برق قطع میشود چون …
ناترازی برق در سالهای اخیر به خصوص در دو سال گذشته باعث بروز مشکلاتی برای کشور شده است. دولت برای جبران ناترازی اقدام به مدیریت مصرف کرده و در نتیجه این مدیریت، برق صنایع در فصول پیک مصرف قطع شده است.
به گزارش جهان صنعت نیوز، ناترازی شدید برق طی دو سال گذشته نمود بیشتری پیدا کرده است. تنها ابزار موجود برای حل این بحران، آن هم در شرایطی که سرمایهگذاری در این صنعت زمانبر است، استفاده از حداقل راهکارهای موجود مثل تشویق مردم به صرفهجویی و قطع برق صنایع در زمان اوج مصرف است. اما آیا این روند میتواند برای سالهای آینده که پیشبینی افزایش مصرف وجود دارد، ادامه داشته باشد؟ طبیعتا پاسخ منفی است.
تولیدکنندگان برق به عنوان یک طرف این ماجرا، بر این باورند که از پنج سال پیش به دولت وقت هشدار داده شد که به زودی کشور با بحران خاموشی برق مواجه میشود، اما معمولا چون دولتهای دوم انگیزهای برای کار ندارند، موضوع را یا جدی نگرفتند یا بهانههایی آوردند که نتیجه آن امروز تبدیل به کسری ۱۸هزار مگاوات برق است.
هرچند سرمایهگذاری، اصل اول جبران این مشکل است، با این حال سرمایهگذاری هم امری سخت و البته برای صنعت برق زمانبر است. آنطور که تولیدکنندگان برق میگویند، علاوهبر مشکل تامین مالی برای ایجاد نیروگاههای جدید، نیاز به ۸ تا ۱۰ سال زمان لازم است تا نیروگاه به ثمر بنشیند. بنابراین فوریترین و در دسترسترین راهکار برای جلوگیری از قطعی برق و حل بحران برق صنایع در فصول گرم سال، صرفهجویی مشترکان خانگی است.
«جهانصنعت» چالش کمبود برق را با ابراهیم خوشگفتار رییس هیاتمدیره و پرویز غیاثالدین دبیر سندیکای شرکتهای تولیدکننده برق مطرح کرده و راهکارها و پاسخهای آنها پیش روی شماست. با توجه به اینکه سندیکای برق به عنوان نهادی قدیمی و تخصصی حوزه برق از سالها قبل هشدارهای جدی به دولت و مجلس درباره شرایط کنونی داده بود و البته نادیده گرفته شد، توصیههای آنها برای پیشگیری از شرایط سختتر حائز اهمیت است.
ناترازی برق در سالهای اخیر به خصوص در دوسال گذشته باعث بروز مشکلاتی برای کشور شده است. دولت برای جبران ناترازی اقدام به مدیریت مصرف کرده و در نتیجه این مدیریت، برق صنایع در فصول پیک مصرف قطع شده است. با وجودی که دولت وعده حل ناترازی داده اما گزارشها نشان میدهد که در ماههای پیش رو ناترازی همچنان مساله اول کشور است. راهکار شما برای جبران ناترازی چیست؟
خوشگفتار: مشکل ناترازی وریشههای بروز آن به سال ۹۷ برمیگردد. از آن سال تاکنون این ناترازی با هماهنگی یا «مدیریت خاموشی» اداره شده است.
به این آمار دقت کنید: در سال ۹۷، حدود ۳۶۰۰ مگاوات کمبود برق داشتیم. در سال ۹۸ ناترازی نزدیک به ۵ هزارمگاوات رسید. در سال ۹۹ به دلیل رکودی که حاکم شد،۵۶۰۰ مگاوات کمبود برق داشتیم و در سال ۱۴۰۰ این کمبود تبدیل به بحران شد و کمبود برق به ۱۲ هزارمگاوات رسید. در سال ۱۴۰۱ مدیریت خاموشی و هدایت صنایع برای صرفهجویی در مصرف برق در دستور کار قرار گرفت و از آن سال همین شیوه مدیریت اجرا میشود. در حالی که این مدیریت خاموشی برق در سال ۱۴۰۱ باعث شد زیان زیادی به صنایع وارد شود.
مدیر یک صنعت فولاد روایت میکند که در سال گذشته ۱۲ هزار میلیارد تومان عدمالنفع داشته است. مساله دیگر صنعت برق این است که انرژی در کشور ما قیمت اقتصادی ندارد. در واقع درکی از اینکه قیمت انرژی در کشور چه میزان است، وجود ندارد. واقعیت این است که قیمت برق برای مصرفکننده بسیار نازل است، همین ارزانی باعث شده که مصرفکننده مصرف خود را مدیریت نکند. باوجود روند افزایش مصرف، سال ۹۲ تاکنون سرمایهگذاری عمدهای در صنعت برق اتفاق نیفتد. در طول برنامه ششم هم سرمایهگذاری جدیدی انجام نشده است. این شرایط باعث شده که به اندازه کافی و به تناسب نیاز ظرفیتسازی نشود و خاموشیها گستردهتر شوند. باید اشاره کنم که سرمایهگذاری در صنعت برق موضوعی زمانبر است. امروز نیروگاههایی که در دوسال اخیر وارد مدار شدهاند، در سالهای ۸۹ تا ۹۳ سرمایهگذاری شده است.
مشکل عمده اقتصاد برق است که باید برای آن چارهاندیشی کرد. از یک طرف قیمت برق بسیار پایین است و از طرف دیگر ما با مصرف بیرویه این انرژی باارزش روبهرو هستیم. اگر مصرف برق کنترل شود، منافع آن نصیب خود مردم میشود .اینها مسائلی است که مسوولان مربوطه باید به مردم آموزش بدهند که اگر برق را به اندازه نیاز واقعی و درست مصرف کنید، علاوه بر تامین نیاز داخل کشور میتوانیم آن را صادر کنیم و منافع صادرات به کل کشور میرسد. حتما با تغییر فرهنگ مصرف، اقتصاد انرژی اصلاح خواهد شد.
به نظر شما اصلاح اقتصاد انرژی باید توسط مردم انجام شود یا از سطوح بالایی مدیریت؟ متاسفانه ما شاهد بودهایم که هر زمان دولت در کالایی دچار بحران شده، به مردم فشار آورده است این در حالی است که بحران در نتیجه سیاستگذاری اشتباه پدیدار میشود.
خوشگفتار: طبیعتا بحران حوزه انرژی ناشی از سیاستگذاری اشتباه است. علاوهبر چالش سیاستگذاری، در حوزه اجرا هم مشکل داشتیم. در سال ۱۳۷۶ خاموشی داشتیم. همان سال مجلس و دولت تصمیم گرفتند که مصرف مشترکان را کنترل کنند زیرا برق تنها کالایی است که میشود آن را به صورت لحظهای کنترل کرد. از سال ۷۷ تا به امروز قرار بوده که برای پرمصرفها از کنتورهای مخصوص استفاده شود تا مصرف آنها کنترل شود، اما از آن سال تاکنون ۶ دولت روی کار آمده و این طرح اجرا نشده است.
علاوهبر عدمکنترل مصرف، در بخش تولید هم مشکل داریم. متوسط راندمان تولید نیروگاههای ما حدود ۳۵ درصد است. دلیل این اتفاق ارزان بودن قیمت گاز است. متاسفانه میبینیم که برق پتروشیمی را خاموش میکنند که گاز نیروگاهی را تامین کنند که راندمان آن حدود ۳۵ درصد است. یک نمونه آن همین نیروگاه بعثت تهران است. مصرف آب این نیروگاه برای تهرانی که با بحران آب مواجه است، ۱۵۵ لیتر بر ثانیه آب است. نیروگاهی که عمری بیش از ۵۰ سال دارد و عملا فرسوده است. از آنسو، نیروگاه منتظرقائم را داریم که با ۵۵ سال عمر،۴۵۰ لیتر آب بر ثانیه مصرف میکند. هرکدام از این نیروگاهها ۳۰ سال از زمان بازنشستگیشان گذشته است.
متاسفانه چون قیمت آب و گاز در کشور ما تقریبا مجانی است، در نتیجه نیروگاهها اینگونه منابع را هدر میدهند، مسلما در چنین شرایطی نمیتوان از مردم انتظار داشت که در مصرف برق صرفهجویی کنند.
مساله دیگر که عامل تشدید ناترازی شده، عدم سرمایهگذاری در صنعت برق است. سرمایهگذاری در حوزه برق در ایران زیاندهترین سرمایهگذاری در کشور است. این در حالی است که در همه جای دنیا، سرمایهگذاری در صنعت برق به دلیل اینکه یک صنعت پایه و زیرساختی است، از امتیاز و مزیتهایی برخوردار است. آمارها نشان میدهد که از سال ۹۷ تا ۱۴۰۰ شاخص رشد قیمت محصولات کشاورزی ۳۶۰ درصد بوده، حال آنکه متوسط افزایش قیمت برق تنها ۲۵ درصد بوده است. نتیجه تداوم نابسامانی اقتصاد برق، کاهش سرمایهگذاری در این صنعت زیرساختی و حیاتی است که اینک کمبود آن به ۱۸ هزار مگاوات رسیده است. حتی اگر امروز عزم جدی برای سرمایهگذاری در صنعت برق انجام شود، تامین این ۱۸ هزارمگاوات کمبود، ۱۰ سال زمان میبرد.
ظاهرا سندیکای شرکتهای تولیدکننده برق از سال ۹۷ شرایط امروز را پیشبینی کرده بود. در جلساتی که با دولتها داشتید حتما این موضوع را مطرح کردهاید. سوال این است که آیا بحران برق برای مدیران اینقدر جدی نبوده یا اینکه عواملی مثل تحریمها موثر بودند؟
غیاثالدین: به نظرم تحریمها در شرایط امروز بحران برق، تاثیری نداشته است. آنچه بحران امروز را ساخته، خودتحریمی است. خوشبختانه در صنعت برق، از ساخت نیروگاه گرفته تا خطوط انتقال و توزیع به نوعی خودکفایی وجود دارد، در نتیجه در این صنعت نیاز به کمک خارجی نداریم.
مشکل عدمسرمایهگذاری در نیروگاهها، به انباشت مطالبات آنها برمیگردد. مطالبات انباشتهشده نیروگاهها سرسامآور است. از سوی دیگر نیروگاه مجبور است با قیمتهای دستوری برق تولید کند و بفروشد و اختیاری در میزان تولید و قیمت فروش محصول خود ندارد. پولش را هم هر وقت دلشان بخواهد میدهند. این چرخه را در هیچ صنعتی نمیبینید؛ چرخهای که در آن هیچ منطقی وجود ندارد.
در چنین شرایطی چه کسی حاضر است در این صنعت سرمایهگذاری کند. جالب اینجاست که دولت پول تولید برق را با تاخیر و زمانی پرداخت میکند که با توجه به تورم در کشور، آن پول دیگر ارزش ندارد. در حال حاضر میانگین پرداختهای وزارت نیرو به نیروگاهها حدود ۳۰ ماه است؛ یعنی ۳۰ ماه قبل نیروگاه صورتحساب فروش برق را به دولت داده، اما پولش را امروز میگیرد، بدون اینکه جریمه و افزایشی بابت این تاخیر دریافت کند.
وزارت نیرو در مواجهه با صنعت برق خودمختار است. خودش تصمیمگیر است. قانونگذار و مجری قانون است. حتی در مواقعی نیروگاه را جریمه هم میکند. در مورد ناترازی تولید و مصرف و تبعات آن باید اشاره کنم که محدودیت تامین برق برای صنایع بحرانآفرین است، زیرا باعث میشود بازارهایی که به زحمت به دست آمدهاند، از دست بروند.
هزینه خاموشی حدود ۱۵۰ برابر هزینه سرمایهگذاری برای تولید است. امروز اگر دوباره بتوانیم اعتماد سرمایهگذار را جلب کنیم که نیروگاه بسازد، حداقل ۱۵ سال طول میکشد که شرایط ما عادی شود و خاموشی نداشته باشیم. در عین حال که هر سال مصرف افزایش مییابد و از آن سو هم راندمان نیروگاههای قدیمی ما در حال کاهش است. با افزایش عمر نیروگاه راندمان تولید هم پایین میرود. هیچ جای دنیا از نیروگاه با راندمان کمتر از۵۰ درصد استفاده نمیکنند، این در حالی است که در کشور ما نیروگاه با راندمان ۱۸ درصد هم در مدار داریم. این بدان معناست که از ۱۰۰ واحد سوختی که نیروگاه دریافت میکند، تنها ۱۸ درصد بهرهوری دارد و مابقی هدر رفته و تبدیل به آلودگی هوا میشود.
دیر یا زود این نیروگاهها را باید از مدار خارج کرد. با خروج این نیروگاهها، تازه مشکل بزرگتر شروع میشود، چون که باید چند نیروگاه جدید به جای آنها ساخته شود.
شما به مطالبات نیروگاهها از دولت اشاره کردید، از ابتدای دولت آقای رییسی وعده داده شد که مطالبات تولیدکنندگان برق پرداخت خواهد شد، چقدر از این مطالبات تاکنون پرداخت شده است؟
غیاثالدین: از اواخر سال گذشته بخشی از مطالبات به صورت اوراق پرداخت شده است. از زمان پرداخت این اوراق، مدام نیروگاهها با سندیکا تماس میگیرند که با این اوراق چه کنیم؟! برخیها میگویند امکان دارد که حق عضویت در سندیکا با این اوراق پرداخت شود!
حتی برخیها میگویند که تبدیل این اوراق به پول نقد تا ۳۶ درصد هزینه دارد. از ۲۰ هزار میلیارد اوراقی که دولت سال گذشته بابت تسویه بدهیهای خود پرداخت کرده، کمتر از ۵ هزار میلیارد آن نصیب تولیدکنندههای برق شده است. این در حالی است که مطالبات نیروگاهها از دولت بیش از ۴۰ هزار میلیارد تومان است، ضمن اینکه هر ماه ارقام این بدهیها سنگینتر هم میشود.
علاوه بر ناترازی، نیروگاهها با مشکل سوخت در زمستان هم مواجه هستند. در فصول سردِ سال، دولت به دلیل کمبود گاز، به نیروگاهها مازوت و گازوییل میدهد که در نتیجه استفاده نیروگاه از این سوختها، آلودگی هوا بیشتر میشود. از طرفی سوخت مازوت سوخت با کیفیتی هم برای نیروگاه نیست. برای حل این مشکل چه اقداماتی شده است؟
خوشگفتار: در زمینه انتخاب سوخت، تولیدکنندهها هیچ نقشی ندارند. عمده نیروگاههای ما دوسوخته یا سهسوخته هستند. مثلا نیروگاههای بخاری دوسوخته هستند و نیروگاههای سیکل ترکیبی، از گاز و گازوییل و مازوت مصرف میکنند. همانطور که میدانید ایران دومین دارنده ذخایر گاز است، اما در زمستان هم مشکل کمبود گاز دارد و هم گازوییل. برای اینکه مشکل رفع شود، به نیروگاهها مازوت میدهند.
هرچند نهادهای مربوطه به خاطر آلایندگی سوخت مازوت از جمله سازمان محیطزیست مخازن مازوت نیروگاهها را پلمب کردهاند، با این حال از نهادهای دیگر فشار میآورند که نیروگاهها به دلیل کمبود گاز در زمستان از مازوت استفاده کنند. از طرفی همانطور که اشاره کردید، مساله نیروگاه استفاده از مازوت نیست، بلکه کیفیت مازوت است. درصد گوگرد مازوت تولیدی پالایشگاههای ما بسیار بالاست. وقتی هم نیروگاه اعلام میکند که این مازوت بیکیفیت را استفاده نمیکند، به آنها گفته میشود که مصوبه نهادهای بالادستی است و باید استفاده کنید.
در سال ۱۴۰۰ که مشکل کمبود گاز بوجود آمد، نیروگاهها برای عدماستفاده از مازوت مقاومت کردند، وزارت نیرو استفاده از مازوت را اجباری کرد. از آنسو به دلیل آلودگی ناشی از مصرف مازوت، نیروگاهها توسط سازمان محیطزیست جریمه شدند!
متاسفانه یکی از مشکلات کشور، دوگانگی بین نحوه سوخت نیروگاههاست. برای نیروگاه بهصرفهتر است که فقط گاز مصرف کند، چون قیمت هم پایینتر است و هم به لحاظ فنی مناسبتر. با این حال، به دلیل کمبود گاز اولویت را به مصارف خانگی میدهند. بنابراین نیروگاه نقشی در انتخاب سوخت خود ندارند.
جمع گاز مصرفی نیروگاه ۸۰ میلیارد مترمکعب گاز است. اگر راندمان نیروگاهها را افزایش دهیم، شاید کاهش مصرف سوخت اتفاق بیفتد. این اتفاق در شرایطی خواهد افتاد که وزارت نفت و نیرو با هم هماهنگ شوند و بهینهسازی مصرف سوخت هم ماده ۱۲ را اجرایی کند. آنگاه میتوان انتظار داشت که نیروگاههایی با راندمان بالاتر که هم آب و هم گاز کمتری مصرف میکنند، جایگزین شوند.
امیدواریم با جلساتی که سندیکای تولیدکنندگان برق با سازمان بهینهسازی مصرف سوخت دارد، این موضوع را به سرانجام برسانیم. با اجرای این طرح در هر نیروگاه روزانه ۱۰ میلیون مترمکعب صرفهجویی میشود که این طرح به سود منافع ملی کشور است.
غیاثالدین: نیروگاههای کشور هیچ کنترلی در نوع سوخت و کیفیت آن ندارند چون میزان مصرف سوخت در نیروگاهها بالاست، بنابراین کیفیت نوع سوخت و تاثیر آن در آلایندگی هوا بسیار مهم است. علاوه بر مازوت، کیفیت گازوییل هم تاثیرگذار است. گازوییل با درصد گوگرد پایین از میزان آلایندگی میکاهد.
همانطور که اشاره شد، به دلیل ناهماهنگیای که بین دستگاهها وجود دارد، مادامی که نیروگاه سوخت مازوت دریافت میکند، محیطزیست بدون توجه به اینکه نیروگاه نقش و اختیاری در انتخاب نوع سوخت و کیفیت آن ندارد آن را جریمه میکند. این در حالی است که وزارت نفت و نیرو نیروگاه را مکلف به استفاده از سوختهای جایگزین میکنند.
در حال حاضر نیروگاههایی داریم که پرونده آنها در دادگاه در جریان است. علاوه بر سازمان محیطزیست، سازمان امور مالیاتی هم میگوید چون نیروگاه آلودگی داشته، باید عوارض پرداخت کند. زیان این ناهماهنگی بین دستگاهها هم متوجه مردم است و هم نیروگاهها.
اخیرا مجلس طرح ایجاد معاونت انرژی را دنبال میکند که این ناهماهنگی را حل کند. این معاونت آنطور که آقای مالک شریعتی سخنگوی کمیسیون انرژی گفته، قرار است در ریاستجمهوری تشکیل شود. به نظر شما آیا این معاونت میتواند، این ناهماهنگی را حل کند؟
غیاثالدین: سالهاست که طبق قانون، شورای عالی انرژی باید تشکیل شود، ولی در عمل این اتفاق نیفتاده است، بنابراین تشکیل دستگاهها موازی کاری از پیش نمیبرد.
خوشگفتار: مساله این است که ناهماهنگی بسیار زیاد است. داستان نیروگاهها، شبیه همان ضربالمثلی است که سه نفر مشغول لولهگذاری بودند، یکی چاله میکند، یکی لوله را کار میگذاشت و دیگری با خاک چاله را پر میکرد. در این پروسه اما همیشه نفر دوم غایب است!
حداقل ۲۰ سال است که وزارت نفت قرار بود سوخت مازوت را اصلاح کند. ۲۰ سال است که این امر مهم را به سال آینده موکول میکند! مدلی که رفتار میکنیم، در دنیا مرسوم نیست. زمانی استانبول آلودهترین شهر دنیا بود. آنها تصمیم گرفتند دیگر زغال نسوزانند، ۷ سال بعد مشکل آلودگی این شهر بهطور کلی حل شد. اما در کشور ما این اتفاق نمیافتد. همیشه یکسری قانون داریم که اصلا اجرا نمیشوند. مدیران میآیند و میروند ولی اقدام اساسی برای حل این مشکلات انجام نمیشود.
براساس گزارشهای توانیر، در سال ۱۳۹۴ میزان ۱۴۷۰ مگاوات کمبود برق داشتیم. با این وجود از سال ۹۶ عدم سرمایهگذاری برای ساخت نیروگاههای جدید و اتکا به مدیریت مصرف به عنوان یک سیاست راهبردی در صنعت برق دنبال شد. وقتی سال ۹۸ به مشکل برخوردیم، گفتیم خدا بزرگ است و باز به همین رویه ادامه دادیم تا آنکه در سال ۱۴۰۰ کشور با بحران ناترازی مواجه شد. به نظر من همه افرادی که مسوول بروز این شرایط بودند، مقصرند.
دولت قبل مدعی بود که تحریمها حاکم شده و منابع کافی برای سرمایهگذاری در دسترس نبوده است.
خوشگفتار: این فرافکنی است. بخشی از این مشکل را میشد با مدیریت حل کرد. نان در سال ۸۴ به قیمت ۵ تومان فروخته میشد امروز ۵ هزار تومان است؛ یعنی هزار برابر تغییر کرده است، در حالی که قیمت برق تغییر نکرده است. مردم مسوول این مشکل نیستند، این رویه را باید دولت اصلاح میکرد.
آیا واقعی کردن قیمت برق مثل بنزین میتواند آثار اجتماعی در پی داشته باشد؟
غیاثالدین: اگر مقدمات کار را فراهم کنند، خیر.
خوشگفتار: همانطور که اشاره کردم، مصرف برق کنترلپذیر است. هرچند بنزین هم قابل کنترل است، اما به نظر من برق کنترلپذیرترین کالا در دنیاست.متاسفانه کسی توجه نمیکند که در توزیع برق چقدر هدررفت داریم چون کسی شبکه توزیع را کنترل نمیکند. امسال در بودجه ۱۴۰۲ گفتند نرخ سوخت نیروگاهها به قیمت فوب خلیج فارس در دفاتر اعمال شود. ما محاسبه سرانگشتی کردیم و به رقم ۸۵۶ هزار میلیارد تومان رسیدیم. این عدد بزرگی است. متاسفانه این قیمتها اعمال نمیشود.
صادرات یکی از مسائلی است که در فصول گرم، انتقادات بسیاری در پی دارد. در مقابل با توجه به رقابتهای منطقهای اگر همین دو بازار صادراتی برق را هم از دست بدهیم، به دست آوردن آن کار سختی است. به نظر شما چه باید کرد؟
غیاثالدین: یکی از مشکلات روند جاری صادرات برق است. برای صادرات برق بازارهایی را به دست آوردهایم، اما در دوران پیک مصرف، برق را صادر نمیکنیم.
از سوی دیگر خریدار خارجی، برق مطمئن و پایدار میخواهد .او کاری ندارد فروشنده در پیک مصرف مشکل دارد یا خیر، برق مستمر و بدون قطعی میخواهد.
این مدل صادرات برق موجب میشود خریداران به دنبال فروشندگان جایگزین باشند. البته بخش خصوصی ظرفیت و توان صادرات برق را دارد. اما در حال حاضر این امر در انحصار دولت است. در عمل آن چنان سدهای مختلف جلوی راه بخش خصوصی برای صادرات برق گذاشتهاند که در شرایط موجود امکان این کار را ندارند. مهمترین مانع صادرات برق توسط بخش خصوصی، قیمت سوخت است که اگر بخواهد برق صادر کند، باید قیمت سوخت واقعی شود.
اقتصاد کلانپیشنهاد ویژهنفت و پتروشیمیلینک کوتاه :