توافق خوب طبق انگاره‌های دستگاه دیپلماسی

دکتر صلاح‌‌‌الدین هرسنی *

حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه کشورمان اخیرا اظهار کرد که توافق خوب و قابل اتکا در دسترس است؛ اگر آمریکا تصمیم سیاسی خود را بگیرد و به تعهداتش پایبند باشد. این موضع حسین امیر عبداللهیان در پی سفر اخیر انریکه مورا هماهنگ‌کننده گفت‌‌وگوهای وین به تهران، ارائه و اظهار شده است. حال از آنجایی که آمادگی تهران برای نیل به یک توافق خوب در وین به کرات چه از سوی وزیر امور خارجه و چه از سوی سخنگوی دستگاه دیپلماسی اعلام می‌شود، پای این پرسش به میان می‌آید که توافق خوب باید دارای چه ویژگی‌هایی باشد که مقامات تصمیم‌ساز و تصمیم‌گیر دستگاه دیپلماسی حاضر به رفتن پای میز مذاکره در وین در پذیرش آن هستند؟

در نگاه نخست، توافق خوب آن‌گونه که به نظر می‌رسد، همان توافقی است که فاقد ویژگی‌های توافق ژوئیه ۲۰۱۵ باشد. طبق انگاره‌های تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران دستگاه دیپلماسی، توافق ژوئیه ۲۰۱۵ وین در شرایط غیرمتوازن و ناپایدار و در راستای به‌کار‌گیری دیپلماسی اجبار به انجام رسید. از سوی دیگر توافق ژوئیه ۲۰۱۵  فاقد هرگونه پشتوانه حقوقی بود، چراکه توافق ۲۰۱۵  صرف یک برنامه بوده و این اجازه را به هر عضوی می‌داد که بتواند از این توافق خارج شود. واقعیت این است که هر توافقی در قالب توافقی چون (برجا) هنگامی پشتوانه حقوقی و ضمانت اجرایی به دست می‌آورد که بتواند با حمایت و قبول  دوسوم اعضای کنگره به ویژه در مجلس سنا به تصویب برسد. در واقع غلبه رویکرد سیاست قدرت در الگوی «رئالیسم و نئورئالیسم» در نظام سیاسی ایالات‌متحده آمریکا سبب شد که کنگره آمریکا برجام را به صرف یک برنامه تعریف کند و آن را در وضعیت شکنندگی و ناپایداری قرار دهد و همین وضعیت بهانه‌ای به دست دونالد ترامپ رییس‌جمهور پیشین آمریکا داد که بتواند از آن خارج شود.

در سطحی دیگر توافق خوب، توافقی است که مورد پذیرش ازسوی کنگره آمریکا قرار بگیرد. بنابراین طبیعی است که حمایت کنگره از برجام شرایط را برای متوازن‌سازی و ساختار حقوقی آن فراهم می‌کند. تحت این شرایط هنگامی که برجام مورد پذیرش کنگره واقع شود، از وضعیت شکنندگی و ناپایداری خارج می‌شود و هیچ رییس‌جمهوری نمی‌تواند رفتار ترامپ را در قبال آن یعنی «خروج از برجام» تکرار کند. بنابراین، ایران تجربه برجام ۲۰۱۵ را دارد و بر این اساس تمایلی به تکرار آن در توافقی ناپایدار و غیرمتوازن ندارد و تلاش دارد که در نظم جدید توافقات وین ۲۰۲۲، نظم توافق ۲۰۱۵ را ساخت‌شکنی، آشنایی‌زدایی و وتو کرده و در نتیجه از آن عبور کند.

اما با استناد به برخی از واقعیت‌های موجود و وجود برخی از نشانگان دیگر پیداست که نیل به یک توافق خوب به‌رغم خوش‌بینی‌های دستگاه دیپلماسی که  از زبان حسین امرعبداللهیان وزیر امور خارجه اعلام شده، فراهم نیست، چراکه به لحاظ آیین تصویب قراردادهای بین‌المللی نقش مجلس سنا یک نقش کلیدی و محوری است، ضمن آنکه  ایده‌‌‌آل‌‌‌های مجلس سنای آمریکا در  مورد توافق برجام در ۲۰۱۵ با این ایده‌آل‌ها در توافقات ۲۰۲۲ تفاوت زیادی دارد. افزون بر این آمریکایی‌‌‌ها تمام تلاش خود را به انجام رساندند تا زمینه غنی‌‌‌سازی اورانیوم در ایران را پایان دهند و این در شرایطی است که سیاست رسمی جمهوری اسلامی معطوف به ارتقای قابلیت هسته‌‌‌ای ایران برای بهره‌‌‌گیری در حوزه‌‌‌های پزشکی، صنعتی و غیرنظامی بوده است.

اما یک مشکل کلیدی برای نیل به توافق در مذاکرات وین وجود دارد که به غایت جدی، چالش‌زا و لاینحل به نظر می‌رسد. این مشکل دارای دو جنبه است: جنبه اول معطوف به ایجاد عملیات روانی از سوی موافقان یا مخالفان برجام است. تحت این وضعیت، هرگاه سناریو و دستور کار مذاکرات  با عملیات روانی به‌ویژه با جامعه شبکه‌‌‌ای پیوند یابد، در آن شرایط نشانه‌‌‌هایی از فشار روانی را علیه تیم مذاکره‌کننده به وجود می‌‌‌آورد و این در شرایطی است که در فضای موجود جامعه ایرانی، تمایل به توافق وجود داشته و این امر بخشی از ذهنیت هنجاری ایرانی برای گریز از فشارهای اقتصادی و تورم غیرقابل کنترل محسوب می‌شود. اما جنبه دوم که بسیار پیچیده و نفسگیر است، اختلافی است که تهران و واشنگتن بابت خروج نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از لیست گرو‌های تروریست مد نظر واشنگتن دارند و همین مساله باعث تعلیق شدن برجام شده است. طرفه آنکه اختلاف واشنگتن- تهران بابت خروج نام سپاه پاسداران از لیست تروریستی در بدترین شرایط ممکن یعنی بحران اوکراین همزمان شده است. واقعیت آن است که بحران اوکراین تاثیر خود را بر فضای دیپلماسی هسته‌‌ای ایران در وین و مذاکرات جانبی مربوط به آن، بر جا گذاشته است. در این ارتباط، از یک‌سو، کشورهای غربی تلاش داشتند تا زمینه مقابله با روسیه در روند بحران اوکراین را به‌وجود آورند و از سوی دیگر، موضوع تداوم مذاکرات، بدون میانجی‌گری (اولیانوف) کاری مشکل و دشوار به نظر می‌‌رسد. به واقع می‌توان گفت، بحران اوکراین و روسیه، نقش سیاسی و امنیتی جدیدی را برای بازیگران اصلی «هیات‌مدیره سیاست بین‌الملل» در «مدیریت امنیت جهانی» به‌وجود آورده است. در این فرآیند، اهمیت و ارزش دیپلماسی هسته‌‌ای و مذاکرات وین تحت تاثیر بحران اوکراین به‌گونه‌‌ای تدریجی کاهش یافته و  به همین دلیل است که نشانه‌هایی از ابهام، تردید و تاخیر در مذاکرات هسته‌‌ای مشاهده می‌‌شود.

حال با وجود همه موانع ادراکی و عملیات روانی که در نظم جدید وین در جهت بازسازی و  اعاده برجام وجود دارد، این موانع و چالش نباید بر تصمیم و اراده مقامات تهران- واشنگتن در نظم وین و احیای برجام تردید، تعلیق و تاخیر ایجاد کند. واقعیت آن است که تهران و واشنگتن باید بر اساس ضرورت‌‌‌های اقتصادی و راهبردی خود ناچار به پذیرش توافق جدیدی باشند که زمینه اعاده و ترمیم برجام را فراهم کند‌ و شرایط را به‌گونه‌ای پیش ببرند که برجام به وضعیت و شرایط پایداری برسد و بتوانند از مزایای سیاسی- اقتصادی پیش‌بینی‌شده در آن استفاده کنند.

* کارشناس مسائل بین‌الملل

اخبار برگزیدهیادداشت
شناسه : 262850
لینک کوتاه :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا