه ایران در تعهدات برجامی مورد توجه قرار میگیرد. آمریکا نه تنها تحریمها را کاهش نداده بلکه آنها را افزایش داده است .
در عین حالی که تزاحم تهران و واشنگتن بر اثر معانی افزایش پیدا کرده است، دیدار رییس سازمان انرژی هستهای ایران با گروسی در نزد تحلیلگران غربی نوعی عقبنشینی از مواضع پیشین و به تبع سهلگیری آژانس بینالمللی انرژی هستهای را به دنبال دارد. در حالی که ایران گفته بوده باید تمام مسائل پادمانی حل، تمام تحریمها برداشته و سپس راستیآزمایی شود و همچنین تضمین بینالمللی برای عدم خروج آمریکا از برجام داده شود، هیچکدام عملیاتی نشده است و اکنون ایران از قول وزیر امور خارجه خود، آمادگی حل و فصل مسائل پادمانی با آژانس را اعلام میکند. آنچه که در این چارچوب دیده میشود آن است که از طرف دیگر ایالات متحده آمریکا سطح تحریمها را حداقل از نظر سمبلیک اضافه میکند و نشان میدهد که ذرهای از مواضع گذشته خود که عقبنشینی نمیکند و بر موضع جدید خود برای مطرح کردن پرونده حقوق بشری تهران نیز مصرانه در حال حرکت است.
در چارچوب چنین معنایی و باوجود چنین واقع امری در میدان دید تحلیلگران گوناگون بالطبع ایران در موضع ضعف قرار میگیرد و در این صورت به هیچوجه نه تنها نمیتواند به اندازه برجام سال ۲۰۱۵ امتیاز بگیرد بلکه مجبور خواهد شد امتیازاتی را نیز برای بازگشت به برجام ارائه دهد.
در اینجاست که به هر تقدیر در داخل کشور پرسشهایی پیش خواهد آمد که گفتمان انقلابی حاکم با وجود ادعاهای بزرگ در ارتباط با دستیابی به امتیازات ویژه در مذاکرات دولت سیزدهم، ۱+۵ چه دستاوردی را برای ملت ایران به همراه داشته است؟
هماکنون که مذاکرات برجام حداقل تا انتخابات ۱۳ آبان کنگره ایالات متحده آمریکا در وضعیت انسداد به سر خواهد برد و بعد از آن نیز به نظر میرسد که ایالات متحده آمریکا نسبت به گذشته رغبت کمتری برای حل و فصل مساله ایران در پرونده هستهای از خود نشان دهد، چراکه کاندیداهای جمهوریخواه و دموکرات در بستر اتفاقات رویدادهایی که در چند روز اخیر رخ داده است و زمینههای قبلی به وجود آمده، بار دیگر تا حد زیادی دولت بایدن را در آستانه انتخابات ۲۰۲۴ تحت فشار قرار میدهد و لذا چشمانداز مذاکرات، چشمانداز روشنی نیست.
* کارشناس مسائل بینالملل
اخبار برگزیدهیادداشتلینک کوتاه :